bato-adv
کد خبر: ۲۶۸۹۸۷

اگر تهران بمیرد!؟

صحبت از میزان فروکش سطح آب‌های زیرزمینی و نتیجه گیری اینکه «تهران خواهد مرد!» جز برای متخصصین آب معنایی نخواهد داشت زیرا در عدم خبر رسانی هم، اتفاق خاصی نیفتاده و همگان می‌دانند که شهر‌ها هم مانند آدم‌ها تا ابد پابرجا نخواهند بود و بالاخره زمانی فرا می‌رسد که مجبورند دیگر در قید حیات نباشند!

تاریخ انتشار: ۲۲:۲۹ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ مرد هراسان و دوان دوان خود را به سخنران رسانیده و از او پرسید: «گفتید چند سال دیگر کره زمین نابود خواهد شد؟!»

سخنران پاسخ داد: «یک میلیارد سال دیگر!»

مرد نفسی براحتی کشید و گفت: «خیالم راحت شد! گمان کردم فرمودید که زمین تا یک میلیون سال دیگر از بین خواهد رفت!»

همچنان که همگان اذعان داریم مرگ و نیستی دست کم برای ما انسان‌ها خیلی نگران کننده نیست و آنچه براستی اسباب نگرانی ما را فراهم می‌آورد زمان و موعد مرگ و از بین رفتن است!

در این باره و برای اطمینان از اینکه نگارنده پر هم بیراه نمی‌گوید کافیست دوستی سیگاری را در نظر آوریم که در پاسخ به توصیه «سیگار نکش! میمیری!» ما، «نه که خودت تا ابد زنده می‌مانی!» می‌گوید و حال آنکه اگر اتفاق جور دیگری به وقوع بپیوندد و سر و کار رفیق شفیق ما به دکتری که موعد مرگ وی را سه ماه دیگر تعیین می‌کند بیفتد، بسیار محتمل است که سیگار او قبل از خروج از مطب پزشک ترک گردد!

با این حساب صحبت از میزان فروکش سطح آب‌های زیرزمینی و نتیجه گیری اینکه «تهران خواهد مرد!» جز برای متخصصین آب معنایی نخواهد داشت زیرا در عدم خبر رسانی هم، اتفاق خاصی نیفتاده و همگان می‌دانند که شهر‌ها هم مانند آدم‌ها تا ابد پابرجا نخواهند بود و بالاخره زمانی فرا می‌رسد که مجبورند دیگر در قید حیات نباشند!

 به زبانی ساده‌تر برای مردم عادی خبر فروکش سطح آب زیرزمینی تهران به میزان ۳۶ سانتی‌متر در سال خیلی هم وحشتناک‌تر از این نیست که میزان مزبور را مثلا سالی ۱۰ سانتی‌متر ببینند! (در واقع بخوانند یا بشنوند!) بگذریم از اینکه میزان هراس خوانندگان و شنوندگان خبر بسته به اینکه آن را در روزنامه‌ها و سایت‌ها و «بی‌احساس» بخوانند و یا آن را با سوز و گداز هر چه تمام‌تر از رادیو و تلویزیون و دیگر رسانه‌های دیداری و شنیداری ببینند و بشنوند نیز توفیر خواهد داشت!

بدین ترتیب واکنش مناسب مردم در قبال از بین رفتن تهران را تنها در صورتی خواهیم دید که «اصل خبر» نیز در دنباله «مقدمه» آن بیان شده و به ایشان اطلاع داده شود که با روال موجود «آن اتفاق بد» کی خواهد افتاد!؟

هر چند متاسفانه باید به وزیر محترم نیرو و دیگر مسئولین ذیربط حق داد که با لاپوشانی «اصل خبر» مردم را دو به شک «خیلی دور! خیلی نزدیک!» بودن رویداد و پیشامد نمایند!

در این باره باید پذیرفت که اگر اهالی تهران مطلع شوند که دست کم تا دویست سال آینده تهران سر جایش خواهد ماند «خدا را شکر» گفته و حل معضل را بر عهده نسل‌های آتی خواهند گذارد و چنانچه پایتخت نشینان متوجه گردند که قبل از دو سال آینده اثری از تهران نخواهند دید به سرعت دست به کار فروش املاک و اجناس و دارایی‌ها شده و خویشتن را سبک بار و آماده جلای دیار خواهند کرد!

شک نیست که اگر خبر اتفاق به شهرستان‌های دور و نزدیک برسد قیمت املاک و اجناس و دارایی‌های موجود در آنجا‌ها به سرعت هر چه تمام‌تر ازدیاد حاصل نموده و مردمی که با گذر سال‌ها فرصت تلافی نصیبشان گردیده، با قیمت‌های نجومی از هموطنان مرکز نشین خویش پذیرایی جانانه‌ای خواهند کرد!

لذا باید به مسئولینی که نه مایل به مشاهده بی‌تفاوتی مردمانشان هستند و نه می‌خواهند هرج و مرج و آشفته بازار را مشاهده نمایند حق داد که اتفاق را قریب ا لوقوعی که معلوم نیست کی بیفتد به سمع و نظر مردم برسانند!

حال فرض کنید که مقرر باشد ماجرا در پاریس، نیویورک یا لندن اتفاق بیفتد! احتمالا در چنین شرایطی مدت زمان دویست ساله در نظر ساکنین «چقدر زود» جلوه کرده و اهالی بر آن می‌شوند که ‌‌نهایت تلاش خود را به خرج دهند تا زمان موعود چنده دهه‌ای عقب بیفتد!

در عین حال مردم شهرهای دور و نزدیک مترصد این می‌شوند که شرایط را جوری برای پذیرایی از میهمانان ناخوانده آماده کنند که به ایشان در دوری از خانه و خانواده خیلی هم بد نگذرد!

با این اوصاف شاید خیلی مهم نباشد که بحرانی که با آن دست به گریبان هستیم آبی فرورونده است که زیر پا‌هایمان را روز به روز سست‌تر و سست‌تر می‌کند و یا بلایی آسمانی است که از هوا نازل شده و نفس‌هایمان را لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر به شماره می‌اندازد!

زیرا آمادگی مقابله با بحران دست کم در بخشی که مربوط به مردم می‌شود جز از طریق «فرهنگ سازی» ممکن و میسر نخواهد گردید!

مردم با فرهنگ می‌توانند دو سال در کنار هم باشند و به اندازه دویست سال لذت زندگی را به یکدیگر بچشانند و مردم بی‌فرهنگ ممکن است دویست سال در جوار هم به سر ببرند اما در کل این دویست سال هم مدام غر «این زندگی نیست!» را بزنند و هم خویشتن را در حکم صاحبخانه و میزبان و دیگران را به چشم میهمانانی ببینند که از قدیم در باره تک تکشان گفته‌اند:

 «میهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس خفه می‌سازد اگر آید و بیرون نرود!»


*عنوان یادداشت برگرفته از کتاب «اگر خورشید بمیرد!» اثر روزنامه نگار شهیر ایتالیایی اوریانا فالاچی است!

bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۸
تنها مشکل تهران چاه غیر مجاز برای کشاورزی آبیاری با آب نوشیدنی و خالی کردن منابع زیر زمینی همه هم توسط شهرستانی ها انجام میشه در واقع مشکل تهران =شهرستانی ها
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۷
تهران باید تخلیه گردد امنیت مردم نباید فدای تبعیض ها و ثروتمندان شود امکانات باید در شهرهای دیگر ایجاد و مانند تهران شود .
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲