فرارو- امیر هاشمی مقدم؛ رفتاری مثلِ ترقهزدن زیر پایِ زن و بچه مردم و گرفتن
آسایش از اهالی محل و...، در چهارشنبهسوری بخشی از تنزل فرهنگ عمومی در کشور ما را نشان
میدهد.
چهارشنبه سوری در دل تاریخ
در زمان سامانیان در شبی از شبهای پیش از آغازسال نور، آتش افروخته میشود"؛ نویسنده «تاریخ بخارا» اشاره میکند «چنانکه عادت قدیم است...»، یعنی بسیار پیش از سامانیان این جشن گرامی داشته میشد.
در گذشته این جشن بیشتر به «سوری» شناخته میشد و چهارشنبه و دیگر روزهای هفته در تاریخ ایران باستان وجود نداشت. هفته را از فرهنگهای حامی-سامی که بعدها عرب، بزرگترین نماینده این فرهنگ شد، گرفتهایم.
بعد از وارد شدن بسیاری از عناصر فرهنگ عربی، شوم بودن چهارشنبه هم که گویا در این فرهنگ بود نیز از این راه وارد شد و هنوز هم در فرهنگ سنتیمان وجود دارد. مثلاً در بسیاری از اشعار محلی ما (بختیاری) هنوز به شوم بودن چهارشنبه اشاره میشود. برخی میگویند سوری یعنی سرخی و برخی دیگر میگویند سور به معنای جشن و پایکوبی است.
بههرحال در قدیم در این شب از غروب آفتاب آتشی را عموماً روی پشتبام خانهها روشن نگه داشته و تا بامداد زنده نگاه میداشتند تا فروهر مردگان بر اساس آن بتواند راه خانه را راحتتر پیدا کند.
برخی جاها سه کُپه آتش میگذارند به نشانه سه اصل «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک». در برخی جاها مراسم حاشیهای همچون قاشقزنی و کوزه شکستن و فال گوش ایستادن مهمتر است. برخی جاها هم آتشبازی.
این جشن فراتر از مرزهای ایران کنونی با کمی دگرگونی وجود دارد. مثلاً در جمهوری آذربایجان، کردستان عراق و حتی کردهای ترکیه نیز اجرا میشود. در افغانستان هم چندین سال است این جشن همچون ایران برگزار میشود.
جشنِ خطرناک
جشن چهارشنبه سوری در سالهای اخیر تبدیل به یک جشن صنعتی شدهاست. مواد آتشزای صنعتی کاربرد بسیار فراوانی در آن یافته و خسارات جبرانناپذیری وارد میکنند.
چهارشنبهسوری برای بخش زیادی از مردم تقریباً تبدیل به یک کابوس شده. جالب آنکه همان مردمی که از چهارشنبهسوریهای خیابانی میترسند، خودشان چهارشنبهسوری برگزار میکنند؛ اما در حیاط خانه و یا محیطی آرام و به دور از هیاهو.
در برخی محلات چهارشنبهسوری تبدیل به یک جشن مردانه شده و زنان و دختران جرأت نزدیک شدن به آنجا را ندارند. با رد این جشن نمیشود جلوی این جشن را گرفت. تجربه اخیر نشان داده هرجا قدرت خواسته جلوی یک نماد که از نظر مردم ملی است را بگیرد، اثر وارونه گذاشته است.
اخیرا دولتها و نیروی انتظامی هم به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان جلوی آنرا گرفت و بهتر است کنترلش کرد.
صنعتیشدن این جشن از سالهای پایانی حکومت پهلوی آغاز شد و چنانکه در فیلم «برادرکشی» در سال 1357 میبینیم نیز، استفاده از این مواد در چهارشنبهسوری آن زمان نشان داده میشود. اما در آن زمان هرگز چنین ابعادی نداشت.
انحراف در چهارشنبهسوری و تبدیل شدن آن به یک مراسم دهشتافکن را نمیتوان تکعاملی دید و مثلاً دولت یا نیروی انتظامی را مقصر دانست. هر چند آنها با افراط و تفریطها به آن دامن زدند.
چهارشنبه سوری کی خطرناک شد؟
هر آیینی با گذر زمان عناصری افزوده یا از آن کاسته میشود که طبیعی است. مثلا گذاردن ماهی قرمز در سفره هفتسین به هیچوجه رسم و سنتی ایرانی نیست اما بههرحال سالانه چندین میلیون خانواده ایرانی ماهی قرمز میخرند و بعد از یکی دو روز هم میمیرد و میاندازند دور. افزوده شدن رفتارهای دهشتناک به مراسم چهارشنبهسوری نیز در همین راستا قرار میگیرد. حالا شما وارد دوره صنعتی شدهاید و طبیعی است که مواد و کالاهای صنعتی هم وارد گود شوند.
مراسم «برفچال» که در اواسط اردیبهشت ماه در روستای «آب اسک» مازندران برگزار میشود، در گذشته به گونهای بود که مردان تودههای یخزده برف را گاهی از یک کیلومتر دورتر میآورند و در چاه مورد نظر میانداختند. حالا چند نیسان در میان مردمی که دوربین به دست مشغول فیلمبرداری هستند این کار را انجام میدهند. ورود مواد آتشزا در چهارشنبهسوری هم طبیعتاً به همین کاربرد مواد صنعتی در جشنهای سنتی باز میگردد.
در همه فرهنگها، شما با رسومی روبرو میشوید که بیش از آنکه به دنبال دلیل ظاهراً عقلانی برایش بگردید، باید به دنبال نتایج روانشناختیاش باشید. چهارشنبهسوریِ معاصر، بخشی از جشنهای خیابانی است که سالهاست به هر بهانهای مردم را به خیابانها میکشاند تا تخلیه هیجان کنند. البته برخی زیاد روی این موضوع تأکید کردهاند؛ حال آنکه باید بدانیم فرهنگ ما لزوماً چندان هم هیجاناتش سرکوب شده نیست یا به بیان بهتر، نتوانسته هیجانات را تا آن حد که میخواسته سرکوب کند.
مجاری غیررسمی بسیاری وجود دارد که بهویژه جوانان هیجاناتشان را تخلیه میکنند. از سوی دیگر سفر به کشورهای همسایه که بسیار فراگیر و به نوعی در دسترس شده و یا حضور در ورزشگاهها نیز راههایی را برای تخلیه هیجانات فراهم کرده است.
از مافیا تا تغییر نظام خانواده
فروش اسباب مربوط به آتشبازی، یک چرخه اقتصادی بزرگی را پدید آورده است. سازندگان و فروشندگان در روزهای نزدیک به چهارشنبهسوری حجم هنگفتی پول را به گردش در میآورند. شاید کمکم شاهد شکلگیری مافیای واردات، تولید و توزیع مواد آتشزا باشیم که از عوامل اصلی ترغیب جوانان به رفتارهای خطرناک میشوند.
تغییر در نظام خانواده نیز در این راه بسیار موثر است. تا چندسال پیش بیشتر ما چهارشنبهسوری را در میان دیگر اعضای خانوادهمان برگزار میکردیم. خانواده ایرانی یک آتش توی حیاط برپا میکرد و همه روی آن میپریدند و نهایتاً یک ساعت بعد همه چیز پایان مییافت. یا آنکه با همسایگان نزدیک در کوچه آتشهای مشترکی برپا کرده و از روی آن میپریدیم و بعد هم دور هم جمع میشدیم به گفتگو کردن. اما حالا جوانان کمتر در محیط خانه حضور دارند و این رسوم را بیشتر با دوستانشان میگذرانند. آنها خانه و محله دور میشوند و همین ناشناختگی به آنها جسارت آزار و اذیت دیگران را میدهد. آزار و اذیتی که البته در ذهن آنها صرفاً یک شوخی است.
البته نباید همهچیز را توجیه کنیم. یک سری چیزها در جامعه نشاندهنده انحطاط اخلاقی است. ترقهزدن زیر پای زن و بچه مردم و گرفتن آسایش از اهالی محل و...، بخشی از تنزل فرهنگ عمومی در کشور ما را نشان میدهد. این انحطاط اخلاقی را باید جدی گرفت.
چاره چیست؟
به باور دورکیم جامعهشناس، وجود قدری ناهنجاری در جامعه ضروری است و نبود
مطلق ناهنجاری در جامعه، خود نوعی ناهنجاری است (مثلاً نشان از سرکوب شدید
یا نبود اطلاعات درست درباره ناهنجاریهای موجود دارد). بنابراین اینکه فکر کنیم هر چیزی دارای راه چاره است و کارشناسان اجتماعی میتوانند راهحل نهایی برایش ارائه دهند، دیدگاه درستی نیست. هرکار کنیم نمیتوانیم همه اثرات سوء چهارشنبهسوری را بهطور کامل از بین ببریم. اما میتوانیم آنها را کاهش دهیم.
همین که صداوسیما هر سال از چند روز پیش از چهارشنبهسوری خطرات آنرا گوشزد میکند، مسئولین نیروی انتظامی از برخورد با سلب آرامشکنندگان میگویند، تجربیات تلخ سالهای پیشین به نمایش در میآید و...، بسیار اثرگذار است. اگر همینها نبود، الان وضعیت بدتر از این بود.
مسئولین هم به جای آنکه برای مقابله با رفتارهای سوء، کل رسوم ملی را زیر سوال ببرند و مثلاً علیه چهارشنبهسوری سخنرانی کنند، بهتر است نشان دهند که در پی از میان برداشتن این سنتها نیستند.
بخشی از رفتارهای خطرناک چهارشنبهسوری، رگههای اعتراضی در خود دارد. برگزارکنندگان میگویند حالا که دولت میخواهد جلوی این مراسم را بگیرد، تا میتوانیم جدیتر و محکمتر مخالفتمان را با این تصمیم نشان میدهیم. البته کشاندنِ بخشی از این مراسم به مکانهای مشخص و کنترلشده و اما جذاب نیز میتواند کارساز باشد.
اگر بخواهیم محدودیتهای زیادی در برگزاری چنین مراسمی قائل شویم، جوانان حضور چندانی نخواهند داشت. برای نمونه باید در این مراسم پیشنهادی به همه فرصت پریدن از روی آتش و یا بازی با وسایل بیخطر یا کمخطر داده شود. همچنین نمیتوان این جشنها را بهصورت تفکیک جنسیتی شده برگزار کرد.
در یک ساختار، همه اعضا و عناصر به یکدیگر پیوستهاند و بر هم اثر میگذارند. بنابراین کمی سادهاندیشی است اگر گمان کنیم در حالیکه فرهنگ ایرانی در بسیاری از موارد دچار بحران است، ما بتوانیم تنها یک مورد مانند چهارشنبهسوری را اصلاح کنیم.
تا فرهنگ کتابخوانی، مصرف حاملهای انرژیمان، رانندگی، وجدان کاری، احترام به اندیشهها و فرهنگهای دیگر در ما درست نشود، نمیتوان انتظار درستکردن بخشی از فرهنگ دچار بحران را داشته باشیم.
هرچند این به معنای دست روی دست گذاشتن نیست. برعکس منظورم این است که به همین اندازه که به چهارشنبهسوری و امثالهم دقت و توجه میکنیم، به باقی موارد منفی در فرهنگمان هم توجه کنیم.
نباید انتظار معجزه در پی فعالیتهای اصلاحیمان درباره چهارشنبهسوری داشته باشیم، چرا که این مراسم در یک بافت بسیار پیچیده فرهنگی اجتماعی و حتی سیاسی اقتصادی تنیده شده است.
تاکی بیدار نمی شویم؟؟