فرارو- علیرضا میرزاعبدالله*؛ تا کنون راجع به مقوله تروریسم و راههای مقابله با آن زیاد شنیدهایم اما به طور طبیعی بعد از هر اتفاق ویژهای که مرتبط با خشونت در سطح بینالملل هست مفهوم تروریسم و تروریست و چرایی بوجود آمدن آن در سطر اخبار قرار میگیرد.
به طور کلی تهدید به معنای عام و استفاده از خشونت به منظور جلب افکار عمومی تروریسم نامیده میشود که میتواند در سطح دولتها انجام بشود همانند ترور دانشمندان هستهای ایران توسط رژیم اسرائیل و یا توسط بازیگران غیردولتی همانند القاعده و داعش؛ ضد اهدافی خاص طراحی و اجرا شود.
استفاده از خشونت برای تهییج افکار عمومی و بهرهبرداری سیاسی از آن پیشینهای طولانی دارد. بر اساس کتاب مطالعات امنیتی در مقدمه، اولین کنفرانس بین المللی مبارزه با تروریسم در سال ۱۸۹۸ میلادی در شهر رم به منظور مقابله با موج ترورهای آنارشیستی که در سراسر جهان در حال وقوع بود برگزار گردید.
مفهوم تروریسم به وسیله بازیگران غیردولتی تا اواسط دهه نود میلادی عموماً شامل ترورهای هدفمند به منظور آسیب رساندن به شخص خاصی بود که ابعاد رسانهای هم داشته باشد.
اما در اواخر سالهای نود شکل تروریسم تغییر کرد و اشخاصی که با انگیزههای مشابه به صورت جزیرههای از هم جدا ترویج خشونت میکردند گرد هم آمده و سازمانهای تروریستی پیچیده با ساختار اداری، مالی، حفاظتی و عملیاتی را تشکیل دادند. نمونه القاعده و گروه ابوسیاف در فیلیپین در این جمع بندی قرار میگیرند.
سازمانهای جدید بسیار قدرتمند عمل میکردند و تاثیر به سزایی در محیط سیاست و امنیت بین الملل گذاشتند.
دراین سازمانها ترورهای کوچک و هدفمند جای خود را به ترورها و کشتارهای وسیع و بیهدف داد که بیشتر برای تاثیر گذاری بر رسانههای جمعی در کشورهای هدف و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی در جوامع غیر مدرن و آموزش ندیده بود.
گو اینکه با توجه به ناهنجاریهای اجتماعی از قبیل بیکاری و سیستم آموزشی و آیینی افراطی در این نوع جوامع بستر گستردهای برای جذب افراد مستعد فراهم گردید.
به عنوان نمونه پانزده نفر از تروریستهای یازده سپتامبر فقط از عربستان سعودی بودند. مثال دیگر گروه ابوسیاف در فیلیپین از جوانان محروم اقلیت مسلمان جزائر جنوب فیلیپین تشکیل شد که خواستار استقلال بودند تا بتوانند روزنهای برای آینده بهتر فراهم کنند.
وجه متمایز کننده افراد در این سازمانها از دیگر گروههای جامعه قرائت افراطی از اسلام و داشتن ریش بلند و غیرمرتب بود که غالبا تشکیل دهنده کلیشهای خاص از افراد تروریست بود.
شناسایی آنها برای سیستمهای امنیتی و نیز مردم عادی جامعه نیز کار چندان سختی نبود، به طوریکه عموماً بعد از هر عملیات تروریستی در کشورهای غربی، نهادهای امنیتی میدانستند کجاها باید دنبال تروریستها بگردند چراکه به طور کلی این افراد در زندگی عادی شهروندی خود از جامعه نیز طرد بودند.
در ادامه، سیر تکاملی تروریسم همزمان با انقلاب اینترنت و شبکههای مجازی تغییر چهره داد. گروه تروریستی داعش و افراد مرتبط با آن گویای همین مثال است. داعش تمام کلیشههای تروریستی را دگرگون کرد.
اول اینکه بمب گزاران انتحاری داعش دیگر لزوما افراد فقیر با مطالبات اجتماعی سرکوب شده نیستند. عبدالحمید اباعود طراح حملات هفته گذشته پاریس در خانوادهای به نسبت متمول رشد کرده بود و بر اساس گزارشها در یکی از بهترین مدارس بلژیک درس خوانده بود.
دوم، افراد داعش حداقل در خارج از قلمروش در عراق و سوریه حتما ریش بلند با چهرههای ترسناک ندارند. حملات سال گذشته به مجله شارلی ابدو و همین طور حملات هفته گذشته پاریس تماما به وسیله افرادی اجرا شد که ظاهر موجهی در اجتماع داشتند و همگام با مد روز نوع پوشش وظاهر خود را انتخاب میکردند.
نمونه دیگر جان جهادی تروریست معروف داعش بود که گروگانهای غربی و اروپایی را در مقابل دوربین ذبح کرد. بنا به بیوگرافی که از این شخص وجود دارد، جان جهادی قبل از پیوستن به داعش در یک گروه موسیقی رپ عضو فعال بوده است و ظاهری کاملا غربی داشته است.
و سوم، بر خلاف چهرهای که از اسلام افراطی ترسیم شده که زن اجازه فعالیتهای اجتماعی ندارد و باید در خانه بماند اما در ساختار داعش زنان واحد کماندویی با آموزشهای تکاوری دارند و عکسهایی از قلمرو داعش به بیرون آمد که نشان میداد در یکی از پستهای ایست بازرسی زنان نقش فعالی داشتند.
از طرف دیگر رفته رفته تعداد زنان انتحاری نیز بیشتر و بیشتر میشود، گو اینکه نخستین زن انتحاری در قاره اروپا به نام حسنا آیه بوالحسن هفته قبل خود را در مقابل پلیس فرانسه منفجر کرد. گزارشها نشان میدهد این خانم هم قبل از گرایش به داعش به شیوهای افراطی خوشگذرانی از نوع غربی میکرده است.
به طور کلی با توجه به مثالهایی که در بالا ذکر شد به نظر میرسد افرادی که توسط سازمانهای تروریستی شستشوی مغزی میشوند تا به صورت بمب ساعتی در میان مردم عادی در رفت و آمد باشند تا در زمان مناسب بر ضد اهدافی که به آنها دیکته میشود عمل کنند بیشتر بر پایههای یک ایدولوژی بیرحم آموزش دیدهاند تا انگیزههای مذهبی.
در عملیاتهای تروریستی یک سال گذشته بیشتر مهاجمان هنگام ارتکاب جنایت، الله اکبر گویان عملیات انجام میدهند اما نکته اینجاست که این الله اکبرها نه از روی انگیزههای مذهبی (همانطور که پیشتر ذکر شد در عملیاتهای تروریستی اخیر تروریستها عموما از اقشار غیر مذهبی بودند) بلکه به عنوان امضای یک سازمان که داعش باشد انجام میشود میگویند تا به همگان بگویند این عملیاتها از طرف داعش انجام میشود.
در انتها ذکر این نکته ضروریست که به نظر میرسد ایدئولوژی سازمانهای تروریستی به سمت انتخاب افراد با کمترین تفاوت با افراد عادی جامعه متمایل میشود و شرط دنبال کرن اهداف سازمانی بر انگیزههای مذهبی ارجحیت پیدا کرده است. به این معنی که سازمانهای تروریستی زین پس به دنبال جذب افراد صرفا مذهبی نخواهند رفت بلکه به دنبال جذب افرادی خواهند بود که تلاطمات روحی دارند و شخصیت ثابتی ندارند یا زود تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
* عضو انستیتو شورای روابط خارجی استرالیا