یادداشت دریافتی- محمد صادق محمدی وفایی؛ دوشنبه بیستم مهر ۹۴ است. تا محرم فقط چند روز مانده است.
سیدحسینم را به مدرسه بردم. در مسیر مدرسه جناب تاج، رئیس سازمان لیگ، به رادیو آمد و فرمود: «در این بازی که نخستین بازی تیم پیروزی است که بدون مرحوم هادی نوروزی بازی میکند، بلیط دیدار مجانی نیست بلکه همه در آمد تقدیم خانواده نوروزی میشود.»
شنیدن همین چند جمله کافی بود که به عالم هانا و هانی نوروزی بروم و دلم سرتا پا اشک شود.
در آن بازی هانا و هانی نوروزی به سیمای تلوزیون نگاه خواهند کرد. تیم پیروزی را خواهند دید. دوستان بابا همه آمدهاند و ورزشگاه هم ورزشگاه آزادی است، اما هر چه تلاش و دقت میکنند تا برای لحظهای هم شده رخ بابا و قد و قامت او را ببینند، موفق نمیشوند!
از ندیدن بابا بسیار تعجب میکنند و دستی به چشمانشان میکشند و میگویند نکند تازه از خواب بیدار شدهایم و قدرت تشخیص و تمرکز لازم را نداریم! اما باز هر چه نگاه میکنند و هر چه بهترین و قدرتمندترین نگاهها را به کار میبرند، شمارهٔ ۲۴ را نمیبینند!
به نیمکت تیم نگاه میکنند باز خبری از بابا نیست!
ندیدن بابا برای آنها بسیار سخت است آخر هانا و هانی گلهای نوشکفتهٔ هادیاند و این گلها بدون هادی و یار و یاورش پژمرده خواهند شد!
به مادرشان نگاه میکنند شاید او راهی برای پیدا کردن بابا نشان دهد اما دیدن مادر همان و گریه و اشک مادر همان!
بار خدایا چه شده است چرا چند روزی است مادر این همه گریه میکند؟!
دلتنگ مادر میشوند ولی چون مدتی است درآغوش بابا جا نگرفتهاند و از محبت بابا محروم شدهاند از کنار اشک مادر میگذرند و میگویند مامان چرا بابا را نمیبینیم؟!
مگر این همان تیم پیروزی نیست که بابا کاپیتانش بود؟! آیا تیمش را عوض کرده است؟ در چه تیمی بازی میکند که ما آن تیم را نگاه کنیم؟
گریههای مادر بیشتر و بیشتر میشود زبانش بند میآید و نمیتواند بگوید در این دنیا دیدن هرچیزی برای شما شاید امکان داشته باشد ولی دیدن بابا هرگز!
چه کند چه بگوید به ناچار میفرماید: «آری عزیزانم بابا تیمش را عوض کرده است و مربی تیم اجازه نمیدهد تلوزیون آن تیم را نشان دهد. به خدا بابا جایی رفته است که همه باباها به آنجا خواهند رفت و حتی روزی فرا خواهد رسید که ماها نیز به دیدارش میرویم.»
به دلم گفتمای دل بسوز برای هانا و هانیهایی که از دیدن رخ پدر و مادر و حتی از دیدن رخ پول و محبت هم محرومند!
ای دل مرحوم نوروزی با سکتهای آنهم در طول چند دقیقه با دنیا وداع کرد و در آن روزی که جنازه مرحوم هادی نوروزی در ورزشگاه آزادی قرار گرفت بیش از بیست هزار نفر یادش را گرامی داشتند و ملتی به بزرگی ملت ایران برایش طلب رحمت کردند.
اما در روز عاشورا امام حسین (ع) و دیگر یارانش را در جلوی چشمان، اهل و عیال و بچهها سر بریدند!
آتش زدن خیمهها و زدن یتیمها و تشنگی بچهها و پرپر شدن علی اضغر و به اسارت رفتن زن و بچهها امام کجا و یتیمی هانی و هاناها کجا؟
پس ای اشکها ببارید.