پس از شکست حزب کارگر در انتخابات پارلمانی 17اردیبهشت، «ادمیلیبند» از رهبری این حزب استعفا داد. از آن پس، جدال بر سر رهبری حزب کارگر بالا گرفته و شخصیتهایی برای رهبری این حزب دندان تیز کردند. از جمله آنها «جرمی کوربین» است که از او بهعنوان یکی از ستارگان جدید در دنیای سیاست بریتانیا، نام برده میشود که زلزلهای را در حزب کارگر به وجود آورده است.
کسی تصور نمیکرد حضور او بهعنوان نامزدی از جناح چپ حزب کارگر لرزه بر اندام رهبران و نامزدهای این حزب بیندازد. بر همین اساس بود که گروهی 27 نفره از نامزدهای پارلمانی حزب کارگر که نتوانسته بودند در انتخابات 7 مه در پارلمان حضور یابند در نامهای به جرمی کوربین حمایت خود را از او اعلام و وی را «نامزدی صالح برای دنبال کردن اصول اساسی حزب» اعلام کردند.
«جرمی کوربین» ستاره جدید سیاست بریتانیا کیست؟کوربین نیز در بیانیهای اعلام کرد که به درخواست دوستانش وارد گود رقابتها شده است. به گزارش گاردین، کوربین بهعنوان یک «غیرخودی» قدم در انتخابات حزب کارگر گذاشته اما اکنون تبدیل به یک چالشگر مهم شده است. این گزارش میافزاید نظرسنجیها نشان میدهد که او از «اندی برنهام» و «یوویت کوپر» و «لیز کندال» جلو افتاده است. به نظر میرسد حزب کارگر با بحرانهایی مواجه باشد. سیاستهای اقتصادی این حزب و تداوم عضویت یا خروج از اتحادیه اروپا از جمله مسائلی است که بخت کوربین برای نامزدی حزب کارگر را افزایش داده است. «مت مانک» در گاردین مینویسد بسیاری از جوانان به دلیل ویژگیهای شخصیتی کوربین به او گرایش دارند چرا که او مدافع تغییر است. او مینویسد ما در فضایی بزرگ شدیم که به شدت بیاعتماد به سیاستمداران است و رسانهها هم بر رسواییهای آنها، فجایع اقتصادی و جنگ متمرکز شدهاند. مانک میافزاید: «بر خلاف بسیاری از منتقدان کوربین اما بسیاری از ما او را «گامی به سوی آینده و نه گذشته» میدانیم. او در دیدگاههایش صریح، واقعی و نگرشی رو به جلو دارد.» تحلیلگر گاردین مینویسد او بر خلاف سیاستمدارانی است که آنها را شناختهایم.
برخی دیگر اما در کنار ویژگیهای شخصیتی به سیاستهای او هم علاقه نشان دادهاند. موافقان معتقدند سیاستهای کوربین با ارزشهایی ترقیخواهانه همراه است. گاردین در یکی از گزارشهای ماه جولای خود مینویسد: «کوربین بر مسائلی بلندمدت متمرکز شده که چند نسل را در بر میگیرد. او مدافع صلح در خاورمیانه است. او مدافع رسیدگی به تغییرات آب و هوایی، ایجاد فرصتهای برابر از طریق آموزش و کاهش شهریهها است. او بر مردم و اهدافشان متمرکز است.» اگرچه موافقان به تمجید از او پرداختهاند؛ اما مخالفان هم بیکار ننشستهاند. مخالفان از جمله برخی نامزدهای حزب کارگر و تونی بلر معتقدند کوربین بر موج مخالفتهای درون حزبی سوار شده و انتخاب او بهعنوان رهبری چپگرا «فاجعهای برای حزب» خواهد بود. اندی برنهام بهعنوان رقیب و مخالف کوربین میگوید حزب کارگر در دو راهی سرنوشت قرار گرفته و انتخاب رهبر تصمیم بزرگی در مورد مسیر آینده این حزب است.
دیدگاههای چپگرایانه کوربین همچنان انتقادبرانگیز است. «لئو مک کینستری»، تحلیلگر تلگراف مینویسد: کوربین «سیاستمداری جدی نیست.» او میگوید نباید جرمی را چندان جدی انگاشت. تحلیلگر تلگراف مدعی است کوربین دارای باورهای تروریستی است که از دهه 60 به اینسو تغییری نکرده است. با این حال، گاردین در یادداشتی به قلم «تونی هلم» به نقل از «مگی دون» مینویسد وارد عصر کوربینیسم شدهایم.با این حال، باید دید جرمی کوربین کیست که برخی را به خروش افکنده و انتخاب او را فاجعهای برای حزب کارگر مینامند و برخی دیگر او را «ستارهای جدید» در صحنه سیاست بریتانیا میپندارند. جرمی کوربین 66 ساله، نماینده حوزه انتخابیه «ایزلینگتون نورث» با شعار مقابله با ریاضت اقتصادی، وارد گود رقابتها شده است. او به دلیل نگاه چپگرایانه، مواضعی ضدجنگ و ضداسرائیلی داشته و مخالف سلاحهای هستهای است. قرار است تا پیش از سپتامبر سال جاری و قبل از برگزاری اولین کنفرانس حزب کارگر، رهبر این حزب انتخاب شود.
جرمی کوربین، عضو شورشی حزب کارگربه نوشته روزنامه دیلی تلگراف، دیدگاههای چپگرایانه کوربین درست در نقطه مقابل «اد میلیبند» و سه نامزد دیگر انتخابات رهبری این حزب قرار دارد. او دارای تفکرات جمهوری خواهانه است و حتی یکبار از تونی بلر نخستوزیر پیشین انگلیس خواسته بود که خاندان سلطنتی را از کاخ باکینگهام اخراج کند. شاید به همین دلیل است که تونی بلر و منتقدان در برابر کوربین صفآرایی کرده و انتخاب او را «بزرگترین فاجعه» برای حزب کارگر میدانند. «بیبیسی» در گزارشی اعلام کرده بود که گروه «لیبرفرست»، بهعنوان یکی از گروههای فشار حزب کارگر، از اعضای این حزب خواسته بود که در انتخابات رهبری، علیه جرمی کوربین رای دهند. این گروه اعلام کرده بود که انتخاب احتمالی جرمی کوربین، میتواند شانس حزب کارگر را در انتخابات پارلمانی انگلیس از بین ببرد.
برخی از مخالفان کوربین مدعی شدهاند که حضور این سیاستمدار چپگرا در جایگاه رهبری حزب کارگر، میتواند سبب گرایش این حزب به سیاستهای چپگرایانه شود. جرمی کوربین برای اولین بار در سال 1983 میلادی وارد مجلس عوام شد. او در سال 1984 علیه جنبش آپارتاید در آفریقای جنوبی دست به فعالیت زد که در این کشور دستگیر و مدتی زندانی شد. به دلیل حمایت کوربین از «اتحاد ایرلند»، در همان سال 1984 از رهبر شین فن دعوت کرد به لندن بیاید. یکبار دیگر در سال 1996 این دعوت تکرار شد که با مخالفت شدید اعضای حزب کارگر این دعوت لغو شد. این سیاستمدار کهنه کار انگلیسی عضو «عفو بینالملل» بوده و در ماجرای به محکمه کشاندن آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی، هم فعالیت داشت. این چپگرای لندنی همچنین عضو کمپین حمایت از فلسطین نیز هست و به همین دلیل آپارتاید اسرائیل علیه مردم غزه را هم محکوم کرده است.
از او با عنوان «شورشی حزب کارگر» یاد میشود؛ چرا که در سال 2013 در یادداشتی که در گاردین نوشت حمایت خود را از «جنبش مردم علیه ریاضت» اعلام کرد. کوربین در ژانویه 2015 هم در کنار 15 نفر دیگر نامهای به اد میلیبند نوشت و مخالفت خود را با ریاضت اقتصادی اعلام کرد. به گزارش گاردین، اگرچه او در مواضع خود – بر خلاف سایر نامزدهای حزب کارگر- سخنی به صراحت از خروج از اتحادیه اروپا به میان نیاورده اما تصمیم خود را به نظر دیوید کامرون مبنی بر ایجاد اصلاحات در اتحادیه اروپا منوط کرد. «تونی هلم» در گاردین مینویسد: «کوربین از حزب کارگر میخواهد در مورد درخواستهای مربوط به حقوق کارگری، محیط زیست، مالیات و حمایت از درآمد وارد مذاکره شود.» گزارشگر گاردین با اشاره به تحولات یونان در دولت چپگرای سیریزا به رهبری سیپراس میگوید: تحولات بریتانیا بسیار شبیه به تحولات یونان است. از یکسو بحران اقتصادی و مسائل ریاضتی دولتمردان را نگران کرده و احتمال پیش آمدن بحرانی مانند یونان در بریتانیا دور از ذهن نیست. از سوی دیگر، روی کار آمدن چپگرایی مانند کوربین، وضعیت یونان را همچون شبحی بر سر احزاب بریتانیایی نگه داشته است.
با این حال، خواه دیدگاههای او چپ باشد، خواه موافق یا مخالف اتحادیه اروپا باشد، خواه کوربین در دوران فعالیت سیاسی در جنبشهای ضدآپارتاید، ضددیکتاتوری، ضدریاضتی و ... حضور داشت، اما به نوشته گاردین «عرصه عمل رویکردی دیگر میطلبد. شاید کوربین بهعنوان فردی در جامه اپوزیسیون بتواند سخنان و مواضعی چپگرایانه داشته باشد، اما وقتی بهعنوان رهبر حزب و در کسوت نخستوزیر احتمالی آینده ایفای نقش کند چارهای جز تن دادن به حقایق سیاسی ندارد. در این صورت، شایدبتوان امیدوار بود که در صورت انتخاب شدن، در مواجهه با حقایق عریان عرصه سیاست، دیدگاههای چپگرایانه او تعدیل یابد.»