علیرضا شاکر
در روزنامه قانون نوشت:
جنگ همیشه هم بد نیست! اگر مسئله کسب قدرت، شهرت و یا ثروت در میان باشد ، جنگ یکی از متداولترین راهها برای دستیابی به این بلندپروازیهاست و یا اگر حاکميبهدنبال تثبیت قدرت بهدست آورده خود باشد جنگ و خونریزی یکی از مرسوم ترین روشها برای حکمرانی اقتدارآمیز است. بهخصوص در خاورمیانه.
همانطور که صدام حسین به فاصله کوتاهی بعد از کودتا علیه حسن البکر در 25 تیرماه 1358 جنگی طولانی مدت با ایران را در 31 شهریور ماه 1359 استارت زد. رمز و راز جنگ یمن را در همین جاه طلبیها ميتوان جستوجو کرد. این روزها رهبران دو کشور بزرگ جهان عرب به دنبال تثبيت قدرت خود هستند. السیسی ژنرال میانسال که بعد از کودتا علیه محمد المرسی و با وجود تارومار رهبران اخوان المسلمین هنوز نتوانسته است به اقتدار لازم دست یابد و شیخ سلمان پادشاه جدید عربستان هنوز در پیچ و خم رقابتهای درون جناحی خاندان سعودی حرف آخر را نميزند.
خرده حکومتهای عربی هم وضعیتی مشابه دارند. خاندان آل خلیفه دربحرین با بحران مشروعیت دست و پنجه نرم ميکنند و سالهاست که به سرکوب اکثریت مخالف حاکمیت خود ميپردازند، در اردن عبدا... دوم بعد از به آتش کشیده شدن خلبان اردنی توسط داعش خود را پادشاهی تحقیر شده ميبیند و از همه اینها بدتر وضعیتی است که رجب طیب اردوغان گرفتارش شده است.
او که سودای احیای اقتدار حاکمیت عثمانی را در سر ميپروراند طی 4 سال گذشته چنان در جنگ سوریه خود را شکست خورده ميبیند که علاوه بر حمله لفظی تند به ایران، تن به حقارت اتحاد با آل سعودی داده است که در دوران امپراطوری عثمانی تحت قلمروی ترکها بود. بلی! همه این حاکمان خاورمیانه یمن را فرصتی ميبینند که امکان پیروزی و کسب اقتدار را به آنها ميدهد.
عربستان سعودی در 26 مارس (ششمفروردینماه)، پس از کسب موافقت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای عملیات نظامي، حملات هوایی علیه یمن را با مشارکت چندین کشور عربی و ترکیه و پاکستان آغاز کرد. سعودیها ميگویند در این جنگ 100 فروند هواپیمای جنگنده و 150 هزار نیروی زمینی مشارکت دارد. نیروی زمینی که توسط یگانهایی از ارتش پاکستان آموزش دیده اند تا از توانایی جنگهای داخلی برخوردار باشند. هر چند که پاکستان نیروی زمینی قابل توجهی به این جنگ اعزام نکرده است و معلوم نیست که این نیروهای زمینی به اندازه ارتش یمن و حوثیها تبحر در جنگ زمینی داشته باشند.
سیاست مداخله نظاميدر شبه جزیره عربستان در سال 2011 استارت زده شد، یعنی زمانی که 1000 نیروی نظاميتحت چتر امنیتی شورای همکاری خلیج فارس به منظور حمایت از خاندان آل خلیفه در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مردم وارد بحرین شدند.
دربار سعودی و متحدانش در جنگ یمن گمان ميکنند با برگرداندن منصورهادی عبدربه رئیسجمهوری فراری یمن به کاخ ریاست جمهوری در صنعا ميتوانند بر خود ببالند غافل از اینکه یمن امروز با یمنی که محمد بن نایف وزیر کشور پیشین عربستان که جان گرفتن القاعده در آنجا را مهار کرد به تفاوت دارد. آنها اگر گمان کرده اند در یمن به جنگ یک قبیله قدرت گرفته (حوثیها ) ميروند سخت در اشتباهند. کما اینکه اکنون گارد صدهزار نفری ریاست جمهوری در کنار حوثیها با جنوبیها در نبرد است و گفته ميشود که علی عبدا... صالح فرماندهی این بسیج عموميارتش را بر عهده گرفته است.
عبدا... صالح در سال 2011 با اعمال نظر شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس از قدرت کنار گذاشته شد و همکاری احتمالی وی با حوثیها به نوعی انتقام از این شورا نیز ميتواند تعبیر شود.
در سال 2009، جنگندههای سعودی در جنگ علی عبدا... صالح علیه حوثیها شرکت کردند. در آن جنگ حوثیها از مرزهای عربستان گذشتند و توانستند روستایی در این کشور را برای چند روز تصرف کنند. بعداً آنها به روستاهایشان در کوههای صعده برگشتند. در آن زمان این اتفاق به عنوان یک موفقیت از سوی صالح و حامیانش، ملک عبدا... بن عبدالعزیز و وزیر دفاعش، خالد بن سلطان، جشن گرفته شد.
اما اکنون حوثیها علی عبدا... صالح را کنار خود دارند. انصارا... همچنین از حمایت تمام عیار سید حسن نصرا... رهبر حزب ا... لبنان و همچنین حمایت دیپلماتیک و سیاسی ایران برخوردارند.
گرچه ناوگروه ارتش جمهوری اسلاميایران هم در خلیج عدن حضور دارد ولی هنوز نشانهای ازورود ایران به این جنگ دیده نشده است. جنگی که سعودیها ميگویند برای جلوگیری از قدرت گرفتن ایران در یمن به راه انداخته اند. برخی متحدان منطقه ای ایران مانند والی عراق و عمان و همچنین الجزایر از کشورهای مطرح جهان عرب هستند که وارد این کارزار نشده اند.
مضاف بر اینها عربستان سعودی به سوی دریافت رای شورای امنیت سازمان ملل برای مشروعیت بخشیدن بین المللی به این حمله نرفته است چراکه ميداند روسیه چنین طرحی را وتو خواهد کرد. خلاصه اینکه جنگ یمن جنگ نیابتی دوبلوک از قدرتهای منطقه ای و بین المللی است و هیچگاه یک طرف ماجرا به طرف دیگر اجازه نابودی کامل طرف مقابل را نخواهد داد.
حال سوال این است که عربستان سعودی به پشتوانه کدام قدرت و با چه تحلیلی وارد این نبرد شده است؟ رسانههای غربی انگشت اشاره خود را به سمت پسرجوان پادشاه نشانه رفته اند.
اگر جنگهای کوتاه مدت قبلی را چهرههایی چون محمد بن نایف و خالد بن سلطان هدایت کردند اینبار، فرماندهی اتاق عملیات سعودیها با محمد بن سلمان جوان است. فرزند مورد علاقه پادشاه عربستان که تنها دو ماه تجربه نظاميگری دارد. محمد بن سلمان علاوه بر ریاست دربار سعودی بر سمت پیشین پدرش هم تکیه زده و وزیر دفاع عربستان سعودی است.
او اکنون در هیات وزیران عربستان سعودی کنار کسانی چون سعود الفیصل مينشیند، که پیش از به دنیا آمدن وی، وزیر خارجه بوده است. سمتی که وی از سال 1975 آن را بر عهده دارد.
تحصیلات سعود الفیصل روابط بین الملل است و تخصصش در زمینه روابط سعودی-ایرانی است. تجربه این شاهزاده سعودی موجب شده است که سلمان هنوز وی را به عنوان وزیر خارجه نگه دارد.
محمد بن سلمان بر عکس بیشتر شاهزادههایسعودی که در خارج از کشور تحصیل کردهاند در دانشگاه ملک سعود ریاض تحصیل کرده است. او که حدود 30 سال دارد (فارین پالسی سن این شاهزاده سعودی را بین 27 تا 35 تخمین زده است ) حافظه سیار پدرش است و از تجارب و راهنماییهای او نیز بهره ميبرد.
وی که به هنگام ورود رئیس جمهوری فراری یمن در فرودگاه ریاض از او استقبال کرد، دوست دارد همانند پسرعمویش، خالد بن سلطان که لقب
«جنگجوی صحرا» را به خاطر شرکت در جنگ خلیج فارس برای آزادسازی کویت در سال 1991 به دست آورد، لقبی نظاميبهدست آورد.
محمد برای رسیدن به موفقیت نظاميمصمم است تا جا پای دیگر پسرعمویش، شاهزاده محمد بن نایف بگذارد. کسی که اعتبارش را به عنوان مرد امنیتی ریاض در مبارزه با تروریسم محلی و اخراج تروریستها از یمن، جایی که القاعده شبه جزیره عربستان دفترش را در آنجا تاسیس کرده بود، به دست آورده است. او گمان میكند با این کارها ميتواند در میان دیگر پسر عموها و شاهزادههای باتجربه اقتدار کسب کند. رویای بزرگتر او و پدرش این است که عربستان را به عنوان پلیس شبه جزیره عربستان معرفی کنند.
رویایی که شاید در حد همان رویا باقی بماند. تا اینجای کاربا وجود بمباران یمن توسط سعودیها، حوثیها و ارتش یمن به پیشروی خود در جنوب ادامه داده اند و مناطق مهميرا تصرف کردهاند. و نه تنها احتمال بازگرداندن منصورهادی به صنعا میسر نشده است بلکه نیروهای وفادار به رئیسجمهوری فراری از عدن هم گریخته اند.
جنگ ادامه دارد و عربستان و متحدانش بیش از دو راه پیش رو ندارند. یا بايد با ورود نیروهای زمینی به خاک یمن وارد جنگی طولانی مدت و احتمالا پر تلفات شوند ؟ یا اینکه در میانه راه تن به طرحی مسالمت آمیز بدهند که انتخاب راه اول جامعه جهانی را علیه سعودیها بسیج ميکند و انتخاب راه دوم برای کشوری که سودای پلیسی منطقه را دارد خجالتآور خواهد بود. بنابراین عربستان را باید بازنده این قمار دانست مگر اینکه طی روزهای آینده آنها برگ برنده ای را رو کنند!؟