bato-adv
کد خبر: ۲۱۰۳۲۲
گزارش نیویورک تایمز از رنج مردم آواره کُرد

ترکیه خانه ما نیست!

حمله ماه گذشته داعش به کوبانی -شهری با اکثریت کرد- باعث رانده شدن حدود 400 هزار تن از ساکنان این شهر و فرار آنها به همراه خانواده هایشان به شهر سوروچ در ترکیه شد.

تاریخ انتشار: ۱۷:۲۸ - ۲۲ مهر ۱۳۹۳
فرارو- برای شمسا تامی، یک پناهنده در شهر سوروچ در نزدیکی کوبانی سوریه، مردان داعشی بلایی بودند که خانواده اش نتوانستند از دست شان بگریزند.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از نیویورک تایمز، شوهر وی که یک مبارز کرد بود، بیش از یک سال پیش در جنگ با شبه نظامیان این گروه کشته شد. پس از آن، هفته گذشته یک تیرانداز داعشی پسر بزرگش، رکبر که برای دفاع از خانه شان در کنار خانواده مانده بود را کشت. مشکلات آن سوی مرز نیز دست از سر خانواده شمسا تامی بر نداشت و مقامات ترکیه یکی دیگر از پسران او را به همراه ده ها تن دیگر به جرم فعال کرد بودن، بازداشت کردند.

شمسا در حالیکه به عکس رکبر زل زده و بدبختی هایش را می شمارد، در مورد نیروهای داعش می گوید: «آنها به ما حمله کردند.» و البته شمارش بدبختی هایش ادامه داشت: یکی دیگر از پسرانش، احمد 15 ساله به دور از چشم مادرش می‌گفت که قصد گذر از مرز و بازگشت به کوبانی را دارد تا به جنگ برود.

حمله ماه گذشته داعش به کوبانی باعث رانده شدن حدود 400 هزار تن از ساکنان این شهر و فرار آنها به همراه خانواده هایشان با متعلقات و خشم و داستان سختی‌هایشان به شهر سوروچ شد. به گفته امدادگران، این پناهندگان در مغازه ها، ساختمان های نیمه کاره و چادر اردوگاه هایی که به محض برپایی، پر می شوند و حجم شهر را تقریبا دو برابر می کنند، جای می گیرند. حال که مبارزه برای کوبانی به بن بست خورده است، میدان ها و خیابان های سوروچ برای پناهندگان بیشتر شبیه به برزخ شده تا بهشت. 

این پناهندگان در یک نگاه به نظر خوش شانس تر و پریشان تر از انبوه مردمی هستند که از جنگ در سوریه و عراق بی خانمان شدند: خانه های آنها هنوز از کناره مرز قابل رویت است. آنها روزانه در کنار مرز به دیگر کردها از سراسر ترکیه می‌پیوندند تا زیر ستون هایی از دود همسایگی را معنا کنند.

مروان اسماعیل، یکی از این پناهجویان بیشتر ساعات روز دوشنبه را در این مرز سپری کرد و پس از بازگشت به کافه ای در سوروچ، نفسی از سر آسودگی کشید و گفت: «خانه‌ام هنوز سالم است.»

مردم در سوروچ که مانند کوبانی، شهری با اکثریت کردنشین است با استقبال ساکنان روبرو شده اند. بسیاری از سوری ها طی سال های گذشته برای دیدار خویشاوندان یا کارگری روزمزد از کوبانی به این شهر سفر کرده اند. حال هرکسی در مرکز شهر، زیر مجسمه کمال آتاتورک، بینانگذار ترکیه مدرن و زیر نگاه سنگین ماموران مسلح پلیس می چرخد.

در مراکز تجمع این شهر، به نظر می رسد مردم به دنبال کسب اخبار روز هستند. هفته پیش، روزی که داعش حملات سنگینی به کوبانی داشت، یک پناهنده به اسم یاسر علی در پارکینگ بیمارستان می گفت روحیه مبارزان کرد در شهرش بالا است. یکی از عموزاده های علی با پای زخمی از خط مقدم جنگ به بیمارستان منتقل شده بود. علی گفت: «زخمش جدی نیست و می خواهد برگردد.»

هیچ کس حرفی از اسکان دوباره در منطقه ای دیگر نمی زند، حداقل نه در شرایطی که مبارزان کرد در کشمکش برای عقب راندن این شبه نظامیان هستند. این پناهندگان تبعید خود را هنوز موقت می دانند، حتی با وجودی که این احتمال با تبدیل شدن روزها به ماه، کمرنگ می‌شود.

عزت اوسو 38 ساله که صاحب رستورانی در کوبانی است و ماه گذشته به همراه 24 عضو از خانواده بزرگش فرار کرد می‌گوید: «زمانیکه شهر خود را به خاطر جنگ ترک می کنید، به اتفاقاتی که قرار است بیافتد فکر نمی‌کنید.»

تنها جایی که آنها توانستند پناهگاهی بیابند در محل ساخت و ساز یک ساختمان در مرکز سوروچ بود، تا زمانیکه یک مغازه دار مهربان یکی از مغازه های خالی خود را در اختیار آنها قرار داد و آنها در حالی در این مکان جای گرفتند که در هنگام فرار تنها موفق به آوردن لباس هایشان شده بودند.

صدها پناهنده دیگر در یک سالن عروسی سرد و مرطوب در همان نزدیکی جای گرفته اند. سوری ها در صف‌های نامنظم و پرآشوب می ایستند تا در شرایطی که کودکان زیر دست و پا هستند، برای ناهار خود لوبیا و برنج بگیرند. 

کردهای کوبانی در شرایطی به ترکیه پناه آورده اند که دو بار رنج خیانت را چشیده اند. نخست به دست همراهان سوری خود، عرب هایی از مناطق اطراف کوبانی که با شبه نظامیان داعش متحد شده اند و کسانی که به گفته کردها، خانه‌های کردنشینان را غارت کردند. 

دوم به دست دولت ترکیه که از سوی کردها متهم به کمک به خیزش داعش هستند. این در حالی است که آنکارا همچنان مداخله نظامی برای کمک به کوبانی را رد می کنند.

در این میان سودجویانی نیز به چشم می خورند که از ناتوانی پناهندگان در آوردن متعلقات شان به این سوی مرز، بهره می برند. ابوزید ابراهیم 42 راس گاو خود را که تمام زندگی اش محسوب می شد، در مرز به نصف قیمت فروخت. همسایگان وی مجبور شده بودند گوسفندان و ماشین های خود را آن سوی مرزرها کنند.

دیگر پناهندگان در اردوگاه های پرجمعیت با معضلات بیشتری روبرو هستند. یکی از پناهندگان در سالن عروسی می گوید افراط گرایان خواهرزاده 18 ساله اش را به دلیل پوشیدن شلوار کافر دانسته و این دختر را کشتند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv