استودیو «فیلمساز» یکی از فعالترین استودیوهای فیلمسازی در ایران، بعد از تغییرات حاصل از دیجیتال شدن سیستم پخش سینماها تعطیل شد.
روزی که خبر دیجیتالی شدن سیستم نمایش فیلم های سینمایی منتشر شد، همه از کم شدن هزینه ها و راحت تر شدن روند تولید و کوتاه شدن فاصله بین پایان فیلمبرداری و آماده شدن اثر برای نمایش گفتند، اما در آن روز کسی لحظه ای درنگ نکرد تا راهروهای شلوغ و پرسروصدای لابراتورها به خاطر آورد و بعد برای لحظه ای فقط سوت و کوری، بی رفت و آمدی و چراغ های خاموش آنها را در ذهن خود مجسم کند؟
دیجیتال شدن سیستم نمایش فیلم ها را می توان تحولی در اکران دانست، اما این تحول مانند بسیاری از تغییرات همراه با خداحافظی از بسیاری فضاهای خاطرهساز است.
سال گذشته در آستانه برگزاری جشنواره، خبری از این رفت و آمدها در لابراتوارها نبود، نتیجه اینها تسویه حساب بیژن جباری مدیرعامل فیلمساز با تمامی کارکنان این مجموعه شد.
وادع با خاطراتمفتح نرسیده به زیرگذر سعدی، آستانه ورود به چهار راه مخبرالدوله و خیابانی به پهنای قدم های بزرگان سینمای ایران که از دهه 40 تا همین دهه 90 وارد کوچه بوربور شدند و پا به لابراتوار فیلمساز گذاشتند؛ محلی که بیش از 370 فیلم سینمای ایران از «مغول ها» و «غریبه و مه» و «باغ سنگی» تا «اجاره نشین ها» و «کانی مانگا» و «شاید وقتی دیگر» و تا همین چندی پیش «مرهم» و «سعادت آباد» مراحل فنی را در آنجا پشت سر گذاشتند.
یکی دو ماه که به جشنواره مانده بود دیگر کمتر سینماگری بود که فیلمی در جشنواره داشته باشد و راهی این لابراتوار نشود از رضا میرکریمی که چند سال قبل برای «یه حبه قند» همراه حمید خضوعی ابیانه به لابراتوار می رفت تا بهرام بیضایی و پرویز کیمیاوی و مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی که سال ها قبل مسیر مفتح جنوبی و لابراتوار را پیش می گرفتند. امسال باز هم کیمیایی در جشنواره فیلم دارد، داریوش مهرجویی هم با «اشباح» می آید و میرکریمی و احمدرضا درویش و رخشان بنی اعتماد هم هستند، اما کسی دیگر راهی فیلمساز نمی شود چون سینمای ایران یک گام به جلو برداشته و سیستم اکران در جشنواره قطعا دیجیتال خواهد بود و لازم نیست دیگر فیلمسازان مانند کارگردان فیلم «میکس» آن همه سختی را برای خارج کردن فیلمشان از لابراتوار متحمل شوند.
هیچ کس به اندازه دست اندرکاران و مسئولان لابراتوار فیلمساز بعد غم انگیز این تحول را درک نمی کند. بیژن جباری مدیرعامل شرکت فیلمساز زمستان 92 را در فضای سوت و کور شرکت خود آغاز کرد، مقطعی که به گفته خود او حیاط شلوغ بود و فیلمسازان می آمدند و اصلا وقت و فرصت خالی نبود.
اما در زمستان 92 فرصت خالی بسیار بود، فرصتی که می توان بخشی از آن را به مرور خاطرات گذشته اختصاص داد؛ زمانی که حیاط شلوغ بود و حیات وجود داشت. او که از 28 سال قبل در این شرکت بوده میگوید: «از 28 سال قبل تا همین یکی دو سال پیش قبل از جشنواره فیلم فجر اینجا غلغله بود، اما وضعیت در سال 92 روشن بود، همین که قرار شد سیستم پخش دیجیتال باشد، ما بیکار شدیم و لابراتوار تعطیل شد.»
«فیلمساز» سال 91 هم در آستانه جشنواره تقریبا همین وضعیت را داشت، جباری میگوید: «جشنواره 91 را هم تقریبا همین طور گذراندیم. البته تک و توک زمان اکران فیلمهایشان برخی مراجعه کردند و خواستند فیلمشان روی نسخه 35 کشیده شود، دلیل آن هم دیجیتال نبودن سیستم پخش همه سالنهای سینما بود، اما این بار تمامی سالنها فیلمها را به صورت دیجیتال پخش کردند این یعنی تعطیلی دائمی استودیو فیلمساز.»
بیش از 50 نفر در فیلمساز کار می کردند، همان کسانی که گاه نامشان در عنوانبندی پایانی فیلمها آمده و زمانی هم شاید تشکری از آنان شده باشد، اما همانها دیگر برای رنگ بهتر و زودتر آماده شدن فیلمها کاری نمیتوانند انجام دهند و دیگر یادی از آنها در فیلمها نمیشود. جباری میگوید: «تشکیلات ما سالها 50 همکار داشت که همه قبل از جشنواره روزهای سخت و پرکاری را میگذراند، سالهای پرکار و شلوغ همه را سرگرم میکرد و بعد از جشنواره بود که همکاران فرصتی برای استراحت به دست میآوردند، اما جشنواره سال 92 به دلیل کم بودن کارها با حضور دو سه نفر از دوستان تمامی کارهایی که هر از گاهی به ما ارجاع داده میشد، به نتیجه رسید.»
نمیتوانیم بپذیریممعمولا در بزنگاه تغییر آن گروهی برندهاند که زودتر از سایرین خود را با تغییرات همراه کنند، وگرنه ماندن روی محور قدیمی، نتیجهای جز قرار گرفتن در حاشیه به همراه نخواهد داشت. دلیلی که جباری برای خودداری از تغییر کاربری لابراتوار مطرح میکند، این است: «کار ما پرنسیپ خود را دارد. حاضر نیستیم از آن جایگاهی که داشتیم پایین بیاییم. ما در فیلمساز کاری را انجام میدادیم که هر کسی در خانه خود نمیتوانست انجام دهد، اما این سیستم دیجیتال شکلی از کار است که هر کسی در خانه خود میتواند انجام دهد و من نمیتوانم بپذیرم ما کاری در این حد و اندازه انجام دهیم.»
او البته این نگاه خود را مقابله با تکنولوژی نمیداند: «این را میدانم که در دنیا همه چیز به سمت دیجیتال رفته و حتی بسیاری از کارها در دفاتر فنی فیلم با روباط انجام میشود، مشکلی با این روند ندارم، اما معتقدم ما سالها کار دیگری انجام دادیم و حالا نیازی به تغییر کارمان نمی بینم.»
جباری با همه اجباری که شرایط به او تحمیل کرده، مواجه میشود، اما تغییری را در کار خود راه نمیدهد چون تصور میکند او و شرکتش سالها بازیگر نقش اصلی بودند و حالا ایفا کردن نقش دو و سه امتیازی برای آنان محسوب نمیشود، او میگوید: «فعلا سرمایه ما خوابیده و وضعیت تغییری نخواهد کرد...»
شرکت فیلمساز با آن ساختمان قدیمی و تجهیزاتی که روزی حیات سینمای ایران به آن ها وابسته بود و امروز دیگر کاربردی ندارد، در گوشه ای از خیابان مفتح جنوبی تبدیل به یک خاطره میشود تا شاید روزی باز هم محل عبور بزرگان سینما باشد.