bato-adv
کد خبر: ۱۶۸۹۸۷

انگلیس دوست است یا دشمن؟

دیپلمات‌هایشان چندین‌بار ناگزیر شده‌اند چمدان خود را بسته و به پایتخت‌های متبوعشان بازگردند. گاهی کورسوی چراغی در سفارتخانه‌ها روشن مانده و گاه، در آن برای مدتی نامعلوم، بسته شده است.
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۹ - ۲۵ آبان ۱۳۹۲
دیپلمات‌هایشان چندین‌بار ناگزیر شده‌اند چمدان خود را بسته و به پایتخت‌های متبوعشان بازگردند. گاهی کورسوی چراغی در سفارتخانه‌ها روشن مانده و گاه، در آن برای مدتی نامعلوم، بسته شده است. این شرایط تقریبا در رابطه ایران و انگلستان با هیچ کشور دیگری دیده نشده است. اگرچه ساختمان دیپلماتیک ایالات‌متحده در تهران در سال 58 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام اشغال شد و آمریکا بلافاصله و البته یک بار تا به امروز، قطع رابطه با ایران را اعلام کرد اما وضعیت ایران و بریتانیا از این جهت منحصربه‌فرد است که صفحات تاریخ روابط میان آنها، مملو از جملات تکراری است: «کارکنان سفارت، محل ماموریت خود را ترک کرده و به کشورشان فراخوانده شدند.»

هادی سلیمانپور و نصرت‌الله تاجیک، دو دیپلمات ایرانی در انگلیس بودند که البته به علت داشتن اتهاماتی خارج از انگلیس، در طول این سه‌دهه توسط بریتانیا بازداشت شدند و البته پس از رایزنی‌های گسترده، هر دو به ایران تحویل داده شدند. حالا دوسال از حمله جریان‌های تندرو به سفارت انگلیس در خیابان فردوسی تهران که به‌قطع روابط رسمی میان دو کشور انجامید، سخن از «کاردار غیرمقیم» برای بازگشایی سفارتخانه‌ها شده است.

دولت یازدهم که در سیاست خارجی بر اساس دکترین دوران اصلاحات، تنش‌زدایی را دنبال کرده و اصل غیرقابل‌کتمان پیوستگی کشورها در جهان امروز و اثر دیپلماسی بر توسعه کشورها را باور دارد، بیش از این بسته‌بودن سفارتخانه‌ها را به صلاح ندید. پیش از آن و در دل اروپا، دیوید کامرون نخست‌وزیر دولت محافظه‌کار بریتانیا، نامه‌ای به آدرس نهاد ریاست‌جمهوری فرستاد و پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم را با ابراز امیدواری به توسعه روابط، شادباش گفت. با این مقدمه کوتاه، واکاوی آنچه در طول این سال‌ها در حوزه تعاملات سیاست خارجی میان دو کشور ردوبدل شده، خالی از لطف نیست.


دوست و رقیب
بریتانیا در زمینه حضور در ایران به شکل امروزی آن، دوقرن است که این رابطه را به‌عنوان یک «هدف راهبردی» برای خود تعریف کرده است. شاهد مثال این مدعا، تلاش این پیر عرصه سیاست و دیپلماسی در تلاش برای بازماندن کانال‌های ارتباطی حتی پس از تنش‌های جدی است که عمدتا پس از پیروزی انقلاب در ایران، بروز و ظهور یافته است.

 دکتر صادق زیباکلام در یکی از یادداشت‌های خود در «شرق» که به واسطه اعلام از سر‌گیری روابط دو کشور با «کاردار ترددی» نوشته شد، رابطه میان ایران و انگلیس را به رابطه‌ای زناشویی تعبیر کرده است که به مو می‌رسد اما گسسته نمی‌شود. مختصات این رابطه پیش و پس از انقلاب، البته دارای تفاوت‌های ماهوی است.

 به عنوان نمونه اگرچه نوع مواجهه رژیم پهلوی با بریتانیا، با نیم‌نگاهی به رابطه پهلوی‌ها با ایالات‌متحده و دیگر بازیگران فرامنطقه‌ای تعیین شده اما جایگاه این قدرت اروپایی همواره در میان سه‌شریک اول ایران در جهان، محفوظ بود. در این میان، نوع حضور بریتانیا در ایران که شیوه‌ای استعماری لقب گرفته و در چارچوب نگرش وقت مسوولان این کشور به منطقه و شاید جهان قابل‌ارزیابی بود، سابقه خوبی از این کشور در اذهان باقی نگذاشت. به جز کارشکنی‌های این کشور در جریان انقلاب مشروطه، جنگ‌های جهانی، موضوعات داخلی ایران در عهد قاجار و روی کار آورده‌شدن سلسله پهلوی با به قدرت‌رساندن رضاخان میرپنج، ماجرای ملی‌شدن صنعت نفت و نوع مواجهه این کشور با دولت ملی دکترمحمد مصدق در زمان پهلوی دوم که به تحریم نفت ایران و قطع روابط دو کشور انجامید، از جمله فرازهای عبرت‌آموز تاریخ معاصر است.

 انگلستان پس از این ماجرا و به سبب ناتوانی در مواجهه با ملیون ایران، کودتای 28مرداد 32 را در کنار ایالات‌متحده طراحی و اجرا کرد و عجیب است که در ماجرای این کودتا، بیشتر نام آمریکا شنیده می‌شود تا انگلستان! اخیرا وزیر پیشین خارجه و نماینده کنونی مجلس عوام انگلیس با حضور در شبکه «بی‌بی‌سی» به سابقه تیره انگلیس در تحولات ایران اشاره و در عین حال گفت اکنون مردم بریتانیا بهبود روابط با ایران را خواستارند.

او در این گفت‌وگو به نقش گسترده دولت انگلیس و مداخلات این کشور در تحولات ایران پیش از وقوع انقلاب اشاره و در بخشی از این برنامه در پاسخ به سوالی در مورد حمایت دولت بریتانیا از کودتای 28مرداد علیه دولت قانونی ایران، نسبت به این اقدام، ابراز تاسف کرد: «این تصمیم اشتباهی بوده که آمریکا و بریتانیا اتخاذ کردند تا از حکومتی حمایت کنند که از حمایت مردمی برخوردار نبود. نقش انگلیس در این کودتا موجب شد تا سابقه بدی از لندن در ذهن ایرانی‌ها بماند. انگلیس نگاهی استعماری به ایران داشت، تلاش می‌کرد تا از نفت این کشور سوءاستفاده کند، محمدرضاشاه را روی کار آورد، از وی حمایت کرد، در جنگ ایران و عراق به همراه دیگر کشورهای عربی «صدام حسین» را حمایت تسلیحاتی کرد. با این حال انگلیس اکنون دیگر یک ابرقدرت نیست و بخش بزرگی از مردم آن خواهان رابطه بهتر با ایران هستند.»


3‌دهه پرتنش
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 1979میلادی، به‌طور طبیعی کشورهای غربی نسبت به از دست‌دادن رابطه با شاه مخلوع ایران، احساس رضایت نداشتند اما در سال نخست انقلاب، روابط با ایران و دولت موقت را ادامه دادند. بعد از ماجرای گروگانگیری در سفارت ایالات‌متحده، سفارت بریتانیا هم با ادعای نبود امنیت، کارکنان خود را فراخواند و چند کارمند به بخش حافظ منافع در سفارت سوئد، فرستاده شدند.

 پس از آن شش‌ایرانی مسلح در حمله‌ای به سفارت ایران در لندن، کارکنان ایرانی را به گروگان گرفتند. برخی این افراد را وابسته به رژیم پهلوی می‌دانستند و گمانه‌زنی‌هایی نیز پیرامون احتمال دست‌داشتن رژیم اسراییل در آن حادثه مطرح بود. به هر تقدیر ماجرا با دخالت نیروهای ویژه پلیس انگلیس پایان یافت. در طول دوران جنگ هشت‌ساله نیز بریتانیا در کنار عراق قرار داشت و کمک‌های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را از بغداد دریغ نمی‌کرد. پایان جنگ و روی کارآمدن دولت سازندگی و تلاش آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، فرصتی را برای بازگشایی سفارتخانه‌ها فراهم کرد. پیش از آن نیز یک‌بار این اتفاق رخ داده بود اما پس از فتوای بنیانگذار فقید جمهوری‌اسلامی درباره سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» و مرتدخواندن وی، روابط دوکشور بار دیگر به سوی تیرگی رفت.

دولت سازندگی اگرچه تلاش خود را برای بهبود رابطه با اروپا به کار بست اما ماجراهایی چون «میکونوس» سبب شد تا عملا دیپلماسی راه به جایی نبرد. انگشت اتهام در جریان حمله به چند ایرانی در رستوران میکونوس در آلمان، به دستگاه امنیتی ایران نسبت داده شد. حسین موسویان سفیر وقت ایران در آلمان، تلاش بسیاری کرد تا ماجرا به شکلی فیصله داده شود و ایران مدارک خود مبنی بر عدم دخالت در این اقدام را به دادگاه مربوطه تسلیم کرد اما نتیجه آن به شکل دیگری رقم خورد. پس از این اتفاق بود که کشورهای اروپایی، سفرای خود از تهران را فراخواندند و فضای دشواری در سطح جهان پیش‌روی ایران قرار گرفت.

این فضا  پس از انتخابات دوم‌خرداد 76 و انتخاب سیدمحمد خاتمی، کاملا دگرگون شد و اکثر کشورهای جهان خواستار برقراری روابط جدی با دولت اصلاح‌طلب جدید ایران شدند. رابطه با بریتانیا نیز تا سطح سفیر ارتقا یافت و کمال خرازی به‌عنوان وزیر خارجه، راهی لندن شد. این دوران همزمان بود با حمله ایالات‌متحده به افغانستان و ایران زخم‌خورده از تحجر طالبان، با غرب در این حوزه اشتراک منافع پیدا کرده بود. جک استراو وزیر خارجه وقت انگلیس به‌عنوان اولین وزیر خارجه این کشور پس از انقلاب، به ایران آمد تا درباره ائتلاف جهانی علیه طالبان با خاتمی و مسوولان ایران، مذاکره کند.

 پس از آن نیز انگلیس در قالب تروییکای اروپایی به همراه آلمان و فرانسه، به عنوان طرف مذاکره ایران پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای، نقش موثری ایفا کرد که به توافق سعدآباد منجر شد. اما با روی‌کارآمدن دولت احمدی‌نژاد شرایط تا حد زیادی تغییر کرد. مواضع وی که ارتباط با غرب را غیرلازم و «چرخش به شرق» و ارتباط با کشورهای گروه NAM (غیرمتعهدها) را برای دیپلماسی ایران مفید می‌دانست در کنار اعلام «کندن ترمز قطار هسته‌ای» و سخن گفتن از محو اسراییل، به مذاق طرف‌های غربی به‌ویژه انگلستان خوش‌نیامد و روابط به سردی گرایید.

نتیجه آن فعالیت انگلیس در تهیه پیش‌نویس‌های قطعنامه‌های شورای امنیت ضدبرنامه هسته‌ای ایران بود. ماجرای دستگیری 15تفنگدار انگلیسی که پس از جنگ انگلیس و آمریکا با عراق در منطقه اروند مستقر بودند، از جمله تنش‌های این مقطع است. نیروهای مسلح ایران، آنها را سوار بر شناور دستگیر کرده و اعلام کردند انگلیسی‌ها به مرز آبی ایران تجاوز کرده‌اند. واکنش‌ها در ابتدا بسیار تند بود و حتی یکی از شبکه‌های برون‌مرزی ایران، فیلمی را تحت عنوان «شکست هیمنه» از لحظه دستگیری آنان آماده پخش کرده بود.


 ماجرا اما به شکلی عجیب خاتمه یافت و پس از موضع‌گیری تونی بلر نخست‌وزیر وقت، احمدی‌نژاد این 15انگلیسی را با کت و شلوار بر تن بدرقه کرد که انتقادات بسیاری در پی داشت. اختلافات میان دو کشور پس از انتخابات سال 88 وارد فاز تازه‌ای شد. ایران، انگلیس و شبکه بی‌بی‌سی را به کار اطلاعاتی- رسانه‌ای برای تحت فشار قرار دادن حاکمیت ایران متهم کرد. فشار بر سفارتخانه انگلیس در تهران افزایش یافت. مجلس اصولگرا، طرح قطع روابط با انگلیس را در دستور کار قرار داد که پس از مخالفت‌های رسمی، به طرح کاهش روابط تغییر نام یافت.

 تجمع‌های پیاپی از سوی نیروهای جوان نزدیک به برخی نهادها در ایران، در خیابان فردوسی تهران برگزار شد. شهردار تهران، انگلیس را به قطع درختان باغ قلهک که در اختیار این کشور بود متهم کرد و تا مدتی صحبت بر سر بازپس‌گیری این ملک از بریتانیا بود که مانند سایر مواضع رسانه‌ای، پس از مدتی به فراموشی سپرده شد. در وقایع پس از انتخابات سال 88، اعلام شد 200فرزند مسوولان ایرانی در دانشگاه‌های انگلیس تحصیل می‌کنند و کاظم جلالی، مخبر کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد انگلیس به این وسیله در بافت‌های کشور، رخنه کرده است.

طرح ممنوعیت تحصیل در انگلستان، دهان به دهان چرخید؛ طرحی که اخیرا نقوی حسینی، مخبر جدید کمیسیون در مجلس نهم خواستار لغو آن شده است. سرانجام نیز پس از حمله آذرماه90 به سفارت انگلیس در تهران و ورود مهاجمان به آن که خسارت‌هایی در پی داشت، روابط دو کشور به حال تعلیق در آمد. انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی با حمایت نیروهای منتقد دولت، بشارت تغییر فضای سیاسی و دیپلماسی- حداقل در سطح دولت- را می‌داد و انگلیس کهنه‌کار، زیرک‌تر از آن بود که این فرصت را از دست بدهد. امروز بار دیگر سخن از بازگشایی سفارتخانه‌هاست.


آخرین سکانس
ماجرای بازگشایی هر چه زودتر سفارتخانه‌ها، حتی در حاشیه مذاکرات نفس‌گیر اخیر در ژنو پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، تعقیب شد. به جز دیدار ظریف و هیگ وزرای خارجه دو کشور، معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه ایران نیز در دیدار با نماینده انگلستان درباره موضوع تبادل کاردار ترددی (غیرمقیم) از زوایای مختلف بحث کردند و آنطور که در خبرهای رسمی آمده بود، دو طرف تفاهم کردند که به‌زودی اسامی این افراد اعلام شود و برای پیگیری موضوع در تماس باشند. تخت روانچی این توافق را با سایمون گس انجام داد؛ فردی که به‌سبب حضور در مقام سفیر انگلستان در ساختمان خیابان فردوسی، ایران و مسوولانش را به‌خوبی می‌شناسد.

حضور او در مقام معاون وزیر خارجه انگلستان، نشان می‌دهد سفرای بریتانیا در تهران از زبده‌ترین دیپلمات‌های این کشور انتخاب شده‌اند تا جایی که پس از بازگشت از ماموریت، می‌توانند تا جایگاه معاونت وزارت خارجه ارتقا یابند. پیش از این، محمد جواد ظریف و ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس در حاشیه شصت‌وهشتیمن‌ اجلاس مجمع عمومی سازمان‌ملل با یکدیگر دیدار کرده و به معاونان خود «مجید تخت روانچی» و «سایمون گس» ماموریت داده بودند برای بازگشایی سفارتخانه‌های دو کشور در تهران و لندن مقدمات لازم را فراهم کنند.

در ادامه این روند، 16مهر ویلیام هیگ در گفت‌وگوی تلفنی با دکتر ظریف خواستار تعیین کاردار غیرمقیم شد که این موضوع مورد توافق طرفین قرار گرفت تا اتفاقی نادر در سیاست خارجی ایران شکل گرفته باشد. تخت روانچی در دیدار 24مهر خود با سایمون گس در ژنو توافق کردند ظرف دوهفته «کاردارهای غیرمقیم» ایران و انگلیس کار خود را آغاز کنند. انتصاب کاردار غیرمقیم- کاردار ترددی- به معنی تبادل سریع دیپلمات میان دو کشور است ولی اصولا کاردار در کادر دیپلماتیک منصبی موقت است که در نبود سفیر معنا پیدا می‌کند؛ البته کاردار غیرمقیم نیاز به «اگرمان» دولت پذیرنده ندارد.

با انتخاب کاردار غیرمقیم، پادشاهی عمان حافظ منافع ایران در لندن نخواهد بود و سفارت ایران در پایتخت انگلیس در اختیار کاردار غیرمقیم (مقام مسوولی که به کشور میزبان تردد دارد) قرار خواهد گرفت. در مذاکرات «ژنو1» گفته شده بود 10روز پس از مذاکرات ژنو، دو طرف کاردارهای غیرمقیم خود را در یادداشتی معرفی می‌کنند اما به گفته سیدعباس عراقچی معاون وزیر خارجه، بر سر سازوکار و نحوه فعالیت کاردار غیرمقیم اختلاف نظرهایی میان دوطرف وجود دارد که بررسی چند و چون آن، روی میز دوطرف قرار دارد. پس از مواضع لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در دور اخیر مذاکرات هسته‌ای، برخی کارشناسان از تاکتیک قدیمی «تقسیم کار» سخن گفتند که میان قدرت‌های بزرگ در چنین آوردگاه‌هایی، امری مرسوم است و یک کشور، نقش «بد من» را ایفا می‌کند. چه این تحلیل درست باشد چه نباشد، نمی‌توان مواضع مثبت ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس در قبال اهمیت رسیدن به توافق با ایران را نادیده گرفت. احتمالا او نیز به روشنی می‌داند «تدبیر» دولت روحانی و فرصت گشوده شدن پنجره‌های دیپلماسی و عادی‌سازی روابط میان ایران و غرب، ممکن است دیگر مجال تکرار شدن نیابد...
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین