bato-adv
کد خبر: ۱۶۶۹۹۹

شماره جدید "تجارت فردا" منتشر شد

شصت‌وسومین شماره هفته‌نامه «تجارت فردا» با 2 موضوع حساس و جنجالی صبح امروز روی کیوسک روزنامه‌فروشی‌ها رفت.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۹ - ۰۵ آبان ۱۳۹۲
فرارو- شصت‌وسومین شماره هفته‌نامه «تجارت فردا» با 2 موضوع حساس و جنجالی صبح امروز روی کیوسک روزنامه‌فروشی‌ها رفت.

 
اولین موضوع که با تصویر آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا در روی جلد همراه است با تیتر جالب و نوستالژیک «یه دیواره» به آسیب‌شناسی رابطه تهران-واشنگتن می‌پردازد و سعی دارد در آستانه برگزاری نشست ژنو 2 از فروریختن دیوار بلند بی‌اعتمادی ایران و آمریکا پس از بیش از سی سال بگوید."یه دیواره" عنوان یکی از آهنگ های نوستالژیک پاپ است که ایرانی ها معمولا زمزمه می کنند.
 
آلن ایرسخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا در گفت‌وگوی اختصاصی با «تجارت فردا»، از موانع نزدیکی تهران و واشنگتن به یکدیگر سخن گفته اما نقطه قوت این پرونده،اطلاعات تازه ای است که در مورد تحریم ها به خواننده می دهد.

موضوع پرونده دوم تجارت فردا  به پدیده دلالی نفت می‌پردازد و از کارشناسان این پرسش را مطرح می کند که  چگونه پای دلالان به عرصه فروش نفت ایران باز شده است؟

گفت وگوی ویژه این شماره تجارت فردا هم بی ارتباط به این موضوع نیست چه آن که در گفت وگو با احمد قلعه بانی، این پرسش مطرح شده است که: «بابک زنجانی چگونه فروشنده نفت ایران شد؟»

در این شماره همچنین به جز این 2 موضوع که در 2 پرونده مجزا جای گرفته است، پنج پرونده دیگر هم به چاپ رسیده است که عناوین آنها به ترتیب زیر است: رفع تحریم از اموال ایران، آینده یارانه، وبا، اقتصاد مواد مخدر و تاریخچه بودجه‌نویسی در ایران از دوران قاجار.

در این شماره همچنین چهره سیاسی هفته (جعفر توفیقی) و چهره اقتصادی هفته (مدیرعامل منطقه آزاد قشم) معرفی شده است. گزارش بازار بخش دیگری از این شماره است که در آن بازار سرمایه، بازار ارز و سکه، بازار جهانی نفت و طلا و بورس‌های جهان بررسی شده است.

با این حال خواندنی ترین موضوع این هفته تجارت فردا، بررسی سودآوری مواد مخدر در ایران است که مصاحبه کننده سراغ یک قاچاقچی، یک توزیع کننده ویک مصرف کننده مواد مخدر رفته و با آنها در مورد اقتصاد مواد مخدر گفت وگو کرده است.

بخش هایی از گفت وگوی تجارت فردا با یک قاچاقچی مواد مخدر را می خوانید:
 
به طور خلاصه و ساده می‌گویم که یک پیراهن‌های مخصوصی هست که کاملاً «نم‌دار» می‌شود و بعد داخل یک بسته «گَرد» خوابانده می‌شود. کار سختی است اما تا همین چند وقت پیش جواب می‌داد. بعد از اینکه پیراهن خشک می‌شود دیگر اثری از «گَرد» روی پیراهن نیست. این پیراهن ته ساک‌‌دستی و چمدان است تا برود آن ور آب. بعد هم تکانده و برداشت می‌شود. اما این کار تازگی‌ها در فرودگاه تایلند لو رفته و دیگر انجام نمی‌شود.

ببین امکان لو رفتن و ریسک همیشه هست. اما یکسری راه‌ها کمتر است. مثلاً یک روش که با استفاده مستقیم از «آدم»‌های داخل فرودگاه انجام می‌شود. بهش می‌گویند «کیف-جنس». یکسری کیف مخصوص حمل مواد هست که دست به دست می‌شود تا به فرد اصلی برسد. آدم‌هایی که در فرودگاه هستند کیف را دست به دست می‌کنند و از گیت‌ها رد می‌کنند. چه این طرف چه آن طرف. «کیف-جنس»‌ها قیمت دارد و از 200 میلیون تومان شروع می‌شود. هر چقدر یک «کیف-جنس» بیشتر از گیت‌ها رد شود، قیمت‌اش بالاتر می‌رود. «کیف-جنس» داریم 10 بار رد شده، «کیف-جنس» هم داریم دو بار رد شده. خب قیمتش فرق می‌کند.
 
بازار مصرف در ایران کم نشده. در ایران آسان‌تر تولید می‌شود. یعنی ارزان‌تر. مواد اولیه مواد مخدر صنعتی در ایران تهیه‌اش آسان‌تر است تا در تایلند و مالزی. در ایران تولید می‌شود و به آنجا می‌رود. قیمتش هم خوب است. کسی هم مشکلی ندارد. اما درصد معامله‌های بزرگ در ایران کم شده است. تولید‌کننده‌ها درصد عمده‌ای از کار خود را به خارج می‌فرستند. چون ریسک گرفتار شدن در ایران بالا رفته است.

قانون در مورد مواد مخدر صنعتی توی مالزی و تایلند خشن و سختگیرانه است. همینجوری کسی نمی‌تواند برود «اتر» بخرد یا فسفر قرمز تولید کند. همه جا تحت کنترل است و قیمت تمام‌شده جنس صنعتی مثل کریستال و شیشه و حتی هروئین در این کشورها آنقدر بالاست که ترجیح می‌دهند از ایران بگیرند تا تولید کنند.

چون 30 گرم شیشه یعنی اعدام. خیلی از آشپزخانه‌ها تعطیل کرده‌اند. خیلی‌ها هم از کار کشیدند بیرون. عمده آنهایی که رفتند، آماتورها بودند. کسانی که شیشه آشغال و بی‌مصرف به مصرف‌کننده غالب می‌کردند. الان قیمت شیشه 10 برابر تریاک است چون در دسترس نیست. شما اقتصاد بلدی دیگه؟ وقتی عرضه کم باشه و تقاضا برای جنس خوب، زیاد، قیمت بالا می‌رود.
نه من کی این را گفتم؟ من می‌گویم وقتی جنس خوب در بازار وجود نداشته باشد مصرف‌کننده مجبور است هر چیزی را مصرف کند حتی برود چسب مایع بخرد بریزد لای دستمال و تنفس کند تا حالش بهتر شود. شما جنس بد نمی‌دانی چیست چون درگیرش نشدی. جنس بد یعنی عوارض یعنی لک و پیس روی صورت و بدن یعنی توهم و همین قتل و دزدی‌هایی که انجام می‌شود.

ببین سود آنچنانی برای تولید‌کننده خرده‌پا ندارد. معمولاً این جور تولید‌کننده‌ها و عمده‌فروش‌ها سود زیادی روی جنس‌شان نمی‌کشند. یک سود متعارف برای عمده‌فروش‌های این شکلی کافیه. مثلاً شیشه الان از عمده‌فروش خریده می‌شود کیلویی 25 میلیون تومان. عمده‌فروش فوق فوقش دو میلیون تومان روی این جنس سود کرده باشد. زیاد نیست. اما در مقدار بالا جواب می‌دهد. تولید‌کننده‌های گنده هستند که سود بالا می‌برند. چون دم و دستگاه و تشکیلات دارند و همه چیز مثل ساعت برایشان کار می‌کند.

کار مواد مخدر اعتیادآور است. شما فکر می‌کنید زندگی، بچگی و جوانی این آدم‌ها چطور بوده است؟ درست است که الان همه تولید‌کننده‌ها یک «پوشش» برای کار خود دارند. یکی نمایشگاه ماشین دارد، یکی قصابی دارد، یکی سفره‌خانه دارد،... اما همه‌شان از یک خانه 40متری ته یک کوچه بن‌بست شروع کرده‌اند و هیچ حرفه‌ای بلد نیستند و فقیر بوده‌اند. البته روی کاغذ رسمی و دفترخانه هنوز هم فقیرند. چیزی به اسم‌شان نیست. اما کسی که وارد کار می‌شود کنار نمی‌کشد. یک عده آدم که بیشترشان فامیل هستند دورش جمع می‌کند و کار می‌کند و نمی‌تواند کنار بکشد.

همه گنده‌ها، هر 100 میلیارد تومان سودی که توی کار دست‌شان می‌آید یک جشن می‌گیرند؛ این آقا جشن 700 میلیارد تومان را در باغی در مهرشهر کرج گرفته بود که آن شب جشن لو رفت، همه دستگیر شدند و 17 نفر را کشیدند بالا (منظور اعدام است)؛ همین آقا که ترس و احترام زیادی بین همه داشت. میلیاردی توی حساب خواهرزاده سه‌ساله‌اش پول گذاشته بود یا در حساب مادرش. کلاً شیوه کار این جوری است دیگر.
bato-adv
مجله خواندنی ها