تختخواب تاشوی اتاق را جمع میکند و مثل کمد داخل دیوار جا میدهد. قبا و
عبایش را میپوشد. جلوی آینه عمامه را روی سرش میگذارد و آن را تنظیم
میکند بعد از جیب بغل قبا شانهای کوچک درمیآورد و ریش تُنُکش را صاف
میکند. نگاهی به ساعت میاندازد، هنوز تا شروع کلاس درس یکساعتی وقت باقی
است. کیفش را برمیدارد و از حجره خارج میشود.
بالکن را تا رسیدن به ورودی
آسانسور طی میکند. دکمه را فشار میدهد و در که باز میشود
سلامعلیکمگویان وارد میشود. دو طلبه دیگر حاضر در آسانسور جوابش را
میدهند: «علیکمالسلام» دکمه طبقه همکف را میزند. همینطور که آسانسور در
حال پایینرفتن است از جلوی چشمش چلچراغ بزرگ آویزانشده از سقف بالا
میرود. در آسانسور باز میشود و از همانجا راهش را میکشد سمت اتاق
اینترنت، کنار حوض و روی صندلیهای سبزرنگ کف لابی ساختمان، ششنفر از طلاب
دو نفر دونفر نشسته و مشغول صحبت هستند.
حوض آب با سنگهای مرمر سبز مات
مواج در نوري كه از سقف شيشه اي بر آن ميتابد ، مي درخشد. و فوارهها هم
به آب موج مدام میدهند. لبه حوض و گوشهگوشه حیاط هم گلدانهایی به گل
نشسته به تناوب چیده شده. وارد اتاق اینترنت که میشود حدود نصف کامپیوترها
پر شده است، صاف میرود پشت یکی از سیستمها مینشیند و صفحهای را باز
میکند، تایپ میکند «howzeh-qom.ir» و «اینتر» را میزند.
سایت را بالا و
پایین میکند و یک خبر نظرش را میگیرد نوشته است: «قابل توجه استادان
گرانقدر و طلاب محترم سطوح عالی (پایههای هفت تا 10) حوزه علمیه استان قم»
خبر را میخواند بعد نکاتی را یادداشت میکند و بلند میشود که به کلاسش
برسد...
اینجا مدرسه علمیه تازهتاسیس آیتالله خوانساری در قم است؛ مدرسه
علمیهای که حدود 10روز پیش با عنوان یکی از مدرنترین و مجللترین مدارس
علمیه جهان آغاز به کار کرد. این مدرسه در خیابان جمهوری شهر قم در حد فاصل
میدان «سپاه» و خیابان «صفاییه» واقع شده. مدرسه در کنار موسسه مشهور امام
خمینی است که مدیریت آن را آیتالله مصباحیزدی بر عهده دارد.
برای روز
افتتاحش بسیاری از روحانیون و مراجع بزرگ قم آمده بودند؛ مراجعی همچون
آیتالله صافی گلپایگانی، آیتالله شبیری زنجانی، حجتالاسلاموالمسلمین
شهرستانی، نماینده آیتالله سیستانی در ایران، آیتالله حسینیبوشهری،
آیتالله کریمیجهرمی، آیتالله کعبی، حجتالاسلام سیداحمد خاتمی،
حجتالاسلام سیدحسن خمینی، حجتالاسلام ملکا و آیتالله خوانساری.
در مراسم افتتاحیه، حجتالاسلام محمدکاظم خوانساری که تولیت مدرسه و
قائممقامي آیتالله خوانساری را عهدهدار است درباره آن گفته بود: «مساحت
این مدرسه هشتهزارمترمربع است و به آخرین فناوریها برای ساختمان مجهز
است. طلاب مجرد مشکل غذا و لباس دارند که در این مدرسه حل شده است و بهترین
امکانات در اختیار طلبههای این مدرسه است تا فقط درس بخوانند.»
همچنین
آیتالله حسینیبوشهری، مدیر حوزههای علمیه کشور نیز در این مراسم گفت:
«این مدرسه امکانات کمنظیری دارد که طلاب را بهخوبی برای عصر حاضر آماده
میسازد. همت بلند حجتالاسلام کاظم خوانساری، فرزند آیتالله خوانساری،
کار بسیار خوبی را انجام دادهاند و امکاناتی فراهم کردهاند که به تعبیر
خودشان از جایی نگرفتهاند بلکه حضرت حجت(عج) رسانده و این کار شایسته
تقدیر است.»
در چوبی قهوهایرنگ ساختمان که تراشکاریهای هشتیمانندی روی آن انجام
شده باز میشود، طلبه جوان از ساختمان بلند چهارطبقه خارج میشود. از
پلهها پایین میآید نگاهی به گلدانهای کنار پلهها میاندازد، عبای قهوه
اي را روی شانهاش تنظیم میکند دستی به ریشش میکشد و با قدمهای شمرده
پیادهرو را میرود تا برسد به خیابان اصلی. روی در چوبی نوشته شده: «مدرسه
علمیه حضرت آیتالله العظمی آقای حاج سیدمحمدباقر خوانساری مدظلهالعالی»
نمای عمومی ساختمان آجرهای زردرنگ است، با پنجرههایی با قالب طاقدیسی و به
طرح پنجرههای سنتی در معماری ایرانی -اسلامی.
اطراف هر پنجره هم کاشیکاریهای فیروزهای با گل و
بوتههای رنگرنگ. پایینترین قسمت بنا را هم سنگ مرمر موجدار سبز در
برگرفته و با بندکشی فیروزهای آجرکاری بنا همخوانی دارد. پلههای ورودی
بنا از جنس سنگ خاکستریرنگی با دانههای ریز سیاه است. پیادهرو را هم با
موزاییک فرش کردهاند و لبه پیادهرو با جوی آب همراستا به طول کل ساختمان
سه باغچه پرگل دیده میشود. داخل هر باغچه سهتیرک چراغدار با حبابهایی
به سبک چراغهای خیابانی اروپایی قدیمی شبها وظیفه روشنکردن جلو بنا را
بر عهده دارد.
طلبه جوانی که روی پیراهن بلند و شلوار سفیدش عبای سیاه شفافی پوشیده اما
سرش بدون عمامه است، از روبهرو میآید، جلو در ورودی ساختمان که میرسد
سلام میکنم، گرم جواب میدهد: علیکمالسلام. «حاجآقا شما طلبه همین مدرسه
هستید؟» با لبخند میگوید: بله، چطور؟ چطورش را توضیح میدهم و صحبتمان گل
میاندازد.
من میپرسم و او مشتاقانه پاسخ میدهد. این پاسخهای او است:
«اینجا طلاب پایههای بالاتر از هفت پذیرفته میشوند. از شروط اصلی
پذیرفتهشدن در این خوابگاه، داشتن معدل 17 برای پایان پایه شش و ملبسبودن
به لباس روحانیت است. ظرفیت کلی این مدرسه که البته فعلا فقط خوابگاه است
400نفر خواهد بود، الان ظرفیتش کامل نشده، هنوز برنامههای اصلی مدرسه شروع
نشده اما قرار است در آینده کلاسهای مکالمه زبان عربی و انگلیسی به ما
آموزش دهند. ساختمانش هم شیک و نوساز است، در هر حجره هم دو یا سه نفر طلبه
اسکان داده شدند، هر طلبه یک تختخواب تاشوی کمدی دارد. در بیشتر مدرسههای
سنتی معمولا طلاب روی زمین میخوابند. اما اینجا تختخواب دارد. همچنین این
مدرسه اتاق اینترنت دارد که فکر کنم حدود 25 تا 30سیستم دارد و طلاب
میتوانند از آنها استفاده کنند.»
از طلبه جوان که گویا عجله داشت خداحافظی کردم و همان جلو ساختمان چشم به
راه ایستادم. طلبه دیگری از راه رسید، لباس کامل پوشیده بود و روزنامهای
در دستش داشت که لوگویش معلوم نیست اما عکس عبدالواحد موسویلاری وزیر کشور
دولت اصلاحات روی روزنامهاش چشمک میزد. روبهرویم میایستد به حرفزدن،
گفتم دیدم روزنامه دستتان است من هم که خبرنگارم، روزنامهاش را نشانم
میدهد «پرتو سخن» بود روزنامهای نزدیک به یاران آیتالله مصباحیزدی،
خودش هم طلبه موسسه امامخمینی بود وابسته به آیتالله مصباح و خوابگاهش
مدرسه آیتالله خوانساری.
میگوید هر سوالی در هر زمینهای داری بپرس
مطمئنباش بدون کموکاست پاسخ میدهم اما تو هم منصفانه منتشرکن. درباره
سیستم آموزشی حوزه میپرسم میگوید: «برای طلاب حوزه علمیه از پایه اول تا
ششم حضور در کلاس درس و نشستن پای صحبت استاد اجباری است. اما از پایه هفت
به بالا قضیه فرق میکند. طلاب حوزه هرکدام در گرفتن استاد آزاد هستند و
خودشان میتوانند استادانشان در هر درس را انتخاب کنند. کلاسهای مراجع
بزرگ مثل آیات عظام وحید، مکارم، سبحانی و شبزندهدار در صحنهای مختلف
حرم حضرت معصومه(س) برگزار میشود و ورود و خروج به آنها برای هرکس آزاد
است. حضور و غیاب به معنای کلاسهای مدرسه و دانشگاه وجود ندارد. البته از
سوی مرکز مدیریت کسانی هستند که هر کس میخواهد حاضری بزند به آنها مراجعه
میکند. هر طلبه در کلاس درس هرکدام از استادان یا مراجع که خواست شرکت
خواهد کرد و بعد در امتحانات سراسری شرکت میکند. طلبهها حتی میتوانند در
هیچکدام از کلاسها شرکت نکنند و آخر سر خودشان درس را بخوانند و امتحان
بدهند اما هر کس این مدلی درس را برداشت حتما باید نمرهاش در آن درس بالای
16 باشد.»
میگویم درباره شهریه هم سوال بپرسم؟ اینکه هر طلبه در ماه چقدر پول
میگیرد و این پول از کجا تامین میشود؟ میگوید چه اشکالی دارد و خودش
توضیح میدهد: «شهریه طلبهها را مراجع بزرگ میدهند، یعنی تعدادی از مراجع
با وجوهاتی که به دستشان میرسد تعیین میکنند که ما به هر طلبه فلان مبلغ
مشخص را در ماه میدهیم. مجموع آنها را در پایان هر ماه به صورت شهریه به
طلاب میدهند. شهریه طلاب پایههای یک تا شش با هم برابر است و فکر کنم بین
60 تا 70 تومان در هر ماه بشود. طلابی که در پایههای هفت تا 10 درس
میخوانند هم در حدود 130 تا 140تومان در ماه شهریه دریافت میکنند. البته
اگر کسی متاهل باشد این مبلغ برای او دو برابر میشود.»
این را میگوید و
اضافه میکند: «باید بروم باشگاه ورزشی، کلاسمان نیمساعت دیگر شروع
میشود.» کلاسی که این طلبه از آن حرف میزند مربوط به يك باشگاه ورزشی است
به نام «انتظار» که چند روز پیش در قم افتتاح شده و مخصوص طلاب حوزه علمیه
است. در این باشگاه که در روز افتتاحش حجتالاسلام احمد فرخفال مدیر
حوزه علمیه قم وحجتالاسلام محمود ملکدار معاون امور طلاب دانشآموختگان
حوزههای علمیه کشور حضور داشتند رشتههای تیراندازی، جودو، کاراته،
تکواندو، بدنسازی، وشو و دفاع شخصی به وسیله استادان حرفهای به طلاب آموزش
داده میشود.
روبهروی مدرسه آیتالله خوانساری و موسسه امامخمینی همه
حاشیه خیابان و پیادهرو شانهبهشانه هم موتوسیکلت و اتومبیل پارک شده
است. تعداد موتوسیکلتها آنقدر زیاد است که حتی چند سانتیمتر فاصله بینشان
نیست و برای رفتن از پیادهرو به خیابان باید از قطار ردیفشده آنها عبور
کنی، اگر کسی نداند اینجا را با یک پارکینگ موتوسیکلت اشتباه میگیرد.
اینها وسایلنقلیه طلاب این دو مدرسه است. طلابی که برای عبورومرور در
خیابان و رسیدن از خانه به مدرسه و حضور در کلاسهای درس آنها را سوار
میشوند.
در قم سوارشدن موتوسیکلت برای طلاب حتی آنها که ملبس به لباس
روحانیت هستند امری عادی و مرسوم است. با این حال همه طلاب خود را ملزم به
پوشیدن لباس روحانیت نمیدانند. یکی از کلاسهای درس موسسه امامخمینی گویا
تمام شده است و طلاب در حال خارجشدن هستند. نسبت آنها که لباس روحانیت
پوشیده و آنها که نپوشیدهاند به نظر یک به 10 است. آنها که لباس شخصی
دارند همه در چند ویژگی مشترکند؛ موهای سر کوتاه و محاسن روییده بر صورت
بهعلاوه پیراهنهایی با رنگ روشن که روی شلوارهای پارچهای خود
انداختهاند. هر کس سریع راه رفتن پیش میگیرد، عدهای سوار موتورهایشان
میشوند، تعدادی محدود ماشین دارند و گروهی هم پیادهرو را تا خیابان
میروند تا خود را به تاکسی و اتوبوس و خوابگاه یا خانه برسانند.
از اینجا
اما آن تعداد که در خوابگاه مدرسه مدرن آیتالله خوانساری مستقرند کارشان
از همه راحتتر است. کافی است به سمت در چوبی بروند، آن را باز کنند، سوار
آسانسور شوند و تا رسیدن به حجره محل استراحتشان چند قدمی بردارند.