پرونده عروس خونبس، زن جواني كه متهم بود رقيب عشقياش را به قتل رسانده است با اعدام وي براي هميشه بسته شد.
اين زن 28ساله كه مريم نام داشت شش سال قبل متهم شد دختري جوان را به قتل رسانده است اما او تا آخرين لحظات بر بيگناهياش پافشاري كرد و گفت قاتل نيست. پليس شش سال قبل در پي وقوع قتل بعد از چندين ماه تحقيقات مريم را كه متواري شده بود به اتهام قتل دختر 16ساله بازداشت كرد.
اين زن در اعترافات اوليهاش گفت با همدستي مردي، دختر نوجوان را به قتل رسانده و قاتل اصلي مرد جوان بود. او در توضيح آنچه اتفاق افتاده بود گفت: 16ساله كه بودم پدرم بدون اينكه رضايت داشته باشم من را به عنوان عروس خونبس به قبيلهاي داد كه قبيله ما با آنها درگيري داشتند. در آن درگيريها كه سالها ادامه داشت بيش از 22 مرد از هر دو قبيله كشته شده بودند. با اينكه رضايتي براي اين ازدواج نداشتم مجبور شدم به خانه مردي بروم كه ميدانستم او هم من را دوست ندارد. بعد از مدتي با مادرشوهرم دچار اختلاف شدم. او گفت ميخواهد دختر ديگري به نام (ر) را كه از اقوام من بود به عقد پسرش دربياورد. او گفت اينطور نه خونبس به هم ميخورد و نه من را تحمل كردهاست. پدر من رييس قبيله بود و اين كار سرشكستگي بزرگي برايش محسوب ميشد. مدتي بعد متوجه شدم شوهرم با آن دختر رابطه دارد ضمن اينكه آن دختر با خواهرم دوست شده و رفتاري كرده بود كه اگر خانوادهام ميفهميدند دوباره خونريزي به پا ميشد. موضوع را با جاريام در ميان گذاشتم او گفت كسي را ميشناسد كه حاضر است با آن دختر رابطه داشته باشد آنوقت ما هم از اين رابطه فيلمبرداري و با اين فيلم دختر را تهديد ميكنيم تا ديگر كاري به زندگي تو نداشته باشد.
متهم در مورد شب حادثه گفت: طبق نقشه دختر را به خانه كشاندم و با هم جروبحث كرديم. من هلش دادم و سرش به ديوار خورد. دخترك بيهوش بود. موضوع را به مردي كه براي برقراري رابطه با او آمده بود، گفتم. ميخواست فرار كند اما تهديدش كردم و او هم گفت بايد كار را تمام كنيم. بعد دستش را دور گردن دختر نوجوان انداخت و او را خفه كرد. وقتي مرد جوان و جاريام رفتند من رختخوابها را روي جسد ريختم و خانه را آتش زدم و فرار كردم. فكر ميكردم جسد ميسوزد و همه تصور ميكنند جسد متعلق به من است و من هم زندگي مخفيانهام را شروع ميكنم. آنطور كه بعدها متوجه شدم جسد كامل نسوخته و شناسايي شدهبود و بعد از چند ماه فرار هم بازداشت شدم. اين زن بعد از چند جلسه بازجويي اعترافاتش را پس گرفت و گفت در قتل تنها بوده است.
پرونده با تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست براي محاكمه متهم آماده و مريم بعد از برگزاري جلسه دادگاه به قصاص محكوم شد. درست زماني كه مريم به راي صادره اعتراض كرده بود دو برادرش نقشه قتل او و مردي را كه مريم مدعي شدهبود با او همدست است كشيدند.
برادر كوچكتر با رفتن به زندان مريم را در سالن ملاقات هدف گلوله قرار داد اما اين زن بهطور معجزهآسايي زنده ماند. چند روز بعد مرد جواني كه مريم در اعترافات اوليهاش گفته بود قاتل اصلي است توسط برادر ديگر مريم هدف گلوله قرار گرفت و به رغم اينكه هفت تير به بدن او شليك شده بود مرد جوان هم زنده ماند اما در بيمارستان گفت از هيچكس شكايت ندارد. به اين ترتيب برادر مريم آزاد شد. مدتي بعد ديوانعالي كشور راي صادره را مورد تاييد قرار داد.
تاييد حكم باعث شد مريم نامه سرگشادهاي خطاب به رييس قوهقضاييه بنويسد و از او بخواهد راي صادره را نقض كند. او در اين نامه نوشته بود به دليل وعدههايي كه خانواده همدستش به او داده بودند اعترافاتش را پس گرفته و حالا ميخواهد يكبار ديگر واقعيت را بگويد.
با اين حال در مرحله استيذان هم راي صادره مورد تاييد قرار گرفت چراكه گفته شد مدارك عليه دختر جوان كافي است. وكلاي مريم در ادامه درخواست اعاده دادرسي را ارايه دادند و در حاليكه پرونده در حال رسيدگي بود عروس خونبس دو بار پاي چوبهدار رفت اما هر بار اجراي حكم متوقف شد. در اين مدت وكلاي مريم مداركي را كه در اختيار داشتند به ديوانعالي كشور ارايه كردند و در حاليكه پرونده در شعبه 4 ديوان در حال رسيدگي بود به شعبه 17 فرستاده شد و درخواست اعاده دادرسي مورد بررسي قرار گرفت و چند روز بعد مدارك كافي دانسته نشد و درخواست وكلاي مريم رد شد.
صبح روز پنجشنبه -دو روز بعد از ارسال پرونده به شيراز- مسوولان اجراي احكام يكبار ديگر مريم را پاي چوبهدار بردند. به رغم درخواستهايي كه براي رضايت از اوليايدم شدهبود، آنها حاضر به گذشت نشدند و مريم که همچنان ادعا میکرد بیگناه است به سمت چوبه دار رفت و چند لحظه بعد پرونده عروس خونبس با مرگ او براي هميشه بسته شد.