مصطفي آل احمد که مستندي را دربارهي جلال آل احمد ساخته است، ساخت مستند بيوگرافي را يکي از بهترين راهها براي شناساندن شخصيتها ميداند و معتقد است، با وجود ساخت اين مستند، شخصيت پيچيدهي جلال جاي کار فراوان دارد.
اين مستندساز كه با مستند «نويسنده بودن» (دربارهي جلال) جايزهي بهترين مستند پرتره را در جشنوارهي امسال سينما حقيقت به خود اختصاص داد، همزمان با هشتادوهشتمين سالگرد تولد اين نويسنده، دربارهي روند ساخت اين فيلم، گفت: در حقيقت، من ناخواسته وارد جريان ساخت اين فيلم شدم. نزديک به هفت سال پيش، وقتي آقاي مجتبي اقدامي مديرعامل انجمن سينماي جوان بود، اين طرح را داشت که از شخصيتهاي ادبي و هنري فيلمهاي مستند پرتره ساخته شود. ايشان به من پيشنهاد داد فيلمي دربارهي خانم سيمين دانشور بسازم و من به دلايل شخصي به آقاي اقدامي گفتم بهتر است اين کار را شخص ديگري انجام دهد. اما ايشان و آقاي صفايي اصرار داشتند که اين فيلم را من بسازم. بالأخره کار را شروع کرديم. مطالعهي دوبارهي آثار خانم سيمين دانشور اولين اولويت من بود و بعد نوبت به گفتوگو با خود ايشان رسيد که پيشبيني من درست بود. ايشان به من از مريضي خود گفت و انجام گفتوگو را به آينده موکول کرد.
او در ادامه افزود: من به خوبي ميدانستم که ايشان امتناعي از روبهرو شدن با دوربين و در واقع، با خود دارد و در گفتوگوهاي مکرر تلفني با ايشان پي بردم که يک دلگيري هم از جلال دارد که گذشتِ ساليان نتوانسته است اين زخم را از پس «سنگي بر گوري» التيام بخشد. در يکي از آخرين مکالمهها به من گفتند که تو هم از همان تبار هستي و چون آل احمد هستي، معلوم نيست که از اين فيلم چه خواهي ساخت و هربار با عذر بهانهاي تا امروز.
آل احمد سپس گفت: بعدها زندهياد شمس آل احمد به من گفت که درِ خانهي جلال، رو به همه باز بود و روي زنگ نوشته بود «فدخلوا آمنا»؛ وارد شويد، امن هستيد. اما بعد از مرگ جلال، سيمين در خانه را بست و روي زنگ نوشت: «دکتر سيمين دانشور». به اين ترتيب، من فکر کردم دربارهي چنين شخصيتي که همسر چنين نويسندهاي بوده و خود نخستين بانوي داستاننويس ايراني است، کار را با گفتوگو با نويسندگان و دوستان وي زمين نگذارم و البته چون از کودکي با آثار آل احمد آشنا بودم، تصميم گرفتم از اين رهگذر به شخصيت جلال هم بپردازم.
اين مستندساز ادامه داد: سرانجام آن فيلم دايرهي گستردهتري پيدا کرد و شامل فضاي کلي ادبي و هنري و مصائب و مسائل ادبيات و شعر و موسيقي و حتا سينما شد، با حضور هنرمنداني چون ناصر تقوايي، پرويز کلانتري، جواد مجابي و اساتيدي چون دکتر عبدالله انوار. البته فيلم با مميزيهاي گوناگون هيچگاه به نمايش درنيامد. اما من مصاحبهها و گفتوگوها با افراد را ادامه دادم و آن فيلم هيچگاه براي من پايان نگرفت. تا اينکه سال گذشته بار ديگر آقاي آقامحمديان و آقاي خورشيدي همان پيشنهاد آقاي اقدامي را اما اينبار دربارهي مرحوم جلال آل احمد دادند و من بلافاصله به ياد آن فيلم سيمين و مسائلي که اتفاق افتاد و فيلمي که البته هيچگاه ديده نشد، افتادم. چون ميدانستم که شخصيت جلال بحثبرانگيز است، بار ديگر امتناع کردم. اما با تأکيد دوستان و البته وقتي که طي ساليان براي آن فيلم صرف شده بود، با دوستان جلال و مرحوم شمس که ديگر در ميان ما نبودند، فکر کردم فرصت مناسبي است. بار ديگر تحقيق و گفتوگوها پيرامون شخصيت جلال را از نو شروع کردم و اينبار سفر به اورازان و اسالم که در آنجا بود که مرد.
مصطفي آل احمد با اشاره به اين موضوع که ساخت اين فيلم توانسته چهرهي حقيقيتري از جلال ارائه بدهد، عنوان کرد: خوشبختانه توانستيم با کمک دوستان و هنرمنداني که با شخصيت جلال آشنا بودند و از پس اتوبيوگرافي که نويسنده دربارهي خود نوشته بود، چهرهي حقيقيتري از جلال به دست دهيم. اين تنها فيلم و مستند مستقلي است که تا امروز دربارهي جلال ساخته شده؛ تا آنجا که در جلساتي که من دربارهي فيلم با منتقدين و شخصيتهاي ادبي و هنري داشتم، فيلم را منحصر به فرد دانستهاند.
اين مستندساز در پاسخ به اينکه ساخت چنين مستندهايي دربارهي شخصيتهاي ادبي چه کمکي به شناخت مخاطبان از نويسندگان ميکند، گفت: مستند بيوگرافي يکي از مؤثرترين و سريعترين راهها براي شناخت هرچه بهتر شخصيتهاي ادبي و هنري است؛ البته به شرط آنکه فيلمساز مستقل از جريانهاي روز و نگاههاي شخصي به موضوع نگاه کند. از اين منظر، ما بسيار کم کار کردهايم. ما بايد براي هر شخصيت علمي، ادبي، سياسي، هنري و حتا شخصيتهايي که در امور ديگري مانند تجارت و ... هريک به نوعي در جامعهي ما مؤثر بودهاند، چندين فيلم مستند بيوگرافي با نگاههاي متفاوت داشته باشيم.
او همچنين دربارهي مشکلات ساخت اين فيلم گفت: شخصيت پيچيده و گستردهاي چون جلال آل احمد جاي کار فراوان دارد، من هنوز فکر ميکنم فيلم مفصلتري دربارهي او نياز داريم که در حوصلهي اين فيلم نبود. الآن فيلم نزديک به 100 دقيقه است و همچنان جا دارد که به سفرها و سفرنامههاي نويسنده، تحليل آثار ادبي او و تحولات سياسي شخصيت او بيشتر عميق شويم. اين همه نيازمند بودجهي مناسب و درخور چنين شخصيتهاي علمي و فرهنگي است.
جلال آل احمد دوم آذرماه سال 1302 در محلهي پاچنار تهران متولد شد. او از نويسندگان دههي 40 بهحساب ميآيد و در مجموع، آثار او را ميتوان به سه بخش تقسيم كرد: مقاله يا نوشتههايي كه در قالب روزنامهنگاري و تحليل جاي ميگيرند، مشاهده و سفرنامهها، قصهها و داستانها و ترجمهها. آل احمد در طول فعاليت نويسندگي خود، آثاري از جمله زن زيادي، مدير مدرسه، نفرين زمين، نون والقلم، اورازان، خسي در ميقات، در خدمت و خيانت روشنفكران، غربزدگي، ديد و بازديد، از رنجي كه ميبريم، سهتار و سرگذشت كندوها را منتشر كرد. همچنين در بخش ترجمه به ترجمه او از دستهاي آلوده (ژان پل سارتر)، بيگانه و سوء تفاهم (آلبر كامو) و نيز مائدههاي زميني (آندره ژيد) ميتوان اشاره كرد.
جلال آل احمد در هجدهم شهريورماه سال 1348 در اسالم گيلان به ديار باقي شتافت.