صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۸۶۳۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۱۹ شهريور ۱۳۹۰


محمدرضا شفيعي كدكني 18 شهريورماه سال ‌1318 در كدكن ـ از روستاهاي تربت حيدريه ـ متولد شده و در حوزه‌ي شعر، تحقيق و نقد ادبى، سبك‏شناسى شعر فارسى و عرفان ايرانى، آثار بسيارى منتشر كرده است. 

به گزارش ايسنا،از جمله آثار اين شاعر و استاد زبان و ادبيات فارسي به «قلندريه در تاريخ»، «موسيقى شعر»، «اين كيمياى هستى»، «ادوار شعر فارسى»، «شعر معاصر عرب»، «شاعر آينه‌ها» (بررسي سبك هندي و شعر بيدل)، «تازيانه‌هاي سلوك» (نقد و تحليل چند قصيده از سنايي)، «نوشته بر دريا» از ميراث عرفاني ابوالحسن خرقاني، «چشيدن طعم وقت» از ميراث عرفاني ابوسعيد ابوالخير و تصحيح «اسرارنامه»، «مصيبت‌نامه»، «منطق‌الطير» و «مختارنامه»ي عطار نيشابوري مي‌توان اشاره كرد.

همچنين مجموعه‌هاي شعر «زمزمه‌ها»، «شب‌خواني»، «از زبان برگ»، «در كوچه‌باغ‌هاي نشابور»، «مثل درخت در شب باران»، «از بودن و سرودن»، «بوي جوي موليان»، «مرثيه‌هاي سرو كاشمر»، «خطي ز دلتنگي»، «غزل براي گل آفتابگردان»، «ستاره‌ي دنباله‌دار» و «در ستايش كبوترها» از ديگر آثار اين شاعرند.

قرار است از آثار شفيعي كدكني، چاپ تازه‌ي «چشيدن طعم وقت» از ميراث عرفاني ابوسعيد ابوالخير از سوي نشر سخن عرضه شود. 
منوچهر آتشي درباره‌ي شفيعي كدكني گفته است: شفيعي را آن‌هايي كه با شعرهاي نخستينش مي‌شناسند ـ با نغمه‌سرايي‌ها و زمزمه‌گري‌هايش ـ درباره‌ي او، هنوز قضاوتي كج‌انديشانه دارند و به عمق شعر او، كه به قضايا و زواياي تازه و زنده‌اي دست يافته و رازهاي جذاب‌تري را فراگشوده است، ره نبرده‌اند.

اين شاعر فقيد در ادامه افزوده است: شفيعي كدكني شعر را در غياب تغني و ترنم، فاقد روح شاعرانه مي‌داند. اصل مهم در كل شعر او، عرض اندام جلوه‌هاي زندگي و نفس زنده بودن و مثل يك آدم زنده به جهان نگريستن است. سكون در هيچ يك از مصراع‌هاي او ـ تا چه رسد به شعرهاي او ـ جايي ندارد. گويي، شعرهايش، مثل خودش، فرز و چابك، مدام در تك و دو و در گردش و تلاش و جست‌وجويند تا خواننده‌ي خود را بيابند و او را به تزكيه‌اي جسماني و روحاني دعوت كنند. براي من، شعر شفيعي، از درون، به هيچ بيماري سستي و لختي و لودگي دچار نيست. اين است درون شعر شفيعي، و اگر عيبي بر اوست، همان بي‌توجهي به شكل شعر و بويژه شكل دادن به ذهنيت شاعرانه‌ي خود است. شعر او رهاست، مي‌رود.

در كتاب «سفرنامه‌ي باران» (نقد و تحليل و گزيده‌ي اشعار دكتر محمدرضا شفيعي كدكني (م. سرشك)) به‌كوشش حبيب‌الله عباسي همچنين عنوان شده كه عبدالحسين زرين‌كوب زماني پس از انتشار و مطالعه‌ي دو مجموعه‌ از آثار شفيعي كدكني در يادداشتي خطاب به اين شاعر معاصر مي‌نويسد: شعر، شعر جوهردار، شعر بي‌نقاب، همين است. از تعادلي كه در اجزا و مجموع يك‌يك شعرها به چشم مي‌خورد، لذت بردم. خرسندم كه شعر واقعي ما در صاف‌ترين و درخشان‌ترين اشكال خويش شكفت و اين آرزوي ديرينم برآورده شد. شعر شما زبان واقعي عصري است كه همه كس آن‌را، تمام آن‌را فهم نكرده است.
 

ارسال نظرات