صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۸۳۵۵
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۳ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۰

فرارو- پس از گذشت 10 سال از 11 سپتامبر، القاعده به شدت تضعیف شده اما قیمتی که آمریکا برای این امر پرداخت، هنگفت و غیرضروری بود. 





به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از الجزیره، حملات 11 سپتامبر سال 2001 توسط نیروهای القاعده با هدف ضربه زدن به آمریکا صورت گرفت، این ضربه هم وارد شد اما به طریقی که اسامه بن لادن، سرکرده این شبکه هرگز تصور نمی کرد. پاسخ جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا به این حملات منجر به مصالحه آمریکا در اصول پایه، تحلیل اقتصاد و تضعیف امنیت این کشور شد. 

حمله به افغانستان در پی حملات 11 سپتامبر قابل درک بود اما حملات بعدی به عراق هیچ ارتباطی با القاعده نداشت اما بوش تلاش بسیاری را به کار بست تا ارتباطی در این زمینه ایجاد کند. هزینه آغاز چنین جنگی به سرعت افزایش یافت، رقم های بالایی که ورای 60 میلیارد دلار هزینه در زمان آغاز جنگ بود. در واقع گزارش سه سال پیش الجزیره از هزینه این جنگ، بیانگر رقم 3 تریلیون و 500 میلیارد دلاری بود و از آن زمان تاکنون این رقم روندی افزایشی داشته است. با در نظر گرفتن 50 درصد از سربازانی که واجد دریافت حقوق ازکار افتادگی بودند و بیش از 600 هزار نفری که تاکنون در تاسیاست بهداشتی سربازان جنگی تحت درمان قرار گرفته اند، انتظار می رود رقم پرداختی های از کار افتادگی و خدمات درمانی به مجموع 600 تا 900 میلیارد دلار برسد. اما هزینه اجتماعی که پیامد خودکشی بازماندگان این جنگ (که طی سال های اخیر به 18 نفر در روز هم رسید) و از هم پاشیدن خانواده ها غیر قابل محاسبه است. 

حتی اگر بوش به دلیل وارد کردن آمریکا و باقی کشورهای جهان به جنگی که پایه اش ادعایی اشتباه بود، بخشیده شود، هیچ بهانه ای نمی تواند روش انتخابی وی برای تامین مالی این جنگ را توجیه کند. این تنها جنگ در تاریخ آمریکا بود که تمام هزینه اش به صورت اعتباری تامین شد. زمانی که آمریکا این جنگ را آغاز کرد کسری بودجه به دلیل برنامه کاهش مالیات سال 2001 بوش، روندی رو به افزایش را آغاز کرده بود و بوش تصمیم داشت دور دیگری از برنامه کاهش مالیات را برای قشر ثروتمند جامعه اجرایی کند. 

امروز آمریکا تمرکز خود را معطوف به نرخ بالای بیکاری و کسری بودجه کرده؛ دو معقوله ای که ریشه بروزشان را می توان در ابعاد وسیعی در دو جنگ افغانستان و عراق یافت. افزایش مخارج دفاعی به همراه کاهش مالیات در دوره بوش نشان می دهد که چرا آمریکا از مازاد بودجه 2 درصد تولید ناخالص داخلی در زمان انتخاب بوش به کسری بودجه و بدهی امروز رسیده است. مخارجی که دولت آمریکا به طور مستقیم صرف این جنگ ها کرد تاکنون به حدود 2 تریلیون دلار رسیده که این رقم برابر با 17 هزار دلار بر هر خانوار آمریکایی است. با در نظر گرفتن صورت حساب هایی که هنوز پرداخت نشده اند این رقم بیش از 50 درصد افزایش خواهد یافت. 

حال ناآرامی های خاورمیانه منجر به افزایش قیمت نفت می شود و همین امر آمریکایی ها را مجبور به پرداخت هزینه بیشتر برای واردات نفت می کند که در غیر این صورت این هزینه می توانست صرف خرید کالاهای تولیدی در آمریکا شود. در چنین شرایطی بانک مرکزی آمریکا این ضعف اقتصاد را با حباب مسکن تقویت کرد تا سال ها زمان برای غلبه بر این بدهی هنگفت و بحران مسکن و مستغلات لازم باشد. 

این در حال است که جنگ افغاستان و عراق امنیت آمریکا و به تعبیری جهان را به گونه ای تضعیف کرد که در تصور بن لادن نمی گنجید. جنگی که با تنفر همراه باشد، در هر شرایطی استخدام در نظام را با مشکل روبرو می کند اما از آنجایی که بوش قصد داشت آمریکایی ها را در مورد هزینه های این جنگ ها بفریبد، از هزینه نظامیان کاست و حتی از پرداخت هزینه هایی برای تامین خودروهای جنگی زرهی و ضد مین که برای حفظ جان سربازان آمریکایی لازم بود یا حتی هزینه تامین خدمات درمانی برای سربازانی که از جنگ باز می گشتند، امتناع کرد. یک دادگاه آمریکایی اخیراً اعلام کرد که حقوق سربازان جنگی در این کشور نقض شده است. 

اما آنچه پیش از این قدرت واقعی آمریکا محسوب می شد، قدرت های اقتصادی و نظامی این کشور نبود. قدرت این کشور مسئولیت اخلاقی آمریکا بود که آن هم زیر پا گذاشته شده و تضعیف شد: آمریکا، حقوق بشر از جمله حکم آزادی و حق مصونیت از شکنجه را نقض کرد تا تبعیت دیرینه این کشور از قوانین بین المللی زیر سوال برود. 

آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق می دانستند که پیروزی دراز مدت در این جنگ ها مستلزم پیروزی در قلب و ذهن مردم است اما اشتباهاتی که در همان سال های نخست بروز کرد، شرایط این جنگ ها را وارد مرحله پیچیده ای کرد. خسارت های ناخواسته این جنگ ها بسیار وسیع بوده است: بر اساس برخی محاسبات، بیش از یک میلیون عراقی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به دلیل این جنگ جان باخته اند و طی 10 سال اخیر، دستکم 137 هزار غیرنظامی در افغانستان و عراق به صورت خشونت آمیزی درگذشته اند. این جنگ تنها در عراق یک میلیون و 800 هزار نفر پناهنده و یک میلیون و 700 هزار بی خانمان برجای گذاشته است. 

القاعده در حالیکه هنوز شکست نخورده، دیگر مانند حملات 11 سپتامبر یک تهدید محسوب نمی شود اما هزینه ای که در آمریکا و دیگر کشورها برای رسیدن به این نقطه صرف شد، هنگفت و تا حد بسیار بالایی قابل جلوگیری بود. میراث این حادثه تا مدت زمان طولانی با آمریکا خواهد بود. میراثی که آمریکا باید تاوانش را بدهد تا بیاموزد پیش از هر اقدامی بیاندیشد.

ارسال نظرات