یک نماینده اصولگرای مجلس هفتم گفت: «من اخيرا چيزي گفتم، بعضيها بدشان آمد، گفتم؛ به تدريج عدهاي از ما داريم ولايت فقيه را شاه ميكنيم. نه اينكه ايشان چنين تصوري دارند ويا اين كه جايگاه قاعده مند و منضبط ولايت فقيه، مؤيد نظام شاهي باشد. خير، ما داريم اين كار را ميكنيم چون قابليتش را داريم».
عماد افروغ در بخشی از گفتگوی مفصل خود با خبرگزاری فارس با بیان اینکه، «نميشود حكومت ديني را به امان خدا رها كرد و گفت اسمش كه هست ان شاءالله رسمش هم خواهد بود»، گفت :«در تاريخ ما همه چيز مطلوب نبوده است. در تاريخ ما شاه هم بوده است. شاه از ديد مردم داراي فرهّ ايزدي و مطلق العنان و اقتدارگرا بوده و خود را سايه خدا كه هيچ، خود خدا ميدانسته است. اگر مراقب نباشيم مظروف متناسب با اين ظرف تاريخي ما در جمهوري اسلامي باز توليد ميشود. يك دفعه ميبينيم كه مفهوم شاه و مفهوم خودكامگي احيا شد، اين خيلي ظريف است».
این فعال سیاسی در ادامه افزود: «من اخيرا چيزي گفتم، بعضيها بدشان آمد، گفتم؛ به تدريج عدهاي از ما داريم ولايت فقيه را شاه ميكنيم. نه اينكه ايشان چنين تصوري دارند ويا اين كه جايگاه قاعده مند و منضبط ولايت فقيه، مؤيد نظام شاهي باشد. خير، ما داريم اين كار را ميكنيم چون قابليتش را داريم و در گذشته ما ايرانيها سابقه داشته است».
این نماینده سابق مجلس در ادامه خاطر نشان کرد: «ولايت باطني و عرفاني از آن ولايت فقيه نيست، امام از آن به عنوان ولايت كبري ياد ميكنند و ميگويند اين مربوط به معصومين (ع) است. اين بحث ظريفي است خيلي حساس است. بايد خيلي مراقب بود كه تصور تاريخي خود را از شاه به ولايتفقيه نسبت ندهيم».
افروغ در همین رابطه فرق اساسي ميان شاه و ولايت فقيه را چنین تشریح کرد: « ولايت فقيه منضبط است، قاعده مند است، شخصي نيست، چون ولايت فقه است وچون فقه است مشمول بنياد ذهنيت و نظارت است. يعني يك فقيه ميتواند سؤال كند بر اساس كدام ادله شما تصميم گرفتهايد؟ و ولي فقيه ميگويد بر اساس فلان ادلّه و سند».
وی ادامه داد: «برخي از ماها در واقع آن قدر دايره عدم موافقت يا دايره مخالفت را تنگ ميكنيم كه هيچ نوع اختلاف سليقهاي را با رهبري برنميتابيم. اما همينهايي كه اين حلقه را اين قدر تنگ كردهاند، خط قرمزهاي محدود رهبري را بر نتابيدند. رهبري دو خط قرمز محدود دارد، يكي ضديت با ولايت فقيه و ديگري مخالفت با احكام حكومتي. اينها كه هيچگونه مخالفتي را برنتابيدند همين خط قرمزهاي محدود را زير پا گذاشتند».
نماینده اصولگریان مجلس هفتم نكته سوم را صورتگرايي متكثر در عين معناگرايي واحد دانست و خار نشان کرد: «ما به اين نكته در بحث فرهنگ خيلي نياز داريم. منظورم از "صورتگرايي متكثر در عين معناگرايي واحد " اين است كه معنا واحد باشد، اما صورت ميتواند متكثر باشد. يك زماني معنا و فرم واحد بود، مثلا در اوايل انقلاب عدهاي ميگفتند حجاب فقط چادر است و فقط چادر ميتواند معناي عفت و پوشش را منتقل كند، متقابلا و متعاقبا به جايي رفتند كه معنا فراموش شد و فرم اصالت پيدا كرد».
وی در همین رابطه گفت: «ما منتظر دوراني هستيم كه معنا واحد اما صورت متكثر باشد. من پوشش را به عمد مثال زدم. در پوششهاي سنتي ما در مناطق كشور نگاه كنيد معنا واحد است اما صورتها ي پوشش در قوميتها متفاوت است. همه پوشش اسلامي دارند اما اشكال متفاوت است. اين چه اشكالي دارد؟ شايد خود من ترجيح دهم كه خانوادهام چادري باشند كه خوشبختانه هستند اما اين نبايد باعث شود كه بگوييم تنها پوشش حجاب، چادر است».