سووشون فقط داستان یک خانواده نیست. این رمان، تصویری زنده از جامعهای است که درگیر تناقضهای تاریخی است؛ مردمی که میان ترس و آرمان، میان سازش و مقاومت، دست و پا میزنند.
به گزارش خبرآنلاین، شب عروسی دختر حاکم شیراز بود. صدای موسیقی و خندههای زورکی از باغ حاکم به آسمان میرفت. زنها در حیاط، با لباسهای فاخر و گلدار کنار هم نشسته بودند و مردها در ایوان، با لبخندهایی ساختگی به سلام و علیک مشغول بودند.
اما چیزی در این جشنِ باشکوه، ناآرام بود. بوی غریبی در هوا پیچیده بود؛ بویی که بوی جشن نبود، بوی قحطی بود، بوی جنگ. یوسف، مردی که به خاک این سرزمین وفادار مانده بود، از میان جمعیت گذشت و دست زری را گرفت. زری میدانست که این دست، دست آرامش نیست؛ دستیست که طوفانی در دل دارد. مستر زینگر، جاسوس انگلیسیها، نزدیک شد و در گوشی چیزی گفت. زری قلبش لرزید. یوسف، اما ساکت نماند.
کلمهها یکییکی از لبهایش بیرون آمد: «ما گندمهای مردم را به اجنبی نمیفروشیم.» صدای موسیقی برای لحظهای قطع شد. سکوت... سکوتی که آغازگر یک قصه شد. قصهای به نام سووشون.
«سووشون»، نامی آشنا برای تمام علاقهمندان به ادبیات فارسی است. این رمان، نخستین رمان بلند نوشته شده توسط یک زن در تاریخ ادبیات معاصر ایران است. سیمین دانشور، نویسندهای که با قلمش تاریخ و سیاست و عاطفه را به هم گره زد، سووشون را در سال ۱۳۴۸ منتشر کرد. اثری که خیلی زود فراتر از زمان خودش رفت و به یکی از پرفروشترین و تأثیرگذارترین آثار زبان فارسی تبدیل شد.
سووشون روایتی است از ایرانِ سالهای اشغال، فقر، قحطی و فساد. دانشور، اما داستان را نه از زبان سیاستمداران یا فاتحان، بلکه از دریچهی چشمهای زنی روایت میکند که فقط میخواهد خانوادهاش را حفظ کند. این روایت زنانه، ساده و انسانی، همان چیزی است که سووشون را از بسیاری داستانهای تاریخی دیگر جدا میکند.
زری، شخصیت اصلی رمان، زنی است که در دل بحران، آرامآرام تغییر میکند. از یک زن خانهدار که به دنبال آرامش خانوادهاش است، به زنی تبدیل میشود که معنای واقعی مقاومت را میفهمد. کنار او، یوسف ایستاده، مردی آرمانگرا که صدای مردم گرسنه را به گوش اربابان خارجی میرساند.
سووشون فقط داستان یک خانواده نیست. این رمان، تصویری زنده از جامعهای است که درگیر تناقضهای تاریخی است؛ مردمی که میان ترس و آرمان، میان سازش و مقاومت، دست و پا میزنند.
حالا پس از سالها، «سووشون» به قاب تصویر آمده است. سریالی که بر اساس همین شاهکار سیمین دانشور ساخته شده و قرار است در فروردین ماه بهصورت اختصاصی از پلتفرم نماوا پخش شود. سریالی که به کارگردانی نرگس آبیار و با حضور ستارههایی، چون بهنوش طباطبایی، میلاد کیمرام، مجید صالحی و آزاده صمدی ساخته شده است.
در دورانی که روایتهای تاریخی گاه به اسطورهسازی و گاه به تحریف دچار میشوند، بازگشت به «سووشون» یادآوری تلخ و شیرینی است از روزگاری که هنوز رد پایش را در کوچههای شهر میبینیم. داستانی از زنی که تاریخ را با چشمهای خودش دید، ترسید، لرزید، اما ایستاد.
زری (بهنوش طباطبایی)
زنی حدود ۳۰ ساله، عاشق همسرش یوسف و مادر خانوادهای کوچک. زنی تحصیلکرده، مهربان، و آرام که بزرگترین دغدغهاش حفظ خانواده است. اما حوادث یکی پس از دیگری او را به زنی مبارز و قهرمان تبدیل میکند.
یوسف (میلاد کیمرام)
خان جوان، تحصیلکرده و عدالتطلبی که نمیتواند چشمانش را بر ظلم ببندد. او از همان ابتدای داستان در مقابل انگلیسیها و فئودالهای همدستشان میایستد و بهای سنگینی برای این ایستادگی میپردازد.
حاج آقا معتمد (مجید صالحی)
پدر یوسف، معلم و مجتهدی بانفوذ که نقش مهمی در تربیت فرزندانش داشته و حالا نگران آینده آنهاست.
سودابه هندی (آزاده صمدی)
زنی با گذشتهای پیچیده و چشمانی سرمه درشت. چهرهای که گاه ترسناک است و گاه جذاب.
«سووشون» فقط یک داستان تاریخی نیست، بلکه یادآوری ریشههای مشترک ماست. قصهای از دورانی که تاریخش در کتابهای درسی به چند جمله محدود شده، اما زخمش هنوز تازه است. زری و یوسف، نمایندگان همان مردمی هستند که هر روز میان ترس و امید زندگی میکنند.
نرگس آبیار، کارگردانی که تجربهی موفق روایتهای زنانه در بستر تاریخ را دارد (شبی که ماه کامل شد، نفس، ...) حالا سراغ سووشون آمده است. انتخابی که نشان میدهد نگاه زنانهی این کارگردان، میتواند زری را از یک شخصیت کاغذی به یک قهرمان زنده تبدیل کند.
بهنوش طباطبایی نیز با توانایی خاص خود در ارائهی بازیهای ظریف و احساسی، میتواند این زریِ جدید را برای مخاطب بهیادماندنی کند. در کنار او، میلاد کیمرام، یوسفی خواهد ساخت که به این روزگار تعلق دارد.
نرگس آبیار در سالهای اخیر ثابت کرده که علاقهی خاصی به روایت قصههای تاریخی و اجتماعی از زاویه نگاه زنان دارد. نگاه او به تاریخ، با نگاه رسمی و کتابهای درسی فرق دارد؛ او تاریخ را نه از زبان سیاستمداران و فرماندهان، بلکه از چشم مادران، همسران و دخترانی روایت میکند که مجبور شدهاند بارِ حوادث را روی دوش خود بکشند.
اگر به کارنامهی آبیار نگاه کنیم، میبینیم شیار ۱۴۳ روایت مادری است که پسرش به جبهه میرود و او در تمام سالهای جنگ، چشمانتظار خبری از اوست. در این فیلم، جنگ از خط مقدم روایت نمیشود؛ بلکه از قاب پنجرهی خانهای کوچک در یک روستا دیده میشود، جایی که مادر، هر روز پتوی پسرش را بو میکند و در دل شب، با خاطراتش زندگی میکند.
در نفس هم تاریخ با روایت کودکی که در دهه ۵۰ زندگی میکند گره میخورد. کودکی که درک ساده و کودکانهاش از حوادث سیاسی، هم شیرین است و هم تلخ. تاریخ از نگاه یک کودک، چیزی است که کمتر سینمای ایران سراغش رفته و نرگس آبیار با جسارت سراغ این زاویهی خاص رفت.
در «شبی که ماه کامل شد»؛ زن در قلب سیاست.
اما در «شبی که ماه کامل شد»، آبیار نشان داد که روایت زنانه، لزوما به معنای روایتهای خانوادگی نیست. او اینبار یک داستان عاشقانه را به یک تراژدی سیاسی تبدیل کرد. داستان فائزه، دختری که عاشق عبدالحمید میشود و قدم به قدم، وارد سیاهچالهی یک تفکر تروریستی میشود، نمونهای دیگر از روایت تاریخ از دل زندگی زنان بود.
حالا سووشون، در امتداد همان مسیر است، اما با یک تفاوت مهم. این بار، نرگس آبیار نه فقط به سراغ تاریخ معاصر، بلکه به سراغ یکی از مهمترین رمانهای زنانهی تاریخ ایران رفته است. زری، صدایش از دل یک رمان بلند شنیده میشود. انتخاب این رمان برای اقتباس، درواقع ادای احترام آبیار به تمام زنانی است که در دل تاریخ، روایتگر قصههای نانوشته بودهاند.
زری و فائزه؛ دو روی یک سکه اگر بخواهیم مقایسهای دقیقتر کنیم، زری در سووشون شباهت زیادی به فائزه در «شبی که ماه کامل شد» دارد. هر دو زنانی هستند که زندگیشان قرار است عادی پیش برود: عاشق میشوند، ازدواج میکنند، بچهدار میشوند...، اما تاریخ، اجازهی عادی بودن به آنها نمیدهد. زری در دل قحطی و اشغال، باید میان حفظ خانه یا ایستادن کنار همسرش یکی را انتخاب کند. فائزه هم در دل سیاست و تروریسم، باید میان عشق و امنیت، تصمیم بگیرد. این زنها قهرمان به دنیا نیامدهاند، اما تاریخ آنها را به قهرمان تبدیل کرده است.
سووشون، فروردین ۱۴۰۴ از نماوا پخش میشود. داستانی که آغازش در تاریخ است، اما پایانش شاید در دل همین روزهای ما باشد. سریالی که با قصه، تصویر، و بازیهای درخشانش، ما را بار دیگر به یاد بیاورد:
گاهی وقتها، برای حفظ خانهات، باید از خودت هم بگذری.