این اواخر کلا مصاحبههای زیادی از علیرضا جهانبخش منتشر میشود؛ اغلبشان هم محتوایی فاتحانه دارند و او مدام در حال تشریح رموز موفقیت خودش است. البته که جهانبخش فوتبالیست بدی نیست و کارنامه درخور اعتنایی دارد، اما شاید این همه شرح ظفر و رازگشایی از عوامل کامیابی هم تناسبی با جایگاه و دستاوردهای حرفهای این بازیکن نداشته باشد. شاید مثلا اگر چنین مصاحبههایی از سون هیونگ مین به انتشار میرسید، چندان مایه تعجب نبود، اما حقیقت آن است که جهانبخش بهویژه در ۴، ۵سال اخیر در حوزه باشگاهی جایگاه غرورانگیزی نداشته که لازم باشد این همه در موردش توضیح بدهد و سایرین را در جریان بگذارد!
بگذریم؛ در مصاحبه اخیر جهانبخش جملات قابل بحثی وجود دارد که نمیتوان بیتفاوت از کنار آنها عبور کرد. ابتدا اصل نقل قول را بخوانید: «در ۴یا ۵سال اخیر چه در جلسات تیم ملی، چه بهصورت انفرادی که صحبتهایی با بازیکنان جوانتر تیم انجام میدادم، دائما به آنها گفتهام هر طور شده فوتبالتان را در اروپا دنبال کنید. نهتنها من، بلکه بازیکنانی مثل مهدی طارمی و کریم انصاریفرد هم چنین چیزی را به آنها گفتهاند. با احترام به لیگ خودمان که آن هم سقفی برای پیشرفت دارد به بازیکنان جوانتر میگویم هر جای اروپا شد، بروید و بازی کنید تا مسیر فوتبالیتان را هموارتر نمایید و به باشگاههای بزرگتر برسید.» جهانبخش در ادامه حتی تأکید میکند که در چند مورد به حضور بازیکنان ایرانی در اروپا کمک کرده و از این پس نیز چنین خواهد کرد.
اصل حرف غلط نیست و بیگمان سطح برتر فوتبال باشگاهی اروپا میتواند یکی از قلههای هر بازیکنی باشد. هواداران ایرانی هم دوست دارند بازیکنان خودشان را در بهترین تیمهای این قاره ببینند. با این حال مشکل از جایی شروع میشود که به قول جهانبخش، بازیکنان ایرانی سعی میکنند «هر جای اروپا که شد»، بروند و بازی کنند. خوب است به تجارب سالیان اخیر نگاه کنیم و ببینیم آیا واقعا چنین رویکردی به سود فوتبال ایران و استعدادهای آن بوده است؟ الان شاید اگر از سرسختترین هواداران فوتبال هم که سؤال کنید، مثلا اسم همه بازیکنان ایرانی حاضر در لیگ روسیه را ندانند. ما آنجا تعدادی بازیکن داریم که بهمعنای واقعی کلمه گم شدهاند؛ نه خبری در موردشان میشنویم و نه حتی پیشرفت آنچنانیای دربارهشان متصوریم. یک مثال دیگر هم صادق محرمی است؛ او که زمانی پدیده فوتبال ایران بود، در این سالها از میدان دید همه خارج شد و اصلا معلوم نیست در کرواسی چه میکند. کاش لااقل فوتبالش رشد میکرد و اثرش را در تیم ملی نشان میداد، اما حتی این اتفاق هم نیفتاده است. هزار تا مثال دیگر هم میشود زد. بهره علی علیپور از ۳فصل سرگردانی در فوتبال پرتغال چه بود؟ فقط یک سال طول کشید که او تا حدی در پرسپولیس احیا شود و به فرم پیش از لژیونر شدن برسد. علیرضا بیرانوند در اروپا چه کرد؟ کاوه رضایی که بعد از آن فصل بسیار موفق در استقلال مصرانه راهی فوتبال بلژیک شد چه دستاوردی داشت؟ علی قلیزاده در این سالها چه کرده است؟
بله؛ اگر با استعدادهایی در سطح مهدی طارمی، سردار آزمون و حتی مهدی قائدی مواجه باشیم، توصیه عاقلانه به آنها باید حضور در اروپا باشد؛ آن هم نه هرجای اروپا، بلکه لیگهای نسبتا معتبری که مسیر رسیدن به تیمهای بزرگ باشند، اما در خیلی از موارد، سودای خام لژیونر شدن به هر قیمتی از نظر فنی به ضرر بازیکنان ایرانی تمام شده است. دستکم آنها در همین لیگ میدرخشند، ما میبینیمشان و فرصت حضور در تیم ملی را پیدا میکنند؛ وگرنه یکی مثل کاوه رضایی یک دهه کجا بود و چه کرد؟!
منبع: همشهریآنلاین