اگر تفکر انتقادی خود را تقویت کنید، یک “سلاح” سازنده استثنایی و عظیم در دست خواهید داشت.
در نهایت، چیزی به سادگی به کار بردن شک سالم همراه با اخلاق شخصی مناسب و ذهنی باز میتواند به ما کمک کند تا بهتر با موقعیتهایی که مجبور به فکر کردن به عنوان یک شخص واحد هستیم، روبهرو شویم.
شاید شنیدهاید که ما در دورهای به نام پساصداقت زندگی میکنیم. چه این اغراق باشد یا نه، تفکر انتقادی نیازی اساسی است. با اعتراف به اینکه در حال عبور از یک “بحران حقیقت” هستیم، جایی که اغلب به احساسات خود برای تأثیرگذاری بر اعمالمان متوسل میشویم، ضروری است که به بهترین شکل ممکن عمل کنیم.
“ذهنی که از ایدهای جدید استقبال میکند، هرگز به اندازه قبلی خود باز نمیگردد. ”
-آلبرت انیشتین-
مطالعهای در دانشگاه کمبریج در ژانویه سال جاری منتشر شد، که بر ایدهای مهم تاکید میکرد؛ بنابراین مطالعه فراتر از IQ و آرزوی داشتن هوش عالی و سرشار، این تفکر انتقادی خوب است که میتواند زندگی ما را بهبود بخشد.
نویسندگان بیان کردند که فردی که در این مهارت به خوبی آموزش دیده باشد، میتواند تصمیمات بهتری بگیرد. علاوه بر این، فرد دیگر در برابر منافع عمومی یا عرصه سیاسی آسیب پذیر نیست و میتواند مشکلات را به شیوهای خلاقانه تر، مستقلتر و موثرتر حل کند.
بدون شک ما خود را در برابر یک منبع روانشناختی فوق العاده مییابیم، که ارزش این را دارد که کار کردن با آن را بیاموزیم و عملی کنیم. بهبود تفکر انتقادی شما امکان پذیر است و این استراتژیها میتوانند به شما در انجام آن کمک کنند.
هیچ کس با مهارت ذاتی برای به کار بردن تفکر انتقادی برای هر اتفاقی که در زندگی خود میافتد به دنیا نمیآید. این توانایی نیاز به تمرین، یادگیری و درونی سازی دارد و بر اساس نیازها، شخصیت و تجربیات ما تغییر میکند. این بازخوردی مداوم است که باید در آن فعال، جاه طلب و با انگیزه بالا باشیم.
اگر کسی همین الان بگوید که فردا قرار است دنیا به پایان برسد، احتمالاً ۶۰ درصد از مردم فوراً به دنبال پناهگاهی میگردند تا در آن پنهان شوند. ۲۰ درصد بقیه برای یافتن یک جایگزین، استراتژی برای جلوگیری از آخرالزمان ادعایی، دست به هر کاری میزنند. ۲۰ درصد دیگر مشکوک خواهند بود. آنها میپرسیدند: «آیا واقعاً دنیا به پایان میرسد؟ کی گفته؟»
شک سالم، هوشمندانه و ماهرانه، بی تردید، اولین فیلتر اخبار، نظرات، ادعاها یا نظراتی است که روزانه میشنویم.
بسیاری از ما به جای زندگی کردن و زیستن تنها به زندگی واکنش نشان میدهیم. ما به مشکلات، مسائل پیش رو و چالشها واکنش نشان میدهیم، بدون اینکه بدانیم راههای دیگری مانند فعال بودن وجود دارد.
با این حال، فعال بودن به چه معناست؟
فعال بودن یعنی بی حرکت نمانیم و اتفاقات اطرافمان را بدون دخالت مان تماشا نکنیم. با استفاده از منابع جدید به دنبال چالشهایی باشید که از آنها بیاموزید، اهدافی را تعیین کنید و هر روز برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
تفکر انتقادی شما آن قدرت روانی است که به شما کمک میکند تا به شیوهای ماهرانهتر و تأمل برانگیزتر عمل کنید. به عبارت دیگر، به جای واکنش بیدقت یا بیش از حد به یک موقعیت دشوار یا پیچیده، این تمرکز جدید به شما کمک میکند همه آن را با نگرشی سازندهتر، متمرکزتر، سازگارتر و حتی مبتکرانهتر ببینید.
هر چالشی درسی خواهد بود.
در جامعه ما تفکر دوگانه یا افراطی رایج است. یک چیز یا خوب است یا بد. مردم یا کاملاً با آرمانها و ارزشهای ما موافق هستند یا موافق نیستند. شما دوست هستید یا دشمن. این چیز یا آبی است یا قرمز… واقعاً از اعمال این نوع فیلترهای اخلاقی چه چیزی به دست میآوریم؟
شاید بتوان گفت چیز زیادی عاید نمیکنیم!
اگر بتوانیم یک تفکر انتقادی را به کار ببریم که در آن بازتاب و نسبی سازی همه این دوگانگیها هنجار باشد، در واقع از در نظر گرفتن دیدگاههای مختلف لذت خواهیم برد. گشودن به روی طیف وسیعی از نظرات، ویژگیها و ویژگیها ما را بی نهایت غنی میکند.
حس شوخ طبعی با هوش همراه است. کسی که میداند چگونه به خود بخندد قادر است نوری را در تاریکی بیابد و با واقعیت بازی کند تا آن را نسبی کند؛ آن را به زیبایی و اصالت تغییر دهد تا دیگران را بخنداند، و این موهبتی بزرگ است.
بنابراین، تفکر انتقادی ابزاری است که نشان میدهد توانایی شما در این است که چشم اندازی واضحتر از واقعیت را ببیند، در حالی که از ناامیدی، دعواهای بدون راه حل یا سوء تفاهمهایی که ما را به جایی نمیبرد، اجتناب میکنید.
اگر گرفتار تحریفات شناختی گردیم، تفکر انتقادی مان محدود میشود. انحرافات شناختی از جمله بدبینی، تعمیم، برچسب مکرر به افراد، تمرکز قطبی یا توجه انتخابی تاثیر منفی بر تفکر انتقادی ما میگذارند.
بیایید کمی دقیقتر به این موارد نگاهی بیاندازیم:
این عبارت به الگوهای تفکر نادرست یا غیرمنطقی اشاره دارد که میتوانند به شکلگیری احساسات و رفتارهای منفی کمک کنند. این تحریفها میتوانند باعث شوند که ما واقعیت را به طور نادرست درک کنیم.
بدبینی به نگرش منفی نسبت به آینده یا وضعیتها اشاره دارد. افرادی که بدبین هستند، معمولاً انتظار دارند که اوضاع بدتر شود و به مشکلات توجه بیشتری دارند.
این مفهوم به فرایند نتیجهگیری کلی از یک یا چند تجربه خاص اشاره دارد. مثلاً اگر شخصی یک بار در یک امتحان نمره بدی بگیرد، ممکن است نتیجهگیری کند که همیشه در امتحانات بد عمل خواهد کرد.
نسبت دادن ویژگیهای خاص یا منفی به افراد بر اساس یک یا چند رفتار خاص آنها برچسب یا انگ زدن است.
مثلاً اگر کسی در یک موقعیت خاص اشتباه کند، ممکن است او را به عنوان “شخصی که همیشه اشتباه میکند” بشناسیم و این گونه به او برچسب بزنیم.
این نوع تمرکز به دیدگاههای سیاه و سفیدی اشاره دارد که در آن فرد فقط دو گزینه متضاد را میبیند و هیچ چیز در میانه را نمیبیند. مثلاً فکر کردن به اینکه یک نتیجه تنها میتواند خوب یا بد باشد و هیچ گزینه دیگری وجود ندارد.
این به معنای توجه به جنبههای خاصی از یک موقعیت و نادیده گرفتن جنبههای دیگر است. این نوع توجه میتواند باعث شود که ما فقط چیزهایی را ببینیم که با باورها یا انتظارات ما همخوانی دارد؛ بنابراین مهم است از این منابع غیرمنطقی مشترک ذهن خود آگاه باشیم. دید خود را گسترش دهیم و یادمان نرود همانطور که اغلب از اطرافیان خود انتقاد میکنیم، لازم است که از خودمان نیز انتقاد کنیم.
در نتیجه، توسعه این مهارت به زمان نیاز دارد. با این حال، اگر واقعاً میخواهید تفکر انتقادی خود را به طور کامل تقویت کنید، این توصیه ساده را فراموش نکنید: خود را از افکار و مرزهای خود رها کنید. زنجیرها را بشکنید، دنیا را با چشمانی متواضعانه ببینید و از همه چیزهایی که میتوانید یاد بگیرید و همه احتمالات بیرون آگاه باشید.
منبع: سواد زندگی