صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

فناوری در ایران می‌تواند شکوفا شود، اما نه با یک نسخه واحد. تهران باید پرچمدار نوآوری در سطح جهانی باشد و شهرستان‌ها، ستون‌های محکمی که این پرچم را نگه می‌دارند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۱۳ اسفند ۱۴۰۳

رضا قنبری/ سید مهدی مظلوم زاده؛ گزارش در دنیای پرشتاب امروز، فناوری و نوآوری به‌عنوان موتور محرکه اقتصاد و توسعه شناخته می‌شوند. از سیلیکون ولی در آمریکا تا بنگلور در هند، کلاستر‌های فناوری نشان داده‌اند که چگونه می‌توانند کشور‌ها را در مسیر پیشرفت قرار دهند. اما در ایران، وقتی صحبت از اکوسیستم نوآوری می‌شود، یک واقعیت برجسته خودنمایی می‌کند: تهران، تنها کلاستر اصلی کشور است. این تمرکز، پرسش‌هایی جدی پیش روی سیاست‌گذاران قرار داده است؛ اینکه آیا باید همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد تهران گذاشت یا ظرفیت‌های شهرستان‌ها را هم به بازی آورد؟ پاسخ این است: هر دو، اما با دو مسیر متفاوت.

تهران، قلب تپنده فناوری

تهران نه فقط پایتخت سیاسی و اقتصادی ایران، بلکه قلب تپنده نوآوری کشور است. با ۵۰۳۴ شرکت دانش‌بنیان (نیمی از کل ۱۰،۰۸۷ شرکت کشور) و ۱۷ پارک، ۴۵ مرکز رشد و ۴ پردیس، این شهر میزبان ۲۹ درصد پارک‌ها، ۱۵ درصد مراکز رشد و ۱۷ درصد پردیس‌های کشور است. اما نکته جالب اینجاست که این شرکت‌ها تمایل کمتری به حضور در این مجموعه‌ها دارند. بر اساس داده‌های نمایشگاه تجهیزات آزمایشگاهی، از ۱۷۸ شرکت فعال در تهران، تنها ۴۸ شرکت (۲۷ درصد) در پارک‌ها و مجموعه‌های علمی و فناوری مستقر هستند. با استنتاج از این نمونه، اگر ۳.۵ درصد از ۵۰۳۴ شرکت تهرانی (۱۷۶ شرکت) در این مجموعه‌ها باشند، این یعنی تنها ۳.۵ درصد از شرکت‌های دانش‌بنیان تهران از پارک‌ها استفاده می‌کنند. این نشان می‌دهد که تهران یک اکوسیستم خودکفاست؛ جایی که نوآوری به‌صورت طبیعی و بدون نیاز به حمایت‌های ساختاری رشد می‌کند.

کل شرکت‌ها

 

 

کل شرکت‌ها

شرکت‌های خارج از مجموعه‌های علمی فناوری

شرکت‌های داخل مجموعه‌های علمی فناوری

شرکت‌های استان تهران

۱۷۸

۱۳۱

۴۸

شرکت‌های شهرستان‌ها

۹۷

۴۲

۵۵

برای همین، سیاست‌ها در تهران باید روی بال و پر دادن به این شرکت‌ها متمرکز شود. مثلاً صندوق نوآوری و شکوفایی می‌تواند تسهیلات کم‌بهره برای پروژه‌های بین‌المللی بدهد یا اعتبار مالیاتی تحقیق و توسعه را به همکاری با دانشگاه‌های خارجی گره بزند؛ و همه اینها با هدفِ ارتقا جایگاه تهران در مجموعه کلاستر‌های جهانی نوآوری است جایی که مطابق با گزارش نوآوری جهانی ۲۰۲۴، رتبه تهران در سه سال گذشته از ۳۲ به ۳۸ (در یکصد کلاستر برتر جهان) کاهش یافته است. طراحی سیاست‌های جدید، حتی می‌تواند متمرکز بر ماموریت‌های مراکز رشد دانشگاه‌های تهران باشد با این الگو که بتوانند بسیاری از پروژه‌های اساتید را به شرکت‌های نوپایی تبدیل کنند که در قالب ارتباط با سرمایه گذاران بزرگ ملی و بین المللی ارتباطات کلاستری تهران را توسعه دهد.

شهرستان‌ها، ستون‌های پشتیبانی

در مقابل، شهرستان‌ها با ۵۰۵۳ شرکت دانش‌بنیان (نیمی دیگر از کل کشور) و بقیه پارک‌ها، مراکز رشد و پردیس‌ها، داستان متفاوتی دارند. از ۲۵۵۶ شرکت دانش‌بنیان مستقر در پارک‌ها و مراکز رشد کل کشور، تخمین زده می‌شود که حدود ۲۳۸۰ شرکت (۹۳ درصد) در شهرستان‌ها باشند، که نشان‌دهنده وابستگی ۴۷ درصد از شرکت‌های دانش‌بنیان این مناطق به این مجموعه‌هاست. این وابستگی به دلیل محدودیت زیرساخت‌ها، بازار‌های کوچک‌تر و دسترسی سخت‌تر به سرمایه است. گزارش معاونت فناوری وزارت عتف نیز تأیید می‌کند که در استانی مثل اردبیل، بیش از ۶۰ درصد شرکت‌ها به تنها پارک علم و فناوری این استان وابسته‌اند، در حالی که این عدد در تهران به زیر ۴ درصد می‌رسد.

سیاست‌ها در این مناطق باید دست‌گیرانه باشد. مثلاً صندوق نوآوری می‌تواند وام‌های ارزان‌تر برای استارتاپ‌ها بدهد یا کمک‌های بلاعوض را به پروژه‌های بومی اختصاص دهد. در بخش اعتبار مالیاتی هم، سرمایه‌گذاری در شرکت‌های کوچک محلی باید مشوق بیشتری داشته باشد. این مناطق می‌توانند به بازو‌های پشتیبانی تهران تبدیل شوند.

در حال حاضر مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری استانی به کردیدور‌هایی تبدیل شده‌اند که نیازها، مطالبات و کاستی‌های شرکت‌های فناور و دانش بنیان شهرستان‌ها را به تهران مخابره می‌کنند، این ماموریت خیلی شبیه به مفهوم «صدای بی صدایان» شدن پارک‌های علم و فناوری است. ولی مطمئنا کافی نیست!

یک مثال ساده

فکر کنید به یک شرکت دانش‌بنیان در تهران که دستگاه‌های پزشکی پیشرفته می‌سازد. این شرکت می‌تواند از اعتبار مالیاتی برای همکاری با یک دانشگاه خارجی و توسعه محصولش استفاده کند. حالا یک شرکت در یزد را تصور کنید که روی فناوری‌های خورشیدی کار می‌کند. اینجا اعتبار مالیاتی باید به توسعه پنل‌های خورشیدی برای بیابان‌های منطقه گره بخورد. هر دو شرکت رشد می‌کنند، اما مسیرشان فرق دارد.

چرا این تفاوت مهم است؟

ایران برخلاف هند با چهار کلاستر یا ترکیه با دو کلاستر، هنوز همه ظرفیتش را در تهران متمرکز کرده است. گزارش‌های بانک جهانی نشان می‌دهد که با سرمایه‌گذاری اندک در تحقیق و توسعه (کمتر از ۱ درصد تولید ناخالص داخلی) و محدودیت‌های اقتصادی، توسعه کلاستر‌های جدید در مقیاس جهانی و حتی داخلی در کوتاه‌مدت دور از دسترس است. پس منطقی‌تر این است که جایگاه تهران را در سطح جهانی ارتقا دهیم و شهرستان‌ها را به‌عنوان پشتیبانش تقویت کنیم.

این راهبرد با محدودیت‌های تهران هم سازگارتر است. تهران می‌تواند مرکز نواوری ایران باشد و صنایع کارگر محور، تجهیز محور و سرمایه محور را به مناطق دیگر، مخصوصا نوار ساحلی منتقل کند.

اما این به معنای نادیده گرفتن شهرستان‌ها نیست. اگر تهران قلب تپنده نوآوری باشد، شهرستان‌ها رگ‌های حیاتی آن هستند. سیاست‌گذاران، از وزارت علوم گرفته تا معاونت علمی و صندوق نواوری و شکوفایی و دیگر صندوق‌های vc بورسی و cvc شرکت‌های بزرگ باید این تفاوت را ببینند. در تهران، شرکت‌ها را به سمت رقابت جهانی هل بدهند و در شهرستان‌ها، دستشان را بگیرند تا بلند شوند.

حرف آخر

فناوری در ایران می‌تواند شکوفا شود، اما نه با یک نسخه واحد. تهران باید پرچمدار نوآوری در سطح جهانی باشد و شهرستان‌ها، ستون‌های محکمی که این پرچم را نگه می‌دارند.

صندوق نوآوری و شکوفایی، دبیرخانه اعتبار مالیاتی در معاونت علمی، و حتی اتخاذ تدابیر متمایز در احصاء صلاحیت شرکت‌های دانش‌بنیان، و همه دیگر ابزار‌های حمایتی باید این دو مسیر را از هم جدا کنند؛ نه برای جدایی، بلکه برای هم‌افزایی.

برچسب ها: فناوری نوآوری
ارسال نظرات