سعید نیاکوثری؛ هنر یکی از مهمترین مولفههای تاثیر گذار بر پدید آیی و نمود عینی فرهنگ و تمدن است. نقش هنر در پیشرفت، تعالی و توسعه جوامع و یا زوال ارزشهای اجتماعی امری به اثبات رسیده در تاریخ تمدن هاست؛ لذا در کنار توجه به چیستی هنر که از مقولههای مهم در مباحث فلسفه و حکمت است، توجه به چگونگی عینیت بخشی به هنر از ضرورتهای انکار ناپذیر مطالعاتی در مباحث اجتماعی محسوب میگردد.
هنر بر آمده از بستر تفکری، فرهنگی، اعتقادی است که با شرایط تاریخی – اجتماعی و جغرافیایی هر جامعه پیوند خورده و خود زبانی شیوا از پستوهای پنهان واقعیتهای نهان جامعه است.
در مطالعات تاریخ هنر، پدید آیی هنر اسلامی در ایران یکی از چشمگیرترین رخدادهایی است که در پژوهشهای هنری مورد توجه و طیف وسیعی از حوزه دانش را در بر گرفته و چه در مباحث تاریخی چه در مباحث فلسفی و حکمی چه در مباحث زیبا شناسی در این خصوص نمیتوان از تاریخ هنر پیش از اسلام در ایران چشم پوشید چرا که به گواه آثار تاریخی بویژه در عرصه معماری هنر اسلامی به شدت وام دار هنر ایران بویژه در روزگار ساسانیان است.
به گونهای که شاید به جرات بتوان گفت معانی اسلامی با بهره گیری از هنر ایرانی در قالب هنر اسلامی نمود پیدا کرد و بعدها پا به عرصه عرفان نهاد که مشخصا در اندیشههای فیلسوف بزرگ و شهیر ایرانی؛ سهروردی؛ محور اندیشههایی گردید تا در عصرهای بعد پرتوهای روشن آن علاوه بر آنکه جهان هنر را به سیطره خویش کشد، در غزل فارسی نیز مبنایی برای شاعران عارف گردد. اینگونه است که حکمت و فلسفه ایران با حضور سهروردیها شاهد ظهور فلسفهای مبنی بر حکمت مزد یسنایی شد / به هر جهت هر جامعهای و بویژه جامعه ایران با برخورداری از پشتوانهی محکم تاریخی و فلسفی بیش از هر زمان دیگر نیازمند تبلور دوباره فرهنگ و هنری است که زمینه ساز تعالی جامعه به سوی نور وزیبایی باشد.
هنری که اصالت آن به یکتاپرستی باز میگردید درخت تناوری که در بیکران سپهر اندیشه و حکمت شاخسار گسترانده و با الهام از زیبا شناسی معنایی ترسیم شکوهی از خرد و فرزانگی شد
در مطالعه هنر و به ویژه موسیقی رویکردهای بسیار متعددی وجود دارد اعم از رویکردهای (تاریخی – توصیفی) (عرفانی) (علمی و هندسی) و (حکمی – فلسفی) که هر کدام در جای خود بستری گسترده برای مطالعه داشته و در تلفیق با هم مجموعهای منسجم از بحث هنر شناسی خواهد بود که مستلزم مطالعه، تحقیق بحث و گفتوگو درباره مفهم هنر بطور کلی و هنر ایرانی – اسلامی بطور اخص میباشد. از منظر حکما و فلاسفه اسلامی *رسالت هنر تعالی جامعه* است از اینرو هنر در جامعه ایران همواره قداست خاصی داشته است.
مفهوم هنر در حکمت و تاریخ ایران زمین از دو منظر قابل توجه است. در زبان فارسی کلمه هنر از دو واژه هو نر به معنای تشکیل شده است و نمادی از صفات خوب، برجسته و متعالی در انسان و در قرون اخیر از آن معنای زیبایی شناسی یا استتیک استنباط میشود؛ لذا در ادبیات عرفانی و فلسفه ایرانی- اسلامی از هنر مفهوم فضیلت مستفاد شده که مفهومی معادل کمال، فضیلت، و راد مردی را در بر دارد از اینرو وقتی هنر ایرانی را در دوران کهن بررسی کنیم هنر با این مفاهیم مطابقت داشته است.
اگر فرهنگ دینی را «باور به یکتایی خدا داشتن و قدم برداشتن در مسیر رضایت او» معنا کنیم، هنر ایرانی به دلیل آنکه ایرانیان همه پیش از اسلام و پس از آن، از اندیشه دینی برخوردار بودند، از هنر دینی نیز برخوردار بودهاند و شاید همین امر موجب گردید هنر اسلامی به شدت وامدار هنر ایرانی باشد. تاثیر گذاری ژرفای هنر ایرانی بویژه در معماری تا بدان حد که سبک معماری ایرانی تا مرزهایی بسیار دورتر از جغرافیای ایران نفوذ کرد به گونهای که و حتی کلیساهای بیزانس به تقلید از شیوه مرسوم زمان ساسانیان ساخته شدهاند و شاید همین امر موجب گردید هنر اسلامی به شدت وامدار هنر ایرانی باشد
در خصوص پیوند موسیقی با فلسفه و حکمت میتوان گفت که اندیشههای حکمی و فلسفی بیش از هر چیز در ادبیات نفوذ داشته است و ادبیات بویژه شعر در ارتباط تنگاتنگ با موسیقی بوده است شعر ضرورتا میبایست موسیقی داشته باشد این فراتر از موسیقی درونی و بیرونی که اصلی مهم در نظم فارسی بویژه قالب غزل است، شعر به مدد موسیقی زبانی گویا و بیان معانی بهتری داشته است از اینرو بحث پیوند شعر و موسیقی یکی از مباحث تلفیقی است که در گستره شعر موسیقی و حکمت مورد تفحص و پژوهش قرار گرفته است فلاسفه ایران و به ویژه صدر المتاللمین به نقش موسیقی به عنوان ابزار تعالی جامعه تاکید بسیار داشته و پیش از آن نیز ابوعلی سینا در رساله معروف خود تحت عنوان " فی ماهیه العشق " در باب تاثیر موسیقی بر تعالی فکری و اخلاقی جامعه نوشته است: هر گاه بر یکی از قوای نفس، قوهای دیگر که شرافت بیشتری دارد منضم گردد بواسطه این سرایت، توجه انسان از قوه پائینتر که با عالم حیوانی نزدیکتر است جلا و ارتقا یافته و حس لطافت شرقیهای که در انسان بوجود میآید مقاصدی متعالی طلب کرده و جذب محسوسات احسن و نیکو به سمت عالم بالا سیر میکند.
لذا جنبه تربیتی هنر در تاریخ فلسفه ایران حکایت از اهمیت هنر به ویژه موسیقی در سلامت اخلاقی جامعه داشته، مورد توجه بوده است؛ بنابراین در حوزه هنر، آن نوع موسیقی مورد توجه است که حاصل پیوند قوه متخیله و ناطقه است و وسیلهای برای توجه به عالم قدس میداند لذا به زعم فلاسفه آن هنری حائز اهمیت است که:
۱-کمال قوه ناطقه در آن اثر محقق شده باشد و
۲- از ادراک آن کمال حاصل گردد.
از اینرو امر زیبا در فلسفه و هنر ایرانی اسلامی با آنچه در هنر و فلسفه غرب وجود دارد و متفاوت میباشد
هنر در اندیشه ملاصدرا به صناعت تعبیر شده است. او با نگاهی زیبایی شناسانه هنر را " صنایع لطیفه " تعبیر میکند و با توجه به آثار روان شناختی و جامعه شناسی و تاثیری که هنر بر تحولات فکری و بینشی و متعاقب آن توسعه تمدن دارد معتقد است چنانچه هنر معنایی در جامعهای رواج پیدا کند *جامعه فرصت بیشتری برای توجه به خدا* پیدا میکند و عشقهای پاک انسانی در آن جوامع بروز خواهد کرد.
در بینش ملاصدرا، بنیان زیبا شناسی هنری نگاه و تصویر است. البته این نگاه ساده و انفعالی نبوده بلکه به عالم خیال باز میگردد و هر چه این عالم خیال متعالی تر، باشد نگاه هنرمند از معنای ژرف تری برخوردار خواهد شد از اینرو " چگونه دیدن" نقش مهمی در کیفیت معنایی اثر هنری دارد.
نگاه زیبا شناسانه به انسان فرصت تجارب جدیدی میدهد که در صورت آمیخته شدن با مهارت میتواند به خلق اثری جاودانه منتهی شود. از همین نگاه هنری است که آثار هنری در حوزههای مختلف نقاشی، مجسمه سازی موسیقی، خطاطی و ... میتواند به خلق آثاری ماندگار منتهی شود که نه فقط در یک محیط یا بستر خاص فرهنگی – هنری بلکه فراتر از حصار تاریخ و جغرافیا ماندگار شود نمونه این آثار در نقاشی دیواری " مدرسه آتن " اثر را فائل سانتسیو که با گذشت بیش از پنچ قرن همچنان مخاطبان بیشماری دارد. میتوان دید آنچه این اثر هنری را با زمان پیش برده صرفا فضای پرسپکتیو اثر و حالت حرکتی که در پیکرهها احساس میشود نیست اگر چه در نگاه علمی این اثر، تلفیق علم ریاضی با علوم تصویری است، اما در حقیقت نگاه ژرف هنرمند و نوع زیبا شناسی او که در اثر نمود پیدا کرده و به آن معنایی ژرف بخشیده، موجب شده از حصار زمان و جغرافیا پا فراتر نهاده و در عصری که تکنولوژی و تکامل علوم و فنون تنوع وسیعی در هنر پدید آورده همچنان درخشان بماند.
نمونه این تجارب هنری را میتوان در *ادبیات عرفانی* ایران جستوجو کرد و تاثیر ژرفای اندیشه آفرینشگران را بر *نسلهای بعد* تا عصر حاضر به چشم دید؛ و ساحت خیال در ارتباطی تنگاتنگ با عالم اندیشه هنرمند با اتکاء به هنر و قدرت مهارت خود آنچه در عالم خیال به دست آورده را تصویر گری میکند از اینرو ست که *ملاصدرا حکمت متعالیه خود را با حکمت هنر پیوند میدهد* و ابراز میدارد: اگر قدرت تصویر سازی و صورتگری از انسان گرفته شود دیگر چیزی به نام هنر و زیبایی شناسی هنر صورت واقعیت نخواهد گرفت.
از همین منظر است که *موسیقی در نگاه فلسفی او*، سر آمد تمام هنرهاست چرا که هنر در تعریف ملاصدرا برآمده از نوعی آگاهی است. آگاهی که میتواند امکان دستیابی به جهان خیال (از نوع شهری) برای هنرمند پدیدی آورده تا به صورتگریهای خیال بپردازد.
در نگاه عرفان اسلامی زیبایی شأن وجودی داشته و برآمده از شأن معرفتی است و به همین دلیل است که در هنر ایرانی اسلامی، زبان هنر زبان رمزی است و در آن تناسب صورت و معنا موضوع بسیار مهمی است که نمونه بارز آن در تلفیق شعر و موسیقی میتوان مشاهده کرد و همان گونه که در حکمت و فلسفه اسلامی قوس صعودی معرفت وجود دارد، شعر فارسی بویژه قالب غزل قوس صعودی عشق را ترسیم میکند و موسیقی پای بر نردبان شعر عرفانی این صعود را در صوت جمیل ترسیم میکند که بسیار متفاوت است با آنچه در هنر شرق و غرب وجود دارد و در اصطلاح یونانی میمِسیس (mimesis) نامیده میشود.