وحید محمود قره باغ؛ شخصیتهایی که طنزپرداز هستند غالبا افقی برتر دارند؛ به عبارتی آنها مدت هاست که در جهان حقیقت و واقعیت سیر کرده و از آن گذشتهاند. شاید غیرمنصفانه به نظر برسد ولی میتوان گفت اکثر حرفه ها، مقدمهای برای هنر طنز است. گفتنی است برخی از افرادی که در مسیر طنز افسردگی و حتی نوع شدید آن را تجربه میکنند به دلیل بازگشت مجدد از طنز به جهان واقعی است.
در حقیقت برای گذر از زندگی واقعی به دنیای طنز گام میگذارند ولی از بازگشت به واقعیت گریزی نیست و یک طنّاز بیش از پیش با این تنش بین جهانها آشنا است. هنرمند طنّاز، غمها و رنج هایش را به زبان و جهان طنز میبرد و از طریق آن به نمایش میگذارد؛ به راستی که میتوان طنز را تلخترین خنده و رنج آورترین واقعیت دانست.
از سویی و غالبا تصور میشود که هنر طنز صرفا برای شاد بودن است در حالی که جهانی از مفاهیم را با خود به همراه دارد. خنداندن توام با تفکر، هنر و آرمانی متفاوت است. جهان طنز با روانشناسی و البته زیباشناسی در هم آمیخته است؛ معرفی جهانهایی که تاکنون برای مخاطب کمتر شناخته شده و یا حتی غریب بوده است و در پی آن تغییراتی را بوجود میآورد که گاهی بسیار عمیق و ریشهای است.
زندگی هنرمند طنز با رنج و درد عجین شده است؛ جالبتر این که بسیاری از مسائل را حتی به زبان هنر نیز نمیتواند بیان کند و در واقع مقدور نیست. در نهایت اینکه طنز یک فلسفه متفاوت برای جهان آدمی است.