صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۳۷۰۵۸
«آن‌طور که از روند جهان برمی‌آید، اگر تاریخ در حال تکرار است، شاید همان‌طور که صلح شکننده ورسای جنگ جهانی دوم را کلید زد، امروز نیز این کنفرانس‌های مخفیانه و تصمیم‌گیری برای جهان آغازگر جنگ سوم باشد! آن‌طور که از پشت پرده مذاکرات برمی‌آید، حتی آفریقا نیز در حال تقسیم بین روسیه و آمریکا است، چه رسد به منطقه! با این حال عالیجانب لاوروف به ایران می‌آید تا بگوید: مذاکره کنید و حرف سلاح هسته‌ای هم نزنید!»
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۵ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۳

دور دوم مذاکرات آمریکا و روسیه، بدون حضور کشور جنگ‌زده اوکراین مشخص نیست که چه زمانی انجام شود، چراکه روسیه خبر رسانه‌ها درباره زمان این مذاکره را که امروز ۷ اسفند برابر با ۲۵ فوریه اعلام کرده بودند تکذیب کرد و گفت همچین برنامه‌ای در دستور کار نیست. با این حال رسانه‌های خبری جهان همچنان در خط تحلیلی این موضوع می‌چرخد و تعبیر‌های بسیاری از این روند ارائه می‌دهند که عمده آن تقسیم اروپا و جهان بین روسیه و آمریکا است.

به گزارش خبرآنلاین، رسانه‌های خبری دراین باره می‌گویند که این مذاکرات یادآور یالتای جنگ جهانی دوم است که مرز‌های پس از جنگ میان شوروی و آمریکا تقسیم شد و اروپایی که از زیر آتش جنگ رها شده بود گرفتار کمونیسم شوروی شد. اروپایی که تقدیرش ظاهرا این بوده است که همیشه سپر بلای آمریکایی‌ها باشد یا شاید هم یک سپر انسانی میان شرق و غرب، مساله‌ای که سالیان سال دموکرات‌ها سر اروپایی‌ها را با پنبه سر بریدند، اما حالا با آمدن ترامپ متوجه شدند که نه از جنگ دوم حتی از جنگ اول قربانی منافع آمریکایی‌ها شده‌اند.

رهبران تاثیرگذار باید نگران باشند؟

در همین باره نشریه اکونومیست در گزارشی با اشاره به دور اول مذاکرات آمریکا و روسیه نوشت: هفته گذشته غم‌انگیزترین هفته در اروپا از زمان سقوط پرده آهنین بوده است. اوکراین در حال فروش است، روسیه در حال احیا شدن است و تحت رهبری دونالد ترامپ، دیگر نمی‌توان روی کمک آمریکا به اروپا در زمان جنگ حساب کرد. پیامد‌های این امر برای امنیت اروپا جدی است، اما هنوز در رهبران و مردم این قاره ریشه ندوانده است. دنیای قدیم نیاز به یک دوره فشرده در مورد چگونگی استفاده از قدرت سخت در یک دوران بی‌قانون دارد، در غیر این صورت قربانی بی‌نظمی جدید جهانی خواهد شد.

پولتیکو نیز هفته گذشته درباره دور اول مذاکرات نوشت: نتیجه عملی‌ای که کرملین از تمام این ماجرا انتظار دارد، به‌دست آوردن بخشی از سرزمین‌های اوکراین است. چهار منطقه‌ای که ضمیمه کرده، همچنین بخش‌هایی از مناطق دونتسک و لوهانسک که هنوز اشغال نشده‌اند. این، همراه با کنار رفتن ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، همان چیزی است که کرملین می‌تواند به‌عنوان یک پیروزی به مردم خود بفروشد. این بیشتر شبیه یک راه‌حل موقتی است تا چیزی که مسکو ترجیح می‌دهد، یا به قول بسیاری از تأثیرگذارترین مجریان سیاست خارجی کرملین، این یک یالتا نیست.

اما در واقع تحلیلگران سراسر جهان با این تحلیل پولتیکو مخالف هستند و می‌گویند دقیقا یک یالتا است! بار دیگر سایه روسیه بر سر قاره سبز خیمه زده تا حدی که اروپاییان را به تشویش برای تامین بودجه برای حفاظت از خود انداخته است. آنها واقعا از آمریکای ترامپ نا امید شده‌اند. روز گذشته سی ان ان در گزارشی خطاب به مکرون و کر استارمر نوشت: که دونالد ترامپ دور دوم قواعد بازی را تغییر داده او حالا دیگر همه بازی‌ها را می‌شناسد. سی ان ان در این گزارش خطاب به این دو کشور تعیین کننده اروپایی می‌گوید که دیگر دعوت ترامپ به الیزه و باکینگهام با ضیافت‌های قشنگ جواب نمی‌دهد بلکه باید یک راهکار عمقی برای نجات اروپا در نظر بگیرند.

اگر پشت میز مذاکره نباشی

اما این دو کشور در درمانده‌ترین حالت ممکن همچنان به لطف کاخ سفید امیدوار هستند! امیدی که همه کارشناسان درباره آن به سران اروپا هشدار می‌دهند که امیدی بس بیهوده است. اروپا و اوکراین و حتی ایران و چین غایب مذاکره هستند، اما بر سر میز مذاکره و موضوع اصلی هستند. هنری کیسینجر نظریه پرداز مشهور آمریکایی یک جمله معروف در میان سیاستمداران دارد. او می‌گوید: «اگر پشت میز مذاکره نباشی (مذاکره گر نباشی) قطعا روی میز مذاکره هستی (موضوع مذاکره یا مورد معامله) پس هشیار باش چه می‌کنی!»

نظر کیسینجر گویای مذاکرات امروز در ریاض است. سر‌های بسیاری روی این میز برای معامله قرار گرفته‌اند که بازیگران باید به هوش و گوش و چشمی بینا روند وقایع را دنبال کنند. این در حالی است که لاوروف وزیرخارجه روسیه به ترکیه رفت و با هاکان فیدان همتای خود درباره منطقه و جنگ اوکراین رایزنی کرد. این سفر در حالی انجام شد که قرار است او به تهران هم بیاید. این مساله نیز از چشم رسانه‌های ایران نیز در امان نماند. روزنامه‌های صبح ایران مخالف و موافق به این موضوع بنا بر امیال سیاسی خود پرداختند.

عمده گزارش‌ها با طرح این مساله بود که آیا لاوروف هم به دنبال میانجیگری و مذاکره است؟ اصولا چرا هر مقام مسولی در وضعیت فعلی کشور به ایران می‌آید رسانه‌ها می‌گویند برای میانجگیری به تهران آمده؟! مگر از روسیه هم آبی گرم می‌شود که بخواهد میانجیگری کند؟ مگر نه اینکه در دولت مرحوم رئیسی این کشور نایب‌المذاکره ایران با آمریکایی‌ها بود و دیدیم که سه سال بدون هیچ دستاوردی از عمر ما ایرانیان گذشت بدون کمترین نتیجه از مذاکرات با طرف آمریکایی! حالا می‌گوییم لاوروف و میانجیگری؟

آنچه که بیشتر به نظر می‌رسد به طرف روسی برازنده باشد این است که احتمالا ایران نیز در مذاکرات ریاض بر سر میز مذاکره است. ایران در کنار اوکراین و اروپا مسائل مورد مذاکره این دو ابرقدرت شرقی و غربی هستند که پس از جنگ دوم جهان را میان خود تقسیم کردند؛ و حالا هم می‌خواهند تقسیم کنند. معاهده ورسای در ۱۹۱۹ که منجر به فروپاشی امپراطوری‌های مهم جهان از جمله تزار روس، عثمانی و آلمان بود به دلیل شکننده بودن این معاهده منجر به جنگ دوم شد که نتیجه آن حذف آلمان نازی و آور شدن یهودیان اسرائیلی بر سر خاورمیانه بود. این جنگ یک توافق دیگر هم داشت که به یالتا معروف شد.

برای آنکه متوجه شویم چرا می‌گویند مذاکرات ریاض چرخش تاریخ و یک یالتای دیگر در انتظار جهان است، به چه معناست؟ باید بدانیم در آن کنفرانس چه گذشته است؟ و جالب است بدانید که کنفرانس یالتا تنها چندروز پس از کنفرانس معروف تهران برگزار شد.

یالتا؛ جلسه‌ای که دنیا را عوض کرد

درباره این کنفرانس توبی لاکهرست در گزارشی مفصل در بی بی سی جهان در ۴ فوریه ۲۰۲۰ با عنوان «یالتا؛ جلسه‌ای که دنیا را عوض کرد» نوشت:

سه بازیگر اصلی - فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهوری آمریکا، وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا و ژوزف استالین، رهبر شوروی- که ارتش‌هایشان در یک قدمی پیروزی بودند، تصمیم گرفتند که در یالتا، استراحتگاهی در ساحل دریای سیاه، برای جلوگیری از ادامه جنگ با یکدیگر ملاقات کنند.

اما هم ایالات متحده و هم اتحاد جماهیر شوروی دوست داشتند که خود تعیین‌کننده چارچوب این همکاری باشند. با وجود توافق یالتا، ظرف فقط چند ماه فضای جنگ سرد بر دنیا حاکم شد - اختلاف میان دو ابرقدرت که دنیا را برای دهه‌ها به دو اردوگاه ایدئولوژیک تقسیم کرد. ژوزف استالین می‌خواست هر طور که شده موقعیت کشورش را مستحکم کند. او در یالتا دنبال حوزه نفوذی در شرق اروپا بود که مانند منطقه حائلی از اتحاد جماهیر شوروی محافظت کند. او در عین حال می‌خواست با تقسیم آلمان مانع تبدیل شدن این کشور به تهدیدی دوباره در آینده شود. چیز دیگری که او می‌خواست دریافت غرامت سنگین مالی، تجهیزاتی و حتی نفراتی برای کمک به کشور آسیب‌دیده‌اش بود.

استالین می‌دانست که برای رسیدن به این اهداف باید موافقت قدرت‌های غربی را جلب کند.

وینستون چرچیل از اهداف استالین خبر داشت. آنها در اکتبر ۱۹۴۴ در جلسه‌ای مشترک در مسکو درباره تقسیم اروپا به دو حوزه نفوذی برای اتحاد شوروی و قدرت‌های غربی تبادل نظر کرده بودند. او در عین حال می‌دانست که تعداد سربازان شوروی که آلمان را از اروپای شرقی و مرکزی بیرون کرده بودند به مراتب ببیشتر از نیرو‌های متفقین بود - و اگر استالین تصمیم می‌گرفت که نیروهایش را همانجا نگه دارد، کاری از دست بریتانیا ساخته نبود.

دلیل بریتانیا برای اعلان جنگ به آلمان در سپتامبر ۱۹۳۹ حمله این کشور به متحد بریتانیا یعنی لهستان بود، و چرچیل مصمم بود که آزادی این کشور را حفظ کند. اما بریتانیا هزینه گزافی برای پیروزی پرداخته و عملا ورشکسته بود. امید چرچیل برای مقاومت در برابر استالین به حمایت ایالات متحده بسته شده بود.

این سه نفر پیش از آن هم در سال ۱۹۴۳ در تهران با یکدیگر دیدار کرده بودند. استالین در نگاه چرچیل تهدیدی خطرناک بود، اما روزولت اعتماد بیشتری به استالین داشت.

بعد از یک هفته بحث و تبادل نظر، تصمیمات این سه کشور به اطلاع جهانیان رسید. قرار شده بود که آلمان بعد از تسلیم بلاشرط تقسیم شود. رهبران بنا بر قاعده بر سر ایجاد چهار منطقه اشغالی به توافق رسیدند؛ یکی برای هر یک از کشور‌های شرکت‌کننده در کنفرانس و یکی هم برای فرانسه. برلین هم قرار شد به همین منوال تقسیم شود.

در عین حال در بیانیه نهایی نیز عنوان شد که آلمان "تا بیشترین حد امکان" غرامت پرداخت خواهد کرد و تعیین میزان این غرامت نیز به عهده کمیسیونی گذاشته شد که قرار بود در مسکو تشکیل شود.

آنها بر سر برگزاری انتخابات دموکراتیک در تمامی کشور‌های آزادشده اروپایی توافق کردند؛ از جمله لهستان که قرار شد دولت جدیدی "با مشارکت تمامی رهبران دموکراتیک در داخل کشور و لهستانی‌های مستقر در خارج" داشته باشد. اتحاد شوروی پیش از آن با مشارکت کمونیست‌ها دولتی موقت در این کشور ایجاد کرده بود و پذیرفت که باقی گروه‌ها نیز در آن حاضر شوند.

اما تعریف استالین از دموکراسی متفاوت بود. با وجود حمایتش از برگزاری انتخابات آزاد در کشور‌های اروپایی، نیرو‌های شوروی داشتند در سراسر اروپای شرقی و مرکزی مناسک مهم حکومتی را برای احزاب کمونیست محلی تسخیر می‌کردند.

علاوه بر این، توافق شد که مرز‌های لهستان، به درخواست استالین، به غرب انتقال داده شود و اراضی سابق آن به شوروی برسد، و کشور‌های حوزه بالتیک نیز به اتحاد جماهیر شوروی بپیوندند.

اوضاع سیاسی تنها چند ماه بعد دستخوش تغییرات وسیعی شد. روزولت در ماه آوریل به خاطر سکته مغزی درگذشت و هری ترومن جایش را گرفت. آلمان در ماه مه بدون قید و شرط تسلیم شد؛ و ایالات متحده در روز ۱۶ ژوئیه با موفقیت اسلحه سری جدید خود را آزمایش کرد - بمب اتم. یک روز بعد از آن ترومن با وینستون چرچیل و ژوزف استالین در شهر پوتسدام در نزدیکی برلین دیدار کرد.

*توضیح تصویر، کلمنت اتلی (نخست‌وزیر بریتانیا)، هری ترومن و ژوزف استالین بعد از پایان جنگ در اروپا در پوتسدام با یکدیگر ملاقات کردند

فضای کاملا متفاوتی بر این کنفرانس حاکم بود. اعتماد به‌نفس سیاست‌گذاران آمریکایی به خاطر دستیابی به بمب اتم بیشتر شده بود. ترومن در برخورد با استالین بسیار شکاکتر از روزولت عمل می‌کرد. او و مشاورانش عقیده داشتند که اتحاد شوروی هیچ میلی به پایبندی به تعهدات کنفرانس یالتا ندارد.

بیشتر از دو سال نگذشت که رئیس‌جمهور آمریکا از "دکترین ترومن" رونمایی کرد که متعهد می‌شد از قدرت آمریکا به منظور محدود کردن توسعه‌طلبی شوروی در سراسر دنیا استفاده کند. جنگ سرد شروع شده بود.

بعد‌ها از چرچیل و روزولت به خاطر پذیرش خواسته‌های استالین انتقاد شد. اما در عمل کار خاصی از دست بریتانیا و ایالات متحده ساخته نبود. سربازان شوروی پیش از آن اروپای شرقی و مرکزی را تسخیر کرده بودند. بعد از یالتا، چرچیل خواستار ارائه طرحی برای حمله به اتحاد جماهیر شوروی شد: "عملیات فکرنکردنی". اما برنامه‌ریزان نظامی بریتانیا می‌دانستند که اصلا عملی نیست.

روزنامه‌های صبح ایران هشدار می‌دهند مراقب روسیه باشید آنها خطرناکند!

خط به خط گزارشی که درباره تاریخچه یالتا از نظر گذراندید یادآور امروز اروپا، روسیه و آمریکا است. از انتخابات آزاد تا حائل شدن زمین‌های اروپا که ممکن است دیگر کشور‌های ضمیمه شده در جنگ دوم و کنفرانس یالتا ضمیمه روسیه شود. گویی جهان به ۷۵ سال پیش برگشته است و قرار است روز‌های سرد اروپا بار دیگر تکرار شود. همچنین سهم ریاض از برگزاری این یالتا محفوظ است. دادن نقش قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به این کشور و در کنار آن با قبول پیمان ابراهیم می‌تواند مبصر منطقه هم باشد.

اما اینکه بر سر ایران چه توافقی به عمل آورند شاید آن هم باید در کنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳ جست‌و‌جو کرد! البته روس‌ها قبلا آن را یادآوری کرده و هشدار لازم را داده‌اند. چهار سال پیش با روی کار آمدن دولت مرحوم رئیسی سفیر روسیه با انتشار تصویری از دیدار با سفیر انگلیس در بالکن این سفارت پیام‌هایی را ارسال کرد که شاید حالا معنای تصویر آن روز مشخص شود. تصویری که در همان تاریخ یادآور رنج و قحطی ایرانیان در زمان جنگ دوم بود و پس از این دیدار سه نفره در سفارت انگلیس، ایران بین روس‌ها و انگلیسی‌ها تقسیم شد. شاید بی دلیل نیست که روزنامه‌های صبح ایران در کنار خوش‌باوری میانجیگری احتمالی روسیه، هشدار هم می‌دهند مراقب روسیه باشید آنها خطرناکند!

یا به قول حشمت‌الله فلاحت پیشه که می‌گوید: پیش از همه، موضوعی که در ایران نادیده گرفته می‌شود، احتمال تبانی روسیه با آمریکا بر سر ایران است. من پیش‌بینی کرده بودم که هرچند احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد، اما تبانی بدتر از این زمانی است که ایران فدای صلح اوکراین هم شود. به عبارت دیگر، ایران می‌تواند قربانی صلح شود. من معتقدم که روس‌ها جایگاهی فراتر از یک کارت بازی برای ایران قائل نیستند. به همین دلیل، باید به تمامی این ویژگی‌ها توجه کرد و نه به تحلیل‌های سطحی. در حال حاضر، بسیاری از دیپلمات‌های کشور به دلیل تحلیل‌های سطحی و تکراری خانه‌نشین شده‌اند و تحلیل‌های تکراری و سطحی غالب شده است.

با اینهمه آنطور که از روند جهان برمی‌آید اگر تاریخ در حال تکرار است شاید همانطور که صلح شکننده ورسای جنگ جهانی دوم را کلید زد امروز نیز این کنفرانس‌های مخفیانه و تصمیم گیری برای جهان آغازگر جنگ سوم باشد! آنطور که از پشت پرده مذاکرات برمی‌آید حتی آفریقا نیز در حال تقسیم بین روسیه و آمریکا است چه رسد به منطقه! با این حال عالیجانب لاوروف به ایران می‌آیدتا بگوید: مذاکره کنید و حرف سلاح هسته‌ای هم نزنید! حال باید در این کانسپت سفر امیر قطر را نیز به تهران بررسی کرد. دنیا در حال تقسیم بندی و گذار است و تهران نیز باید سهم خود را بردارد در غیر اینصورت قافیه را در منطقه به اعراب (خصوصا ریاض) و ترکیه باخته‌ایم!

ارسال نظرات