صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۳۵۸۹۱
پراجکت سیندیکیت گزارش می‌دهد؛
برای چیزی بیش از ۲۰۰ هزار سال، انسان‌ها راه‌هایی را ابداع کرده‌اند تا چالش‌هایی که با آن‌ها رو به رو هستند را حل کرده و یا دانشی که دارند را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. هوش مصنوعی می‌تواند ادامه دهنده این روند باشد و در نقش مکملِ توانمندی‌های بشر ظاهر شود و ما را قادر سازد تا پتانسیل‌های خود را آزاد کنیم. با این حال، باید توجه داشته باشیم که فناوری به طرق مختلف توسعه می‌یابد.
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۷ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۳

فرارو- دارون عجم اوغلو؛ برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴ و استاد اقتصاد دانشگاه MIT آمریکا. 

به گزارش فرارو به نقل از پراجکت سیندیکیت؛ من به تازگی در نشست موسوم به "اقدامِ هوش مصنوعی" در پاریس شرکت کردم. جایی که بحث‌های زیادی صورت گرفت و در قالب آن بر نیاز به استفاده از هوش مصنوعی به شیوه‌هایی که منافع اجتماعی بیشتری را به همراه داشته باشد، تاکید می‌شد. در زمانه‌ای که در آن شاهد تلاش‌های فراوان برای توسعه سریع هوش مصنوعی از ناحیه "سیلیکون ولی" و البته دولت آمریکا هستیم، فرصت تمرکز بر این مساله که ما از فناوری چه می‌خواهیم، شبیه به نفس‌کشیدن هوای تازه است.

همانطور که من در یکی از سخنرانی‌های گفته‌ام، ما باید با تمرکز به این مساله کار خود را آغاز کنیم که چه چیزی ارزشمند است و باید در جوامع بشری برجسته سازی شود؟ آنچیزی که ما را خاص و یا حداقل از منظر انقلابی موفق می‌سازد، توانایی ما در ارائه راه حل برای مشکلات بزرگ و کوچک جهت ازمایش پدیده‌های تازه و یافتن معنی در قالب یکچنین تلاش‌هایی است.

ما از ظرفیت‌هایی نه فقط برای تولید دانش بلکه در به اشتراک گذاشتن آن برخورداریم. اگرچه راه و مسیر انسان هموار و صاف نبوده است (توانمندی‌های ما، ماشین‌ها و دانش ما، گاهی اوقات آسیب‌های جدی را ایجاد می‌کنند)، پژوهش‌های مداوم و به اشتراک گذاشتن اطلاعات، از جمله مولفه‌هایی هستند که در شکل دهی به آنچه هستیم، از نقشی مهم برخوردار هستند.

برای مدت بیش از ۲۰۰ هزار سال، فناوری از نقش و جایگاهی ویژه در این معادله برخوردار بوده است. از عصر پارینه سنگی تا به امروز، ما برای چالش‌هایی که با آن‌ها رو به رو بوده‌ایم، راه حل ارائه کرده‌ایم و از زمانی که داستان‌ها به صورت شفاهی نقل می‌شدند تا زمانی که نوشتن اختراع شد و فضای اینترنت و نزدیکی انسان‌ها به هم را شاهد بودیم، ما آدم‌ها راه‌های بهتر و ساده تری از به اشتراک‌گذاری اطلاعات و دانش را میان خود کشف کرده‌ایم.

در طی ۲۰۰ سال اخیر، ما انسان‌ها همچنین متوجه شده‌ایم که چگونه بهتر و آزادانه‌تر دست به آزمایش بزنیم و البته که این دانش و پیشرفت‌های مطرح در قالب آن را با یکدیگر به اشتراک گذاشته‌ایم. فرآیند علمی به ما واقعیت‌های مفروضی را نشان داده و البته که به هر نسل اجازه داده تا چیزی به پیشرفت‌هایی که پیشینیان ایجاد کرده‌اند، بیفزایند.

بر طبق همین نگرش، در طی دو قرن گذشته در کشور‌های مختلف شاهد تحقق رشد و توسعه قابل توجهی بوده‌ایم. در حالی که توسعه اقتصادی، ایجاد کننده نابرابری‌های جدی در میان و داخل کشور‌ها بوده، مردم اغلب در هر جایی از جهان امروز، سالم‌تر و از نظر اقتصادی با رشد و رونق بیشتری در قیاس با آنچه بشریت در قرن هجدهم تجربه کرده، به سر می‌برند. هوش مصنوعی می‌تواند این روند را از طریق بازی کردن نقش مکمل برای مهارت‌های انسانی، و دانش و در قالب‌هایی نظیر بهبود فرایند تصمیم‌سازی انسانها، و مفیدسازی بیش از پیش دانش، قدرتمندتر کند.

برخی احتمالا این تردید رامطرح می‌کنند که آیا ما واقعا برای دستیابی به این اهداف، به هوش مصنوعی نیاز داریم؟ باید بدانیم که ما در عصر فراوانی اطلاعات زندگی می‌کنیم. هرچیزی که شاید یک نفر بخواهد یا چیز‌های زیادی که شاید یک نفر نخواهد، از نظر فنی از طریق اینترنت قابل دسترس است. با این حال، اطلاعات مفید بسیار محدود است. شما باید خوش‌شانس باشید که در یک حوزه مشخص بتوانید به اطلاعات مفیدی برای حل برخی مشکلات دست یابید.

این دانشِ عملیِ مرتبط، و نه صرفا اطلاعات است که کارگران یک کارخانه را با افزایش نرخ بهره‌وری رو به رو می‌کند و متخصصین فنی را قادر می‌سازد تا تجهیزات تازه بسازند و وظایف پیچیده‌تر را به نحوی مطلوب اجرایی کنند. این دانشِ عملی است که به پرستاران کمک می‌کند تا نقشی مهم در تصمیم‌سازی‌های حیاتی در قالب سیستم‌های بهداشت و سلامت بازی کنند و به طور کلی به کارگران با وجود مهارت‌ها و سوابق مختلف اجازه می‌دهد تا نقش‌های جدید و سازنده‌تری را برعهده داشته باشند.

هوش مصنوعی که به درستی توسعه یافته باشد و مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند در حقیقت در نقش دوچرخه‌ای برای ذهن انسان‌ها ظاهر شود و توانمندی‌های ما در حوزه تفکر و اقدام با ادراکات تازه و گسترده‌تر، مستقل از اجبار یا تحریف را توسعه بخشد.

با این همه، هوش مصنوعی به لطف پتانسیل‌های قابل توجه خود، یکی از بزرگترین تهدیداتی که بشریت تاکنون با آن رو به رو بوده را نیز نمایندگی می‌کند. این تهدید صرفا معطوف به این موضوع نیست که امکان دارد روزی ماشین‌های فوق‌هوشمند بر ما انسان‌ها مسلط شوند بلکه این تهدید به این موضوع نیز متمرکز است که هوش مصنوعی توانایی ما برای یادگرفتن، آزمایش، به اشتراک‌گذاری اطلاعات، و استخراج معنا از فعالیت‌هایمان را نیز به نحوی جدی تحت تاثیر قرار می‌دهد.

هوش مصنوعی تا حد زیادی می‌تواند انسان‌ها را تضعیف کند. اگر موجب نابودی وظایف و مشاغل شود یا موجب متمرکز‌شدن بیش از حد اطلاعات و تضعیف پژوهش‌های انسانی و یادگیری‌های تجربی شود. در عین حال، اینکه شمار محدودی از کارخانه‌ها و شرکت‌ها بر زندگی ما حاکم شوند و جامعه‌ای دولایه با نابرابری‌های گسترده ایجاد شود نیز به شدت خطرناک است. هوش مصنوعی حتی می‌تواند دموکراسی و تمدن بشری را در معانی که ما آن‌ها را می‌شناسیم، نابود کند.

ترسم من از این است که مبادا این همان مسیر و روندی باشد که ما در حال حرکت به سمت آن هستیم. با این حال، هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست. ما می‌توانیم راه‌های بهتری را برای حکمرانی جوامع خودمان بیابیم و راهی را به سمت کسب فناوری که دانش ما را افزایش دهد و رشد و رونق بیشتری برای انسان‌ها به بار آورد، ایجاد کنیم. ما همچنین می‌توانیم این اطمینان خاطر را ایجاد کنیم که هوش مصنوعی مشاغل بیشتری را ایجاد خواهد کرد و توانمندی‌های افراد را بیش از پیش افزایش می‌دهد. موضوعی که فارغ از سطح آموزش و سطح درآمدی آن‌ها به وقوع می‌پیوندد.

با این حال، اول از همه افکار عمومی باید این نکته را مورد شناسایی قرار دهند که این روندِ مطلوب اجتماعی از منظر فنی و عملی، از قابلیت تحقق برخوردار است. هوش مصنوعی در یک مسیر حمایت از بشر به پیش خواهد رفت فقط اگر فعالان حوزه فناوری، مهندسان، و مدیران اجرایی با نهاد‌های دموکراتیک همکاری داشته باشند و یا اگر فعالان بزرگ فناوری در آمریکا، اروپا، و چین به صحبت‌های میلیارد‌ها انسان‌ها در اقصی نقاط جهان گوش فرادهند. ما نیازمند توصیه‌های متفکرانه و مهم از ناحیه کارشناسان و رهبران الهام بخش هستیم. افرادی که باید از رشد هوش مصنوعی در جهتی که حامی بشر باشد حمایت کنند و در عین حال بر روند‌های نظارتی در حوزه هوش مصنوعی نیز تاکید داشته باشند.

همانطور که گفته شد ما نیازمند قواعد و رویه‌های تنظیمی جدی‌تر نیز هستیم. برخی امید دارند که شرکت‌های هوش مصنوعی اروپایی و پژوهشگران آن‌ها بتوانند نشان دهند که گزینه‌های جایگزین برای مدل "سیلیکون ولی" وجود دارد. باید نسبت به هوش مصنوعی که به جامعه سود برساند، مشتاق بود و رهبران باید در زیرساخت‌های ضروری دیجیتال سرمایه گذاری کنند و قواعد و مقرراتی را طراحی کنند که سرمایه گذاری در حوزه مذکور را تعضیف نکنند و البته که موجب ناامیدی پژوهشگران این عرصه هم نشوند. 

در عین حال، باید سازوکار‌هایی ایجاد شود که از استارت‌آپ‌های فعال در حوزه هوش مصنوعی تا جای ممکن حمایت شود. بدون ایجاد یک صنعت هوش مصنوعی که کلیه چهارچوب هایِ خاص خود را داشته باشد، ظرفیت زیادی برای اثرگذاری بر روند رشد جهانی هوش مصنوعی وجود نخواهد داشت.

ارسال نظرات