با بررسی بیشتر متوجه میشویم فهرست بلندبالایی از مشکلات تهران وجود دارد و بعضی از مسائل سبب میشود درگیر بحرانهای عدیده شود. معضلات زیستمحیطی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ترافیک شهر و بحث تمرکززدایی در این کلانشهر از جمله موارد مهمی هستند که باید به سرعت و به شکل ویژه به آنها پرداخته شود.
به گزارش ایران، هرچند نباید وسعت استان تهران را نسبت به کل کشور نادیده بگیریم، با این حال گفته میشود شهر تهران ۸ میلیون شهروند دارد، اما با آمد و رفتهایی که از شهرهای همجوار و استانهای دیگر شاهد هستیم، جمعیت روزانه تهران به ۱۵ میلیون نفر میرسد. با این اوصاف، تهران را نباید فقط از جنبه شهر تهران بررسی کنیم و موضوع باید در ابعاد کلان و ملی نگریسته شود.
به عنوان نمونه میتوان استان البرز را نام برد؛ درست است که این استان پیوستگی سیاسی با تهران ندارد، اما پیوند تنگاتنگی از ابعاد اجتماعی و اقتصادی را میبینیم که با تهران گره خورده است، حتی استان قم در این خصوص یکی از پرترددترین مسیرها را با تهران دارد؛ استان مازندران را هم نباید نادیده گرفت، زیرا بخش قابل توجهی از ساکنان آن را شهروندان تهرانی تشکیل میدهند؛ پس پی میبریم شاید تهران یک درصد کل کشور باشد، اما با در نظر گرفتن شهرهای اقماری، ۱۵ تا ۲۰ درصد از جمعیت کشور را یا درون خود جای داده و یا کریدور آمد و شد این میزان از جمعیت است.
چندی پیش مهدی اقراریان، رئیس کمیته نظارت شورای شهر تهران در جلسه شورا اوضاع تهران را بحرانی دانسته و از مسئولان و دولتمردان خواسته است تا نگاه جدیتری به مشکلات تهران داشته باشند. او پیشنهاد داده کارگروه نجات ملی با حضور سران کشور از وزرا و نمایندگان مجلس گرفته تا استانداری و شهرداری تشکیل شده و در این مقوله با یکدیگر به یک توافق جمعی برسند.
او ترافیک، آلودگی هوا و مشکلات ناشی از حملونقل را برای تهرانیها بسیار جدیتر از آنچه که دیده میشود، میداند. اقراریان در گفتوگو با خبرنگار «ایران» میگوید: «تهران با چالشهای زیادی روبهرو است. روزهای پاک تهران بسیار انگشتشمار هستند و این یک هشدار جدی است. وقتی به مسائل تهران توجه لازم نمیشود، در نهایت باید منتظر بحران ملی باشیم، چراکه سیاستگذاریها و الگوهای غلط در تهران به شهرهای دیگر هم منتقل میشود. تهران یک الگو برای شهرهای دیگر است، اگر کارهای اشتباه در تهران رخ دهد، به شهرهای دیگر هم سرایت میکند.»
این روزها شاید کمتر خانوادهای باشد که عضوی از آن درگیر سرطان نباشد. آلودگی هوا سبب میشود سالانه آمار بالایی جان خود را از دست بدهند. حملونقل پایتخت فرسوده شده است و ساعتها ماندن در ترافیک، سبب میشود میلیونها لیتر بنزین مازاد بسوزد، بنزینی که از منابع ملی ما به شمار میرود. در کنار همه اینها، این عمر مردم است که دود میشود و به هوا میرود و در نهایت تبدیل به سرطان میشود.
اقراریان به کمبود آب در شهر تهران نیز اشاره کرده و آن را مسألهای جدی دانست. استفاده بیش از حد از منابع زیرزمینی شهر تهران و برداشتهای مکرر سبب فرونشستهای متعدد شده تا جایی که نه تنها شهر تهران بلکه استانهای دیگر را هم درگیر کرده است. مسأله قرار گرفتن پایتخت روی گسل را هم نباید نادیده بگیریم. اگر زلزلهای در تهران اتفاق بیفتد، امکانات لازم برای رفع مشکلات با این حجم از جمعیت اصولاً وجود ندارد یا چنانچه آتشسوزی در بخشهای وسیعی از آن پیش بیاید، نمیتوان تهران را نجات داد. اینها گوشهای از دغدغههای تهران است، چراکه باید به موضوع مسکن هم در میان این همه مشکل ویژه، توجه کنیم.
قیمت مسکن در کشور متأثر از تهران است و این منطقه «یک» است که لیدر بازار شناخته میشود. با این حجم از مشکلات، ۵۰ درصد جمعیت تهران مستأجر هستند و بخش زیادی از خانوادهها باید قسمت اعظمی از سبد خانوار را به اجارهبها اختصاص دهند. از این عضو شورای شهر تهران میپرسم برای حل مشکلات چه پیشنهادی دارید، او در پاسخ میگوید: «باید از عالیترین سطح حاکمیت تا مسئولان محلی و ملی بدانند که تهران در شرایط بحرانی است به طوری که شبیه یک قورباغه در دیگ آب است که به تدریج به نقطه جوش رسیده و قورباغه در حال آبپز شدن است و کسی به آن توجهی نمیکند. بحران تهران باید به رسمیت شناخته شود؛ وقتی یک مسیر اشتباه را میروید، نباید پا را روی پدال گاز بگذارید و با سرعت بیشتری مسیر اشتباه را طی کنید، گاهی باید دور بزنید و مسیر حرکت را عوض کنید.
برای حل مشکلات، یک زیرساخت قانونی برای تشکیل کارگروهی ویژه در مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۶ مصوبه دارد که از جمله مفاد مهم آن تمرکززدایی از تهران در یک بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ساله است؛ از این طریق میتوان کمکم مشکلات تهران را از میان برداشت. ما نیازمند شیوههای جدید حکمرانی در تهران هستیم. موضوع تمرکززدایی مسألهای است که باید جدی گرفته شود.
اصلاً چرا تمام دانشگاههای شاخص باید در تهران باشند یا شرکت نفت و خیلی از مراکز دولتی یا خودروسازها چه ضرورتی دارد که در تهران حضور طولانی داشته باشند؟ این مراکز و سازمانها باید به تدریج از تهران خارج شوند تا با تمرکززدایی، مسائل و مشکلات تهران نیز کاهش یابد.»
کلانشهرها در همه جای دنیا مشکل دارند. نمیتوانیم بگوییم یک نفر به عنوان شهردار میتواند عهدهدار حل بحرانهای کلانشهری مانند تهران باشد. فقط یک سوپرمن میتواند به تنهایی از عهده کل مسائل تهران برآید که چنین شخصی وجود خارجی روی کره زمین ندارد. به سراغ حسین ایمانیجاجرمی، جامعهشناس حوزه شهری و استاد دانشگاه رفتم. او معتقد است برای حل بحرانهای تهران باید آماده باشیم. خیلی وقت پیش دلسوزان هشدار داده بودند، اما کسی گوش نکرد. معماران در سال ۱۳۲۶ و جامعهشناسان در سال ۱۳۴۱ تحت عنوان سمینار بررسی مسائل اجتماعی شهر تهران، هشدارهای جدی داده بودند. از آن زمان مسأله تمرکززدایی مورد بررسی قرار گرفته، اما مشکلات مشمول زمان شده و تاکنون روند بشدت افزایشی داشته است.
ایمانیجاجرمی میگوید: «اگر امروز چنین مشکلاتی نداشتیم، باید تعجب میکردیم، چراکه پایتخت - البته- ناخواسته به حال خود رها شده است. مسائل مختلف تهران بدون مشارکت مردم و بخش خصوصی و توجه جدی دولت حل نمیشود. در بسیاری از کشورها کلانشهرها به حدی مهم هستند که برای پایتخت وزیر انتخاب میکنند. در پاریس، لندن و نیویورک شهرداریها شبیه وزارتخانهها عمل میکنند و شهردار اتفاقاً قدرت بیشتری هم دارد.»
در مقابل، اما در تهران میبینیم کسی پاسخگو نیست و همه، تقصیرها را به گردن یکدیگر میاندازند. به اعتقاد این جامعهشناس، باید با توجه به دیدگاههای کارشناسی از گذشته تا امروز، وزارت کشور، راه و شهرسازی، سازمان برنامه و بودجه و بقیه مسئولان در این حوزه کلان به صورت مشترک همفکری و سپس اقدام کنند. تهران باید با مدل جدیدی اداره شود. ما یک مادرشهر به نام تهران داریم، اما کرج، دماوند، اسلامشهر و ملارد هم در این حوزه دخیل هستند و شهرداری قدرت کافی ندارد. همه در تهران خود را صاحب قدرت میدانند، اما حل مشکلات ناکام مانده است و اداره سیاسی برای از میان برداشتن معضلات تهران وجود ندارد. نیاز است به مطالعات انجام شده توسط دلسوزان، خبرنگاران و اساتید دانشگاه و فعالان مدنی که همواره فریاد زدهاند به داد تهران برسیم، توجه شود.
«باید اختیارات به خود تهرانیها و شوراهای محلی سپرده شود.» این را ایمانیجاجرمی میگوید و میافزاید: «ما نمیتوانیم مشکلات تهران را حل کنیم و به کرج کاری نداشته باشیم. تمامی شهرهای اطراف در مشکلات تهران دخیل هستند. در همه جای دنیا با مدیریت جدید، مشکلات را حل میکنند. در لندن، نیویورک و استانبول مشکلات مشابه تهران وجود داشت، اما با اصلاحات به سمت مدلهای نو رفته و وضعیت آنها بهتر شد. ما باید از تجربه کشورهای دیگر استفاده کنیم. شهر، محصول عملکرد ماست، نمیتوانیم شهر را ملامت کنیم. باید عملکردها را بازنگری کرده و در نهایت بتوانیم جلوی این حجم از مهاجرت به تهران را بگیریم. خبر خوب این است که اگر بخواهیم، میتوانیم مشکلات را حل کنیم.»