کتاب «مواد مخدر در ایران به روایت سفرنامه سیاحان خارجی» به قلم حسین صفری در انتشارات شاپورخواست منتشر شد. صفری در مقدمه کتاب اشاره کرده که او کارشناس مقابله با ورود و عرضه مواد مخدر است و بیش از دو دهه روی این موضوع پژوهش کرده و دویست سفرنامه را برای موضوع مورد نظرش بررسی کرده است.
در این کتاب مولف براساس دورههای تاریخی به بررسی وضعیت مواد مخدر در ایران به روایت سیاحان خارجی پرداخته که بیشترین سفرنامهها به دوره ناصرالدینشاه تعلق دارد.
در طول تاریخ ایران افراد خارجی زیادی از کشورهای مختلف دنیا به ایران سفر کردهاند و از خود سفرنامهها یا خاطراتی برجای گذاشتهاند که درخور تحقیقاند. اول اینکه باید این سفرنامهها را به مثابه ماخذی دست اول به حساب آورد، زیرا وقایع را همزمان خود دیده یا شنیدهاند، بنابراین نکات آنها بسیار بااهمیت است البته این اهمیت نقاط ضعفی هم در بر دارد و آن اینکه بعضا مغرضانه و غرضآلود و با کینه نگاشته شدهاند؛ اما من حیثالمجموع ایران را مدینهای فاضله و سرزمینی میدیدهاند که انسان هنگام سفر و حضر در آن امنیت دارد. آنان ایران را سرزمینی جالب یافتند که مسافر را با عجایب خیالانگیز و جاذبههای مفتونکننده به خود جلب میکند. در این سفرنامهها در مورد گزارههای گوناگونی صحبت شده، یکی از این گزارهها مواد مخدر است
یکی از سیاحانی که به ایران سفر کرده و از خود کتابی به یادگار گذاشته، مارکوپلو است... او اشاره میکند به شاهدانه در بندر هرمز و بار دوم در زمانی که به قزوین میرود از داستان حسن صباح و حشاشیون یاد میکند. هرچند ادوارد براون در این رابطه مینویسد:«البته نباید گمان کرد که پیرمرد کوهستان اتباع خود را به استعمال حشیش تشویق میکرد یا حتی این کار را مجاز میشمرد، زیرا مداومت در استعمال این دارو نیروهای جسمانی و عضلانی را زایل میسازد و لاقیدی و رخوت ایجاد میکند و این خاصیت برای کسانی که وظایفی چنان خطیر و حساس به عهده میگرفتند، شایسته نبود و قدرت عمل را یکسره از آنان سلب مینمود.» این استدلال براون موضوع استعمال مواد مخدر از سوی حسن صباح و یارانش را بر هم میزند.
در دوره صفوی هم سیاحان زیادی به ایران سفر کردند و از مسائلی که با آن مواجه شدند، مطالبی را ذکر کردند از جمله توماس هربرت که در زمان شاه عباس در ایران بوده. او در سفرنامه خود به این نکته اذعان کرده که تریاکیهای ایرانی معتقدند که از آن قوت میگیرند ولی بیشتر تریاک را برای تقویت قوای جنسی به کار میبردند و به این امر علاقه زیادی داشتند.
کمپفر، پزشک و جهانگرد آلمانی که در دوره شاه عباس اول صفوی به ایران سفر کرد، درباره نحوه استعمال مواد مخدر در دربار صفوی مینویسد: «اطبا داروهایی برای شاهزاده از خشخاش فراهم میکنند آنها شیره غلیظشده خشخاش را که همان تریاک باشد، با مشک و عنبر و سایر عطریات مخلوط میکنند و از آن حبههای کوچکی میسازند، در لحظههای معین یکی از حبهها را به او تجویز میکنند...
از سیاحان معروفی که در دوره صفوی به ایران سفر کرد و در سفرنامهاش از شهرهای مختلف ایران ازجمله اصفهان مطالب جالبی ذکر کرده، شاردن است. شاردن از میکدههای مخصوصی سخن میگوید که مانند قهوهخانه است و مصرفکنندگان تریاک تنها عصر به این خرابات میروند: «بنگیان هرگز صبح به این خرابات نمیروند، بلکه در حدود سه چهار مشاهده میکنید که امکنه عمومی پر از مشتری است و طالبین برای نوشیدن این ترکیب مکیف هجوم میآوردند.»
بهترین سفرنامه که اوضاع مواد مخدر در ایران را در دوران آغازین قاجار به تصویر کشیده، سفرنامه اولویه است. او که هم به اصفهان سفر کرده هم به تهران در مشاهدات خود متذکر میشود: «بسیاری از قهوهخانه که امروز در اصفهان دیده میشود، چیزی غیر از ساقه تریاک و شربت خشخاش و شربتی که از برگ شاهدانه میسازند، به حاضرین نمیدهند. خوردن تریاک در تهران بسیار شایعتر از مملکت عثمانی است اما بسیار کم دیده میشود که اشخاصی که به افراط استعمال تریاک نمایند.» اولویه در مشاهدات خود به برخی عادات ایرانیها در استعمال تریاک اشاره میکند: «شخصی را که به علت خوردن افیون تحقیر نمایند، به نام تریاکی خوانند. به این ملاحظه ایران را میشود با مملکت اروپا قیاس کرد، خوردن شراب در مملکت اروپا شایع و بیمانع است، اما در مملکت عثمانی خوردن شراب ممنوع است.»
یکی از نکاتی که سیاحان سعی کردند بدون اغراض به آن اشاره کنند عامل تسکینی تریاک به دلیل نبود دارو و بیمارستان مجهز و پیشرفته در ایران است. به طوری که وقتی مردم بیمار میشدند چون به دارو دسترسی نداشتند، چاره را در استعمال تریاک میدیدند حتی گردشگران اروپایی وقتی در ایران بیمار میشدند ناچار به استفاده از تریاک میشدند. بهترین شاهد این موضوع «ادوارد براون»پزشک، خاورشناس، ادیب و ایرانشناس نامدار انگلیسی است که در زمان ناصرالدین شاه قاجار ۱۳۰۴ قمری به ایران آمد و در کرمان به میان قلندران رفت و در آنجا به علت درد چشم به تریاک اعتیاد پیدا کرد و معتاد شد.
بوی خوش تریاک ایرانی در چین
هنری موزر که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به ایران آمده مینویسد: «تصور نمیتوان کرد که در این ولایت خراسان چقدر تریاک صرف میشود. در همهجا از صورت ساکنین معلوم است که آنها تریاکی هستند حتی زنها از ما تریاک میخواستند. مردان به حالت کسالت واقعی راضی میشوند که چپق تریاک را بر دهان خود گذارده و به قدری که لازم است تریاک بکشند.»
کوبوتا شیرو در سال ۱۹۰۰.م در دوره قاجار به ایران سفر کرد و گزارشی از وضعیت تولید تریاک در ایران نوشت که در این گزارش به تاجران معروف آن اشاره کرده است. گزارش کوبوتا نکات جالبی دارد. او در گزارش مشروح خود به میزان صادرات تریاک از ایران و حجم ناخالصی آن سهم شهرهای مختلف ایران از تجارت تریاک و تاجران نامی آن پرداخته است.
او ذکر کرده که سه بازرگان اصفهان (امینالتجار و دو تجارتخانه محمدیه و مسعودیه) نیمی از تریاک تولیدشده خود را برای صدور به دیوید ساسون و نیمی دیگر را به حاج نمازی میدادند تا به برگشت سود و سرمایه خود اطمینان بیشتری داشته باشند «این تدبیر از این روست که ایرانیها سخت به یکدیگر بدگماناند.»
آکی لوکازاما که نخستین وزیرمختار دولت ژاپن در ایران در زمان رضاشاه در سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ بود نیز در خاطرات خود از مصرف تریاک در ایران مطالبی آورده است: «ایرانیها با اینکه خشخاش میکارند خود به اندازه چینیها (که از مقصدهای صدور این ماده است) تریاک مصرف نمیکنند، آنها میگویند که بوی خوش تریاک در جهان همتا ندارد و در چین هم تا تریاک ایران را با محصول محلی نیامیزند، کیف و لذتی چنان که باید از مصرف آن نمیبرند...»
فردریک چارلز ریچاردز سیاح انگلیسی که در دوره پهلوی اول به ایران آمد در سفرنامه خود درباره مواد مخدر به شهر کرمان میپردازد و با ارائه اطلاعاتی درباره این شهر مینویسد: «میگویند در شهر کرمان در کنار صحرایی که بین ایران و افغانستان واقع شده و ۶۰۰۰۰ تن جمعیت دارد تعداد ۲۵۰۰۰ تن به تریاک معتاد میباشند با این همه آمار در ایران همیشه مورد اختلاف نظر است در ایران به طور شوخی و مزاح میگویند که در کرمان از هر سه نفر چهار نفر معتاد هستند.» تمایل طبیعی مردم ایران به اینکه حتیالامکان موضوعی را زیبا توصیف کنند و آن را برجسته نشان دهند.
خلاصه کتاب از خبر آنلاین