جوان تبعه خارجی که اسفند سال گذشته طی نزاعی هولناک شادی چهارشنبهسوری را در منطقه الهیه مشهد با قتل جوان ایرانی به عزا تبدیل کرد و سپس به افغانستان گریخت، با تلاش چندماهه کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد و ارتکاب جنایت را پذیرفت.
به گزارش خراسان، متهم این پرونده جنایی پس از آنکه ماجرای این قتل وحشتناک را در حضور قاضی دکتر صادق صفری تشریح کرد، به سوالاتی درباره سرگذشت خود نیز پاسخ داد.
نامت چیست؟ نیما - م
چند سال داری؟ ۲۳ سال
اهل کجایی؟ هرات افغانستان
سواد داری؟ بله، تا کلاس دوازدهم (دیپلم) در هرات تحصیل کردم و بعد به ایران آمدم.
چرا به ایران آمدی؟ در افغانستان اوضاع خوب نبود و درآمد زیادی نداشتیم.
چرا ایران را برای مهاجرت انتخاب کردی؟ چون بسیاری از اقوام و نزدیکانمان در ایران زندگی میکردند. ما هم برای آن که در کنار هم باشیم، به ایران مهاجرت کردیم و در بولوار توس ساکن شدیم.
چه شغلی داری؟ کارگری ساختمان. به همراه پدرم و برخی از بستگانم در امور ساختمانی فعالیت داریم.
محل سکونتتان را خریداری کردهاید؟ نه، اجارهنشین هستیم.
زندگی در مهاجرت سخت نیست؟ نه، من در زندگی سختی نکشیدم. درآمد ما هم بد نبود. یعنی روزی ۶۰۰-۷۰۰ هزار تومان میگرفتم و روزهای خوبی داشتم.
چند سال است در ایران زندگی میکنید؟ ۵ سال قبل به ایران آمدم و هربار گذرنامهام را تمدید میکردم.
شما که در توس ساکن هستید، چه شد که در منطقه الهیه درگیر شدید؟ ما هر سال برای تفریح و خوشگذرانی چهارشنبهسوری به این منطقه میرفتیم.
چرا با دیگر جوانان در گیر شدید؟ ماحدود ۱۰ نفر بودیم که سوار بر خودرو به آنجا رفتیم. البته دوستدختر یکی از دوستانم نیز درون خودرو نشسته بود که یکی از همراهانم نارنجک دستی (ترقه) به طرف خودرو انداخت که با اعتراض طرفهای مقابل روبهرو شد. البته یک بار درگیری تمام شد، ولی دوباره با یک کلکل مستانه شروع شد.
مگر مشروب خورده بودید؟ بله، همه ما مست بودیم، دست خودمان نبود.
کجا مشروب مصرف کردید؟ داخل خودرو. حال طبیعی نداشتیم. البته طرفهای مقابل هم به گونهای رفتار میکردند که انگار مست هستند.
اولین بار در زندگی کجا مشروب خوردی؟ در خانه خودمان به تنهایی نشستم و مشروب مصرف کردم. البته در مجالس جشن و عروسی هم برایم عادی بود.
یعنی مشروبخوری را از افغانستان شروع کردی؟ نه، در ایران. از حدود ۳ ماه قبل از وقوع این حادثه هم بیشتر مصرف میکردم.
پدر و مادرت هم از این رفتارهایت خبر داشتند؟ بله، ولی به روی خودشان نمیآوردند چون من با پدرم خیلی دوست هستم.
ریشه این جنایت را در چه میدانی؟ من به خاطر غرور جوانی گذشت نکردم، ولی طرف مقابل هم کوتاه نیامد. من آنها را نمیشناختم، ولی آنها باید گذشت میکردند.
متاهلی؟ بله، یک سال و نیم قبل ازدواج کردم.
همسرت ایرانی است؟ نه، با هموطن خودم ازدواج کردم.
چگونه با هم آشنا شدید؟ در ایران همسایه بودیم که عاشق شدم.
چرا بعد از قتل فرار کردی؟ فکر نمیکردم طرف مرده باشد. تا ۲۱ روز بعد هم اطلاعی نداشتم. وقتی دوستانم گفتند که طرف مرده است، باورم نشد. ولی بعد به صورت قاچاقی به افغانستان رفتم. البته برادرم قبل از من به هرات رفته بود تا مجلس عروسی خودش را برگزار کند. من هم به آنجا رفتم.
پشیمانی؟ خیلی، این بار اگر کسی مرا زد سرم را بالا نمیگیرم.
علت درگیری را مصرف مشروب میدانی؟ نه، مشروب به تنهایی عامل درگیری نبود. طرف مقابل هم باید اندکی گذشت میداشت. من قصد کشتن آن جوان را نداشتم، فقط میخواستم او را بترسانم که بیشتر نزند.
توصیه ات به دیگر جوانان چیست؟ مشروب چیز خوبی نیست. همه بدبختی و فلاکتها از همین دورهمنشینی و مشروبخوریها شروع میشود.
فرزند هم داری؟ همسرم باردار است و من صاحب یک دختر میشوم.
حالا اگر همه به دخترت بگویند پدر تو یک قاتل بود، چه حسی خواهی داشت؟ از قدیم گفتهاند تا انگشت در سوراخ نکنی زنبور نیشت نمیزند! شاید در این درگیری من جای مرحوم کشته میشدم. این حادثه فقط به خاطر غرور و گذشت نکردن یکی از طرفها رخ داد.
با خانوده مرحوم چه صحبتی داری؟ پشیمانم. فقط میخواهم رضایت بدهند.