فرارو- خیلی ساده، سینما هم مشمول قوانین دنیای تولید و صنعت است و مثل هر فرایند تولیدی حیاتش به میزان تقاضاست و چنانچه تعادل بازار عرصه و تقاضا برهم بخورد با بحران روبرو میشود، به معنای دیگر بحران سینما با بحران جیب مخاطب رابطه مستقیمی دارد.
به گزارش سرویس فرهنگی هنری فرارو، وقتی یک سالن سینما- گیریم در یک شهر کوچک و دورافتاده- تعطیل و تبدیل به انبار علوفه میشود به معنای مرگ سینما اگر که نباشد به معنی خواب زمستانی که میتواند به حساب بیاید، چیزی نزدیک به همان چیزی که فیلم آخر بهرام بیضایی از آن حرف میزد.
در«وقتی همه خوابیم» بحث بر سر تولید یک فیلم بود که در مناسبات معیوب مشتی کاسبکار، در چرخهی معیوب و قهقرایی وارد شده و در این میان سینماگران شایسته به حاشیه رفته و در نهایت همه چیز به یک سینمای سوخته ختم میشود.
در زمانهای که انگار همه خوابیم، تماشای سردر ساکت و متروک شمار زیادی از سینماهای سطح کشور چنان طبیعی و معمولی شده که انگار نه انگار زمانی این سالنهای سینما یک زمانی هیاهوی ازدحام مخاطب و صدای موتور آپارات سینما و سوت و کف تماشاچایان در آنها میپیچیده است.
در این میان حفظ سینماهای موجود که به شکلی کژدار و مریض به کار خودشان ادامه میدهند کار دشوار و متزلزلی است، خود افزايش 3 برابري هزينههاي نگهداري سالنهاي سينمايي از آغاز سال 90 به این جریان دامن زده، مثلا ماهانه 2 ميليون تومان هزينهي برق برای یک سالن سینما در حالی که مدتهاست سقف فروشش فروریخته یکی از مصیبتهای سینماست.
ایلنا در گزارشی به چنین مسئلهای پرداخته است، مثلا سخنگوي انجمن سينماداران معتقد است: «از زمان هدفمند كردن يارانهها؛ هزينههاي نگهداري سالنها افزايش پيدا كرده است بهعنوان مثال قبل از بحث هدفمندي يارانهها، سالنهاي سينما درفهرست مراكز آموزشي قرار داشتند لذا هزينهي گاز مصرفي يك سالن سينما بهطور ميانگين 150 هزار تومان محاسبه ميشد. اين رقم بعداز هدفمندي يارانهها به 2 ميليون تومان رسيده است.»
محمدرضا صابري در ادامه گفته است: « ديگر هيچ يارانهاي به سينماها تعلق نميگيرد. از طرفي نميتوان با افزايش بليت؛ هزينهها را جبران كرد زيرا باعث ازدست دادن مخاطب ميشود. تنها راهكار اين است كه نهادهاي دولتي و وزارت ارشاد با ارائهي يارانه به سالنهاي سينما كمك كنند.»
رئيس اتحاديهي تهيهكنندگان سينما مشكل اصلي را در ساختار اقتصادي غلط ميداند و ميگويد: «در حوزهي سينماداري بهدليل وجود يك اقتصاد فلج؛ مشكلات جدي وجود دارد بهطور مثال در بخش هدفمند كردن يارانهها و افزايش هزينههاي نگهداري سالنها؛ كاملا حق با سينماداران است زيرا هزينههاي زيادي بر آنها تحميل شده است.»
سيدضياءهاشمي با اشاره به اينكه بهدنبال حل اين مشكل از طريق وزارت ارشاد است، چنین ادامه داده است: «با سينماداران هماهنگ كرديم و به آنها گفتهايم تا قبضهاي جديد هزينههاي مصرفي را پرداخت نكنند. اين موضوع را به عليرضا سجادپور نيز اعلام كردهايم. گويا ايشان نيز درحال پيگيري هستند.»
علیرضا سجادپور، مديركل ادارهي نظارت و ارزشيابي معاونت سینمایی نیز در پاسخ به ایلنا مسئلهي هزينهي نگهداري سالنهاي سينما را در دست بررسي عنوان کرده و ميگويد: « مسئلهي هزينهي نگهداري سالنهاي سينما و حذف يارانهها را به مسئولان ارائه كردهايم تا در شوراي عالي سينما مطرح شود.»
در حالی که هنوز هزینه نگهداری سالن های سینما و حذف یارانه ها در شورای عالی سینما مطرح نشده است، به گزارش ایسنا، سيد محمد حسيني در حاشيه جلسه امروز هيات دولت در جمع خبرنگاران با اعلام اين كه اكنون 30 سالن سينما در دست احداث است گفته: «با اين وجود 350 سالن سينما در كشور خواهيم داشت كه به ازاي هر 200 هزار نفر يك سالن سينما وجود دارد.»
از طرفی دیگر در حالی که وزیر و فرهنگ و ارشاد اسلامی افزایش سالنهای سینمایی را وعده داده است، مدير موسسه تصوير شهر، بحران مخاطب را مشكل اساسي سينماي ايران ميداند و ميگويد: «درحالي بردار نمودار هزينهي ساخت فيلمها يك روند صعودي را طي ميكند اما بردار نمودارسودآوري؛ روند نزولي راطي ميكند. امروز شاهد هستيم كه 70 درصد فيلمها در گيشه ورشكسته ميشوند.»
ابراهيم داروغهزاده كه مديريت پرديسهاي سينمايي شهر تهران را نيز برعهده دارد حذف يارانهي سالنهاي سينما را مزيد برعلت ميداند، او در ادامه به ایلنا گفته است: «از آغاز سال 90 هزينهي نگهداري سالنهاي سينما بيش از 3 برابر افزايش پيدا كرده است. هرچند دولت قول كمك داده است اما بازهم هزينههاي نگهداري سينما بسيار بالاست و اين؛ واقعيتي است كه بايد بپذيريم.»
داروغهزاده همچنین با اشاره به اينكه نميتوان هزينهها را از مخاطبان دريافت كرد، ادامه داده است: «نميتوانيم قيمت بليت سينماها را افزايش بدهيم زيرا هماكنون نيز قيمت بليت سينماها بالاست. حتي از اروپا نيز گرانتر است. پس افزايش دوبارهي آن منطقي نيست. در صورتيكه قيمتها بازهم گران شود؛ باعث دوري مخاطبان از سينما ميشود.»
در هر حال بعضیها اصلا سینما نمیروند، بعضیها، بعضی وقتها به سینما میروند و برای بعضیها سینما یکی از اقلام سبد خانوار است، حیات و ممات سینما به همین دسته آخری بستگی دارد و به طور کلی چرخ صنعت سینما- اگر که چرخی برایش مانده باشد-از جیب همینها میچرخد.
خیلی ساده، سینما هم مشمول قوانین دنیای تولید و صنعت است و مثل هر فرایند تولیدی به تقاضا نیاز دارد و چنانچه تعادل بازار عرصه و تقاضا برهم بخورد با بحران روبرو میشود و به معنای دیگر بحران سینما با بحران جیب مخاطب رابطه مستقیمی دارد.