به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن افرز، بشار اسد در تاریخ ۸ دسامبر از سوریه گریخت. تا پیش از این رویداد، بسیاری از کشورها سقوط دولت او را نمیخواستند. این موضع نه از سر علاقه به اسد یا تأیید شیوههای او، بلکه به دلیل هراس از آیندهای نامعلوم بود: حکومتی به دست شبهنظامیان افراطی، جنگهای فرقهای و هرجومرجی که میتوانست منطقه را درگیر کند.
این همان استدلالی بود که دولت اسد همواره برای بقای خود مطرح میکرد: ادامه حکومت او مانعی در برابر هرجومرج و خونریزی است. بسیاری از سیاستمداران، از جمله مقامات خارجی، به این امر باور داشتند. در سال ۲۰۱۵، زمانی که مخالفان مسلح به سقوط او نزدیک شدند، مقاماتی در آمریکا این احتمال را «پیروزیای فاجعهبار» توصیف کردند.
اما حالا اسد رفته است. خیابانهای دمشق صحنه جشن است، مخالفان در تلاشاند انتقال قدرت را سامان دهند و جهان به استقبال آیندهای میرود که چهره آن همچنان مبهم است. آنچه از حکومت بشار اسد به جا مانده، سوریهای درهمشکسته است و هر دولتی که جانشین او شود، با چالشهایی عظیم روبهرو خواهد بود. تجربههای گذشته، بهویژه عملکرد ضعیف گروههای شورشی در مناطق تحت کنترلشان، چشمانداز امیدبخشی برای آینده کشور به تصویر نمیکشد.
در سال ۲۰۱۱، دولت بشار اسد با سرکوب اعتراضات مردمی سراسری که به شورشی مسلحانه تبدیل شده بود، وارد بحرانی شد که سرنوشت سوریه را دگرگون کرد. پاسخ دولت اسد به این اعتراضات با خشونت فزاینده همراه بود. در مقاطع مختلف، به نظر میرسید که حکومت اسد در آستانه سقوط به دست مخالفان قرار دارد. اما مداخله مستقیم ایران و روسیه، نه تنها مانع فروپاشی دولت شد، بلکه به بازپسگیری بخشهای وسیعی از کشور انجامید. بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، اسد از طریق بمباران مناطق تحت کنترل مخالفان و تاکتیکهای محاصرهای، مخالفان را وادار به تسلیم کرد و بخش اعظم سوریه را دوباره در کنترل خود گرفت.
با این حال، جنگ به رکود طولانی کشیده شد. ترکیه کنترل بخشهای شمالی تحت سلطه مخالفان را حفظ کرد، در حالی که نیروهای دموکراتیک سوریه با حمایت آمریکا، شرق سوریه را که غنی از منابع نفت و کشاورزی است، در اختیار داشتند. در همین حال، تحریمهای اقتصادی آمریکا و بحران اقتصادی لبنان، شرایط را برای کل سوریه، بهویژه مناطق تحت کنترل دولت وخیمتر کرد. ضعف منابع دولت، نهادهای دولتی و ارتش سوریه را به تدریج تحلیل برد و حکومت اسد را در بازسازی و تثبیت مناطق بازپسگرفتهشده ناکام گذاشت.
اما سال ۲۰۲۴ نقطه عطفی در این بحران بود. با مشغول شدن ایران و روسیه به دیگر منازعات، مخالفان سوری فرصت یافتند تا ضربهای تعیینکننده وارد کنند. هیئت تحریر الشام و دیگر گروههای مخالف که تحت حمایت ترکیه در ادلب مستقر بودند، عملیات گستردهای را آغاز کردند. در ۲۷ نوامبر، این گروهها حملهای همهجانبه به حلب ترتیب دادند و با شکست خطوط دفاعی ارتش سوریه، این شهر استراتژیک را تصرف کردند. این پیروزی به زنجیرهای از فروپاشیهای ارتش سوریه انجامید و نیروهای هیئت تحریرالشام به سرعت به سوی دمشق پیشروی کردند. همزمان، شورشهایی در مناطق مرکزی و جنوبی کشور شعلهور شد.
در ۸ دسامبر، با پیشروی نیروهای مخالف از شمال و جنوب به سوی دمشق، بشار اسد کشور را به مقصد روسیه ترک کرد. به این ترتیب، حکومتی که بیش از یک دهه با جنگ و بحران دوام آورده بود، تنها در کمتر از دو هفته فروپاشید و سوریه وارد مرحلهای جدید و پرابهام از تاریخ خود شد.
اکنون در دمشق، پس از دوران اسد، هیئت تحریر الشام هدایت تلاشها برای مدیریت انتقال سیاسی منظم را بر عهده گرفته است. این گروه دولت موقت نجات ملی سوریه را که پیشتر در ادلب تأسیس کرده بود، به عنوان مرجع اصلی انتقال معرفی کرده است. هیئت تحریرالشام همچنین نیروهای امنیتی خود را در پایتخت مستقر کرده و ایستهای بازرسی در نقاط کلیدی حملونقل در سراسر کشور ایجاد کرده است. این گروه به طور مکرر به شبهنظامیان هشدار داده که از سوءاستفاده از غیرنظامیان و غارت اموال خودداری کنند.
در محافل رسانهای و سیاستگذاری غرب، بسیاری گمان دارند که هیئت تحریرالشام در نهایت کنترل حکومت سوریه را به دست خواهد گرفت. اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این روند به این سادگی نخواهد بود. تنها چند هفته پیش، این گروه کنترل بخشی از یک استان روستایی سوریه را در اختیار داشت و اکنون اداره کل کشور با چالشهای بسیار متفاوتی همراه است.
در سالهای اخیر، هیئت تحریرالشام تلاشهای گستردهای برای بازسازی تصویر خود و حذف نامش از فهرست سازمانهای تروریستی بینالمللی انجام داده است. با پیشروی نیروهای مخالف به سمت دمشق، این گروه و رهبر آن، ابو محمد الجولانی، کوشیدند چهرهای جدی و میانهرو از خود به نمایش بگذارند. هیئت تحریرالشام با انتشار بیانیههایی سعی کرده است اعتماد جوامع مختلف قومی و مذهبی سوریه و همچنین بازیگران بینالمللی را جلب کند. همزمان، الجولانی در مصاحبههایی با رسانههای غربی بر تاریخ همزیستی در سوریه و تعهد به حکمرانی نهادی تأکید کرده است.
در جریان پیشروی هیئت تحریر الشام به سمت دمشق، نشانههایی از انضباط نسبی در میان جنگجویان این گروه مشاهده شده است. گزارشهای موجود حاکی از آن است که موارد اعدامهای فوری و انتقامجوییهای فرقهای محدود بوده است. این وضعیت تا حدودی به دلیل تخلیه غیرمسلحانه قلمروها توسط بخشهایی از ارتش سوریه به وجود آمده است. با این حال، مواردی از خشونتهای انتقامجویانه گزارش شده و هزاران سوری که از تسلط این شبهنظامیان بیم داشتند، به لبنان پناه بردهاند.
آینده حکومت هیئت تحریرالشام در سوریه همچنان در هالهای از ابهام است. این گروه با چالشهای جدی برای ایجاد ثبات و کسب اعتماد داخلی و بینالمللی مواجه است. سوابق هیئت تحریر الشام در مناطق تحت کنترلش، امید چندانی برای شکلگیری یک حکومت ملی که بازتابدهنده تنوع مذهبی، قومی و سیاسی سوریه باشد، ارائه نمیدهد. در ادلب، این گروه در عمل هیچ تعهدی به کثرتگرایی سیاسی نشان نداده و اقدامات نمایشی محدودی برای کسب مشروعیت انجام داده است.
اگرچه هیئت تحریرالشام توانسته است در ادلب نظم نسبی ایجاد کند، بعید است این مدل در سراسر سوریه قابل تکرار باشد. تثبیت کنترل این گروه بر ادلب، سالها زمان برد و اغلب با خشونت و سرکوب جناحهای مخالف همراه بود. هرچند احتمال گسترش ساختار اداری و امنیتی هیئت تحریرالشام از ادلب به دیگر مناطق مانند حلب وجود داشت، اما بازتولید این مدل در سطح کل کشور به دلایل متعدد عملی به نظر نمیرسد. وسعت جغرافیایی سوریه، جمعیتی تقریباً ده برابر ادلب، تنوع قومی و مذهبی گستردهتر و وجود گروههای مسلح مستقل، موانع عمدهای برای تحقق این هدف هستند.
اگرچه هیئت تحریر الشام فرهنگ انضباط داخلی قوی را ترویج داده است، اما شمار نیروهای آن، بر اساس برآوردهای اخیر، تنها حدود ۳۰ هزار نفر است. این تعداد بهوضوح برای حکمرانی بر کل سوریه یا کنترل گروههای مسلح متعدد که ممکن است خارج از دایره نفوذ این گروه فعالیت کنند، کافی نیست. علاوه بر این، هیئت تحریرالشام نماینده تمام اپوزیسیون مسلح سوریه نیست. حتی در ادلب نیز تمامی جناحهای مسلح را در بر نمیگرفت و همواره به نیروهای همپیمان برای پیشبرد اهداف خود متکی بود. اکنون نیز این گروه توان کنترل بر تمامی جناحهای مسلح در سطح کشور را ندارد. بهویژه در مناطقی از مرکز و جنوب سوریه که طی هفتههای اخیر شاهد تجدید سازماندهی برخی گروههای مسلح بوده است، این جناحها تحت فرمان ابو محمد الجولانی عمل نمیکنند.
بسیاری از تحلیلگران اکنون نگاهها را به سمت ترکیه معطوف کردهاند، چراکه این کشور میتواند با استفاده از نفوذ خود بر هیئت تحریرالشام و سایر گروههای مخالف، نقشی در مدیریت انتقال قدرت در سوریه ایفا کند. اما ترکیه، هرچند بر هیئت تحریرالشام تأثیر دارد، کنترل کاملی بر این گروه ندارد. نمونه بارز این محدودیت زمانی بود که این گروه با تصرف مناطقی در حلب که پیشتر تحت کنترل گروههای مورد حمایت ترکیه بودند، آنکارا را به چالش کشید.
شبهاتی جدی درباره صداقت هیئت تحریر الشام در تغییر مسیر به سوی اعتدال وجود دارد. اما تهدید فوریتر برای سوریه نه افراطگرایی اسلامی، بلکه هرجومرجی است که ممکن است پس از سقوط نظام بشار اسد به وجود آید. خطر اصلی این است که سوریه در دوره پس از اسد به عرصه درگیریهای مسلحانه بین گروهها و انتقامگیریهای خونین تبدیل شود، وضعیتی که نه تنها آینده کشور را تهدید میکند، بلکه پیامدهای گستردهای برای منطقه و جامعه بینالمللی خواهد داشت.
برای جلوگیری از این سناریو، اقداماتی هماهنگ و سریع از سوی تمامی بازیگران داخلی و خارجی ضروری است. هر حکومتی که جایگزین بشار اسد شود، با چالشهای بیسابقهای در ایجاد ثبات و بازسازی کشور مواجه خواهد بود. بحران اقتصادی و اجتماعی سوریه که پیش از این نیز ویرانگر بود، احتمالاً عمیقتر خواهد شد. سازمان ملل گزارش داده است که در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۶.۷ میلیون نفر از مردم سوریه به کمکهای بشردوستانه نیاز داشتهاند. بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور نزدیک به ۱۲.۹ میلیون نفر در ناامنی غذایی به سر میبرند.
برخی تحلیلگران سقوط دولت اسد را فرصتی برای بازگشت پناهجویان سوری دانستهاند. اما نتیجه ممکن است کاملاً برعکس باشد و موج جدیدی از مهاجرت آغاز شود. این تصور که همه پناهجویان صرفاً به دلیل سرکوب دولت اسد کشور را ترک کردهاند، سادهسازی واقعیت است. بسیاری از آنان برای فرار از ناامنی عمومی، خشونت، خدمت اجباری در ارتش یا فروپاشی اقتصادی مهاجرت کردهاند. برای بازگشت معنادار و پایدار پناهجویان، سوریه باید مکانی امن، با خدمات عمومی مناسب و فرصتهای شغلی پایدار باشد. حتی پناهجویانی که از سقوط اسد خوشحال هستند، در صورت نبود نظم و قانون یا امکان تأمین معیشت، حاضر به بازگشت نخواهند بود.