فرارو- غزل اول:
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند منع جوان و سرزنش پیر میکنند
غزل دوم:
نقد صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
که به هر جائی ازاین کوچه نهی پا ، دام است »