صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۱۰۰۶۲
«سیاست خارجی ایران در منطقه در وهله کنونی، یک سیاست کاملاً واقع‌بینانه بوده و طبعاً در این شرایط حساس نیز نمی‌تواند از این دایره خارج باشد. ایران باید با واقعیت‌های سوریه کنار آمده و نگاه واقع‌بینانه به آن داشته باشد. اینکه ایران بخواهد با گروه‌ها و جریان‌هایی که در سوریه، قدرت را در دست می‌گیرند، تعامل داشته باشد؛ راهبردی است کاملاَ واقع‌بینانه.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ - ۲۶ آذر ۱۴۰۳

تحولات سوریه به حدی پرشتاب و سریع رخ داد که به‌رغم پیش‌بینی‌پذیری نسبی خروجی آن، بهت شماری از ناظران و تحلیلگران عرصه بین‌الملل را به دنبال داشت.

به گزارش اعتماد، حالا اما با گذشت بیش از یک هفته از سونامی تغییرات در شام، رهبران گروه‌های مسلح مخالف در شهر‌ها و استان‌های مختلف این کشور مستقر شده و رهبران گروه موسوم به تحریرالشام بر تخت اداره ممالک سوری در دمشق تکیه زده‌اند. بشار اسد، به روسیه پناهنده شده و درِ زندان‌ها باز شده‌اند.

در همین راستا و با هدف بررسی ابعاد فعل و انفعال‌ها در سوریه و ابعاد تحولات شام و تاثیر آن بر منطقه، با شعیب بهمن، تحلیلگر ارشد مسائل اوراسیا و عضو موسسه مطالعات جهان معاصر گفت‌و‌گو کرده‌ایم.

بهمن بر این باور است که امروز شاهد فصلی تازه در سوریه هستیم؛ فصلی که آینده‌اش روشن نیست. بهمن در باب آینده سوریه براین باور است که ابتدا می‌بایست ترکیب رهبری این کشور مشخص شود هرچند تحولات شام گزاره‌ای است که می‌تواند معادلات خاورمیانه را تحت‌تاثیر قرار دهد.

سیر سریع تحولات سوریه در نهایت به سقوط دولت اسد منجر شد. شما شرایط کنونی در این کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر می‌رسد که با توجه به سقوط دولت بشار اسد، ما شاهد ایجاد یک فصل نو در داخل سوریه هستیم که البته، ابعاد این فصل نو، هنوز روشن و مشخص نیست. اینکه چه گروه یا گروه‌هایی در آینده، اریکه قدرت را در دمشق در دست خواهند گرفت و آن گروه‌ها دارای چه ایدئولوژی و عقیده‌ای هستند و چه حکومتی را در این کشور بر پا خواهند کرد، هنوز عیان نیست.

نقش التحریرالشام و دیگر گروه‌های مخالف اسد در سرنگونی رییس جمهوری سوریه چقدر پررنگ به نظر می‌رسد؟

اگرچه گروه‌هایی نظیر تحریرالشام، بیشترین نقش را در این روند داشتند اما، واقعیت امر این است که همین گروه نیز، نسبت به گذشته خود، دارای تغییراتی شده است. حال اینکه این تغییرات تا چه حد حقیقی و واقعی بوده یا نمایشی نیز، هنوز تردید‌های جدی در این باره وجود دارد؛ بنابراین درباره آینده سوریه، قاعدتا باید منتظر ماند و ترکیب رهبری آینده این کشور، نوع حکومت و عقیده و افکار حاکم بر آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.

با این همه چه آینده‌ای در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، انتظار سوریه را می‌کشد؟

به هر حال، به نظر می‌رسد فعل و انفعال‌ها در سوریه تحولات آتی منطقه را تحت تاثیر قرار دهد. جدای از مسائل داخلی، نوع حکمرانی و گزاره‌های مرتبط با سیاست داخلی سوریه، این اتفاقات و تحولات، قطعا در نقش منطقه‌ای دمشق نیز تاثیر خواهد داشت. این تحولات، نوع مواجهه سوریه با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تغییر می‌دهد که این، می‌تواند پیامد‌های منطقه‌ای و بین‎ المللی قابل‌توجهی هم به دنبال داشته باشد.

جایگاه ترکیه در تحولات سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ترکیه ظاهرا نقش برجسته‌ای در سقوط دولت اسد داشت. این کشور، اساسا در سالیان اخیر- به طور مشخص، پس از پدید آمدن بحران داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱-یکی از بازیگران موثر در تحولات این کشور به شمار می‌آمد. در بحرانی که سوریه در سال ۲۰۱۱ درگیر آن شد، ترکیه نقش مهمی در ایجاد ضربات به دولت اسد داشته و تلاش کرد تا از طریق حمایت از گروه‌های نیابتی‌اش در فضا و محیط داخلی سوریه نقش آفرینی کند. در عین حال، آنکارا نقش مهمی در حمایت لجستیکی و تسلیحاتی و امنیتی از گروه‌های مخالف دولت بشار اسد داشت و البته در یک فضای بزرگ‌تر، ترکیه هم‌راستا با سیاست‌های امریکا و غرب در داخل سوریه ایفای نقش می‌کرد. این وضعیت، اگرچه به شکل‌گیری روند آستانه با حضور روسیه، ایران و ترکیه تا حد زیادی تحت کنترل و مدیریت درآمد، اما آنکارا، همچنان هم حضور خود در نواحی شمالی سوریه را حفظ کرد و نیز، ارتباط با گروه‌های مخالف مسلح را حفظ و تقویت کرد.

این حمایت‌ها چقدر در تحکیم مواضع گروه‌های مخالف اسد، موثر بوده؟

یکی از دلایل قدرت گرفتن تحریر‌الشام و پیشروی‌اش به همراه ائتلاف مخالفان سوری به دمشق ماحصل استراتژی ترکیه در سوریه است. بنابراین، ترکیه به واسطه آنکه از منظر تسلیحاتی، نظامی، آموزشی و مالی از گروه التحریرالشام و دیگر گروه‌ها حمایت داشته، قطعا در تحولات سوریه نقش قابل‌توجهی ایفا کرده است. این مساله، غیرقابل انکار بوده و جای تردید نیست که ترکیه، هم منافع پیچیده و هم نگرانی‌های امنیتی در سوریه دارد. به عنوان نمونه، مساله کرد‌ها برای ترکیه بسیار برجسته بوده و آنکارا در پی ایجاد نظمی در سوریه آینده است که این نظم، بتواند نگرانی‌های آینده امنیتی این کشور را برطرف کند.

در این پازل پیچیده، جایگاه مسکو و شخص پوتین چقدر مهم و تاثیرگذار به نظر می‌رسد؟

وضعیت و عملکرد متحدان دولت سوریه در سال‌های اخیر، تاثیر قابل توجهی بر سرنوشت سوریه گذاشته بود و قاعدتا روسیه نیز، یکی از متحدان دمشق به شمار می‌آمد. روس‌ها در سوریه، هم دارای منافع قابل ملاحظه بودند و هم اهداف خاصی را در این کشور و کل منطقه غرب آسیا دنبال می‌کردند. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که روس‌ها از تحولات سوریه نیز غافلگیر شده‌اند و هم آسیب دیده‌اند. به هر حال، تغییر نظام سیاسی در دمشق، رفتن اسد و آمدن هیات حاکمه جدیدی که هنوز، سوگیری‌های سیاسی مشخصی ندارد، برای روسیه یک مساله چالش‌برانگیز است. روس‌ها هنوز نمی‌دانند که آیا می‌توانند پایگاه نظامی خود را در بندر طرطوس حفظ کنند یا خیر!

دلیل این تضعیف موقعیت مسکو را در چه عواملی باید جست‌و‌جو کرد؟

روس‌ها از تغییر و تحول در داخل سوریه متضرر شدند، اما به نظر می‌رسد که در نوع رویکرد روسیه، چند عامل نیز دخیل است؛ عامل نخست، تمرکز مسکو بر بحران اوکراین است. به هر حال، روس‌ها با موقعیت بغرنج و پیچیده‌ای در جنگ اوکراین مواجه شدند و اگر قرار بر این باشد که میان بحران‌های سیاست خارجی خود، اولویت‌بندی کنند، قطعا بحران اوکراین در اولویت نخست قرار می‌گیرد. همین مساله سبب شده که روس‌ها، خاورمیانه و سوریه را در اولویت قرار ندهند. نکته دوم اینکه در گذشته که هم تهران و هم مسکو از دولت دمشق در برابر گروه‌های مخالف حمایت می‌کردند، یکپارچگی و انگیزه لازم در هیات حاکمه سوریه وجود داشت، در‌حالی که در بحران اخیر، عملا آن یکپارچگی در هیات حاکمه از میان رفت و رهبران سیاسی سوریه فاقد انگیزه لازم برای مقابله با این تحولات بودند. در نتیجه در چنین شرایطی، نه از روسیه و نه از هیچ بازیگر خارجی دیگر از‌جمله ایران، نمی‌توان انتظار داشت که بتوانند کمک مثمر‌ثمری در این باره داشته باشند.

به نظر شما، بایسته‌های اولویت‌مند سیاست خارجی تهران در رابطه با دمشق جدید چیست؟

سیاست خارجی ایران در منطقه در وهله کنونی، یک سیاست کاملا واقع‌بینانه بوده و طبعا در این شرایط حساس نیز نمی‌تواند از این دایره خارج باشد. سقوط دولت اسد در عمل اتفاق افتاده و امروز، سوریه با شرایط جدیدی مواجه شده که تغییر آن به دلیل گستردگی نارضایتی‌ها از دولت اسد، فروپاشی ساختار حاکمیت و سیستم سابق و مداخلات خارجی کنونی در این کشور، دست‌کم در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست. ایران باید با واقعیت‌های سوریه کنار آمده و نگاه واقع‌بینانه به آن داشته باشد. اینکه ایران بخواهد با گروه‌ها و جریان‌هایی که در سوریه، قدرت را در دست می‌گیرند، تعامل داشته باشد؛ راهبردی است کاملا واقع‌بینانه.

برچسب ها: ایران سوریه
ارسال نظرات