به گزارش فرارو به نقل از روزنامه هاآرتص، تصویر سوریه در حال دگرگونی است و تحولات آن به سرعت در حال تغییر است. نیروهایی که این کشور را به بخشهای مختلف تقسیم کردهاند، بهطور مداوم مرزهای کنترل خود را بازتعریف میکنند. در یک بازه زمانی تنها ده روزه، نیروهای مخالف تحت رهبری گروه «هیئت تحریر شام» موفق شدند که کنترل دومین شهر بزرگ سوریه یعنی حلب و همچنین شهر حما را در دست بگیرند. نقطهعطف این تحولات در شب شنبه رقم خورد؛ زمانی که شورشیان توانستند شهر حمص و دمشق را تصرف کنند و نخستوزیر سوریه در یک اعلامیه رسمی اعلام کرد که نظام بشار اسد سقوط کرده است.
در جنوب سوریه، نیروهای مخالف که ارتباطی با گروه «هیئت تحریر شام» ندارند، روز شنبه موفق شدند کنترل شهر سویدا و بخشهایی از استان درعا را بهدست بگیرند. استان درعا همانطور که بسیاری میدانند، آغازگر جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ بود. این تحول برای نخستین بار رخ داد که نیروهای دولتی از منطقه قنیطره در طرف سوری بلندیهای جولان عقبنشینی کردند. در شرق سوریه نیز گزارشهایی از تصرف بخشهایی از شهر دیرالزور و شهر البوکمال توسط گروههای محلی و شبهنظامیان کرد بهدست آمده است. لازم به ذکر است که شهر البوکمال در مسیر اصلی میان بغداد و سوریه قرار دارد و اهمیت راهبردی بالایی دارد.
نبرد اصلی که نقطه آغاز فروپاشی نظام بشار اسد را رقم زد، بر سر شهر حمص بود. این شهر، کنترل دو جاده استراتژیک را در دست دارد: یکی به سمت غرب، به منطقه لاذقیه که محل استقرار نیروهای دولتی سوریه است و جمعیت زیادی از علویها، حامیان نظام بشار اسد، در آنجا زندگی میکنند. لاذقیه همچنین پایگاههای نظامی روسیه را در خود جای داده و از اهمیت ویژهای برخوردار است. جاده دیگر به سمت جنوب و به سوی پایتخت دمشق میرود. طبق گزارشهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی و اطلاعات «مرکز دیدهبان حقوق بشر سوریه» ارتش سوریه با وجود پشتیبانی حملات هوایی جنگندههای روسی، در مواجهه با شورشیان با مشکلات و دشواریهای فراوانی روبهرو شده است.
ابومحمد جولانی، رهبر گروه «هیئت تحریر شام»، در اظهارات اخیر خود اعلام کرد که اهداف عملیات نظامی که این گروه در حال انجام آن است، طی ماهها برنامهریزی شده بود. این عملیات با هدف تصرف دمشق و براندازی نظام بشار اسد طراحی شده بود. تنها ده روز پیش، این اهداف بهنظر میرسید که بسیار بلندپروازانه هستند. در آن زمان، هنوز مشخص نبود که آیا جولانی قادر خواهد بود شورش را در جنوب سوریه دوباره شعلهور کند و عملیات انتحاری از شمال و جنوب ترتیب دهد، در حالی که نمیدانست ایران و روسیه چگونه به این تحرکات واکنش خواهند داد. ایران و روسیه از بازیگران کلیدی در جنگ سوریه بودهاند و مسئولیتی عمده در حفظ وضعیت کنونی نظام اسد دارند؛ آنها به اسد کمک کردند تا حدود ۷۰ درصد از خاک کشور را تحت کنترل خود نگه دارد و امنیت این نظام را با ایجاد حائلهای دفاعی تضمین کنند. اما اکنون، تحولات میدانی و تغییرات استراتژیک به سرعت در حال پیشرفت است و اهداف بلندپروازانه جولانی به واقعیتهای ملموس بدل شدهاند.
اگرچه نیروی هوایی روسیه عملیاتهایی علیه شورشیان انجام داده است، اما واکنش این کشور به تحولات اخیر به هیچوجه به وسعت مداخلات پیشین آن در جنگ سوریه نیست. از سپتامبر ۲۰۱۵، زمانی که روسیه تصمیم گرفت بهطور کامل وارد جنگ شود، حمایتهای مسکو از نظام بشار اسد بهویژه از طریق حملات هوایی و پشتیبانی نظامی افزایش یافت و کمک کرد تا اسد کنترل بخشهای وسیعی از کشور را بهدست آورد. اما اکنون، با توجه به تغییرات سریع میدانی و تحولات سیاسی، واکنش روسیه در برابر شورشیان به مراتب کمتر از آنچه در گذشته بوده است.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در طول یک سال گذشته تلاشهای فراوانی برای ترغیب بشار اسد به مذاکره با شورشیان به منظور جلوگیری از فروپاشی سوریه انجام داد، اما این تلاشها نتیجهای نداشت. حتی پس از آغاز حملات شورشیان، اردوغان دوباره پیشنهاد مذاکره داد، اما این درخواست نیز رد شد زمانی که اسد شرط کرد که ترکیه باید کاملاً از تمامی اراضی سوریه خارج شود. بهطور ظاهری، اردوغان اکنون برگ برندهای قدرتمند در اختیار دارد. او به عنوان متحد، حامی مالی و تأمینکننده تسلیحات برای دو ائتلاف اصلی شورشیان عمل میکند. این ائتلافها عبارتند از: «ارتش ملی سوریه»، که پیشتر بهعنوان ارتش آزاد سوریه شناخته میشد و گروههای مختلف شبهنظامی را در خود گنجانده است؛ و «هیئت تحریر شام»، که مسئول برنامهریزی و آغاز این حملات است. ابزار فشار اردوغان شامل تهدید به توقف جریان تأمین مالی و بستن گذرگاههای مرزی ترکیه-سوریه است که به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد این شبهنظامیان شناخته میشود.
تحولات ده روز گذشته تأثیر قابلتوجهی بر وزن اهرم فشار ترکیه داشته است. شبهنظامیان جولانی توانستهاند تسلیحات، مهمات و انبارهای تجهیزات نظامی ارتش سوریه را تصرف کنند و وابستگی خود به تسلیحات وارداتی را کاهش دهند. بهعلاوه، حضور طولانیمدت آنها در ادلب باعث شده تا شروع به تولید تسلیحات بومی، از جمله پهپادها و خودروهای زرهی کنند. جولانی همچنین تلاش خواهد کرد تا پیروزیهای سریع میدانی خود را به دستاوردهای سیاسی تبدیل کند و هیچ تضمینی وجود ندارد که در آینده همچنان از ترکیه پیروی کند.
جولانی، ۴۲ ساله، که ابتدا به عنوان رهبر القاعده در سوریه فعالیت خود را آغاز کرده بود، اما در سال ۲۰۱۶ روابطش را با این گروه قطع کرد، اکنون مانند «رهبر همه سوریها» سخن میگوید و عمل میکند. در مصاحبهای با «نیویورک تایمز» که روز جمعه منتشر شد، او اعلام کرد که به هر راهحل سیاسی باز است، اما «الان زمان آن نیست». به نظر میرسد که این زمان پس از سقوط دمشق و نظام اسد فرا خواهد رسید. در همین حال، او به نیروهایش دستور داده است که با «احترام» با سربازان سوری اسیر و همکاران آنها رفتار کنند و همچنین روز یکشنبه اعلام کرد که نهادهای دولتی سوریه تحت کنترل نخستوزیر محمد غازی الجلالی باقی خواهند ماند تا تغییر نظام بهطور رسمی صورت گیرد. افراد او همچنین «گواهیهای حفاظت» به مقامات ارشد سوری که برای نظام کار کردهاند صادر کردهاند، تا از آسیب دیدن آنها در صورت دستگیری جلوگیری کنند و نشان دهند که جولانی انتقامی عمل نخواهد کرد.
ابومحمد جولانی، که پیشتر به عنوان یک اسلامگرای رادیکال شناخته میشد و نگرانیهایی مبنی بر تلاش او برای تأسیس یک دولت اسلامی تحت شریعت در سوریه وجود داشت، در روزهای اخیر بیانیههای مصالحهآمیز صادر کرده است. او وعده داده که از تمامی اقلیتهای مذهبی و قومی کشور محافظت خواهد کرد و به حقوق آنها احترام خواهد گذاشت. با توجه به وضعیت موجود، جولانی بهعنوان یک گزینه جایگزین برای بشار اسد، دیگر نمیتواند روسیه و شبهنظامیان وابسته به آنها را بهعنوان شرکای احتمالی خود ببیند. با این حال، فرض اینکه او بهطور کامل در جیب ترکیه قرار دارد، همچنان نیازمند اثبات در میدان جنگ است.
بهعنوان «رهبر همه سوریها»، جولانی با مخالفان داخلی جدی روبهرو است، از جمله شبهنظامیان رقیب در مناطقی مانند درعا و سویدا، که در حال حاضر در تلاش برای سرنگونی نظام بشار اسد بهطور همزمان با او قرار گرفتهاند. اما چالشهای جولانی تنها به این گروهها محدود نمیشود. نیروهای کرد که در هفتههای گذشته به سرعت بخشهای بیشتری از شمالشرق سوریه را تصرف کردهاند، نیز تهدید جدی برای او به شمار میروند. این نیروها کنترل دیرالزور و گذرگاه مرزی البوکمال را بهدست گرفتهاند و در روزهای اخیر با نیروهای ترکیهای درگیریهای سنگینی داشتهاند. ترکیه در حال تلاش برای تصرف منبج، یکی از پایگاههای مهم کردها در غرب رود فرات، است.
اتحاد احتمالی میان کردها و نیروهای حیات تحریر شام، جولانی را مجبور خواهد کرد تا بین خواستههای کردها برای حفظ خودمختاریشان و تمایل ترکیه برای دور نگه داشتن آنها از مرزهای خود به فاصله ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر (حدود ۱۲ تا ۱۸ مایل)، مصالحه کند. سوالی اساسی که اکنون پیش میآید این است که آیا ترکیه اجازه خواهد داد که «شبهنظامیانش» به کردها پیروزی بدهند و این کار را به بهای تهدیدی که برای امنیت ملی خود میداند، انجام خواهد داد؟ از سوی دیگر، آیا جولانی که در تلاش است تا خود را با حمایت ملی گستردهای احاطه کند، حاضر خواهد بود موافقت کند که ترکیه همچنان به جنگ علیه کردها ادامه دهد، در حالی که او در تلاش است تا یک ائتلاف حکومتی با آنها تشکیل دهد؟