فرارو- بشار اسد رئیسجمهور سوریه بعد از ۲۴ سال حکومت سقوط کرد و یکی دیگر از حکومتهای طولانیمدت به پایان رسید.
به گزارش فرارو، با سقوط دولت بشار اسد در سوریه سیاهه حکومتهای ساقط شده بیشتر شد. وجه مشترک همه دولتهای ساقط شده این است که هیچ یک باور نمیکردند دولتشان در حال سقوط است.
تاریخ، مملو از آشوب و انقلابهاست. تلاشهایی که مردم برای تحقق اهداف و آرمانها و با آرزوی رسیدن به زندگی بهتر انجام میدهند.
برخی از حکومتهایی که در دهههای اخیر سقوط کردهاند دیکتاتور بودند و تا روزها و لحظههای آخر به دنبال بقا و حفظ قدرت خود بودند. هانا آرنت فیلسوف آلمانی معتقد است دیکتاتورها در طول حیاتشان سهفاز دارد. مرحله اول در زمان پیدایش و ظهور آن شکل میگیرد که مردم بهسادگی حکومت جدید را میپذیرند و چهبسا به آن علاقهمند هستند. اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی و پیروزی به دنبال رهبرانشان حرکت میکنند گویی بهشت گمشده خود را پیدا کردهاند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.
بعد از مدتی با گذر زمان ورق برمیگردد فاز دوم آغاز می گردد. آنها در مییابند که هیچ یک از وعدههای حکومت تحققنیافته است و ابعاد تحت کنترل حکومت نیز سامانی پیدا نکرده است. در این مرحله بقای حکومت دیکتاتوری به خطر میافتد برخی نیز به فکر اصلاحات میافتند؛ اما، چون اصول ایدئولوژی غیرقابلتغییر است، اصلاحات نیز راه به جایی نمیبرد. درنهایت مرحله سوم میرسد.
در این مرحله نارضایتیها به بیشترین حد خود رسیده است و سقوط پیش از گذشته حکومت را تهدید میکند. رهبران برای نگهداشتن خود در قدرت به هر چیزی متوسل میشوند حتی از توسل به خشونت نیز ابایی ندارند. تشدید سانسور، ازبینبردن احزاب و مخالفین در این مرحله به اوج میرسد؛ اما به نظر میرسد هیچ یک از این کارها نجاتبخش نیست. دایره افراد حکومت روزبهروز تنگتر میشود و حکومت مریدان خود را از دست می دهد.در نهایت سیل اعتراضات مردمی، سد را میشکند و همه چیز را نابود میکند.
زمانی که حزب بعث به قدرت رسید، صدام حسین مرد شماره ۲ پس از ژنرال احمد حسن الکبر شد و در سال ۱۹۷۹ او را از قدرت کنار زد و حکومتی سراسر ترس و وحشت بنا نهاد و بارها عراق را وارد یک ماجراجویی خطرناک کرد. حمله به ایران و کویت، کشتن مردم عراق فقط بخشی از جنایات صدام حسین در سالهای حکومتش بوده است.
بدبینی و وسوسه جنونآمیز قدرت و ثروت از مشخصات بارز حکومت صدام حسین بود، عکسها و مجسمههایش در گوشهوکنار عراق دیده میشد. با حمله ائتلاف غرب به رهبری آمریکا، صدام حسین که خود را رهبر جهان عرب میدانست، باور نداشت که حکومتش نابود شده است و باید برود؛ اما در عرض ۱۸ روز ساقط شد. صدام حسین با خشونت هر چه تمام صحنه قدرت را ترک کرد و در نهایت اعدام شد.
رئیسجمهور تونس پس از ۲۴ سال رهبری با شعله آتشی که از خودسوزی یک جوان سبزیفروش در کشورش زبانه گرفته از قدرت خلع شد. خودسوزی جوان سبزیفروش نهتنها تونس را متحول کرد؛ بلکه تمام جهان عرب را دگرگون کرد. زینالعابدین نیز بهمانند سایر دیکتاتورها تا روزهای آخر باور نمیکرد که حمایت مردم را ازدستداده است و با انجام سخنرانی در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ به دنبال تلاش برای سرکوب اعتراضات بود. اما در نهایت حکومت بن علی ساقط شد و او به جده عربستان گریخت.
در سال ۱۹۶۹، گروهی از افسران ارتش لیبی به فرماندهی معمر قذافی جوان ۲۷ ساله، پادشاهی السنوسی را نابود کردند و حکومت را به دست گرفتند.بیژن اشتری مترجم کتاب «ظهور و سقوط قذافی» میگوید: «قذافی زمانی در لیبی به قدرت رسید که جمعیت این کشور کمتر از دو میلیون نفر بود و تولید نفت خامش به روزی ۳ میلیون بشکه میرسید. قذافی ترجیح داد تقریباً تمام درآمد لیبی را صرف ساختن حکومت باشکوه خویش و حمایت از گروههای تروریستی نماید.» هیچ دیکتاتوری را نمیتوان پیدا کرد که بهاندازه قذافی بنیانهای اجتماعی و سیاسی را زیر و رو کرده باشد، در واقع مردم لیبی عملاً موش آزمایشگاهیاش بودند. اوج خشونت و قساوت قذافی را در قتلعام زندانیان سیاسی و به برده گرفتن دختران میتوان دید. در واقع دادخواهی خانوادههای قربانی جرقههای اولیه سقوط قذافی را زد و پایههای حکومتش را لرزاند.
قذافی بعد از ۴۲ سال با مردمی روبهرو شد که علیه او بهپاخاسته بودند. از ۲۷ بهمنماه ۱۳۸۹ اعتراضها علیه قذافی آغاز شد. بیش ۲۰۰۰ نفر در اعتراضات کشته شدند و با حمایت غرب از اعتراضات مردم لیبی، قذافی مدت کوتاهی سقوط کرد. او بهمانند رهبران شوروی تا روزهای آخر، نابودی خود را قبول نداشت و در صحنه تلویزیون آهنگ پیروزی سر میداد. گروهی از روزنامهنگاران غربی را به این شهر فراخواند تا وضعیت پایتخت را تحت کنترل نشان دهد.
قذافی در سخنرانی خود گفت: «من برای رسیدن به جایگاهی که ایستادهام هزینه پرداخت کردهام، پس به این راحتی آن را ترک نمیکنم.»همچنین در مصاحبههای خود القاعده و داروهای توهمزا را بهعنوان عوامل اصلی این قیام معرفی میکرد. اما در نهایت تاج شاهی از سرش افتاد و به تاریخ پیوست.
حسنیمبارک چهارمین رئیسجمهور مصر در سال ۲۰۱۱ از قدرت کنارهگیری کرد و بهاینترتیب پس از نزدیک به ۳۰ سال زمامداری مصر، قدرت را در سرزمین اهرام باشکوه از دست داد.برای بررسی حکومت حسنیمبارک، باید به روزهای ۱۹۷۰ برگردیم. یعنی زمانی که توانست از خلبانی به مقام فرماندهی نیروی هوایی مصر و معاونت وزارت کشور رسید و در نهایت سال ۱۹۷۵ به دست راست انورسادات تبدیل شد و بعد از کشتهشدن رهبر مصر دولت را در دست گرفت.
نارضایتیهای انباشته شده در طول ۳۰ سال، در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ با دعوت و رهبری گروهی از جوانان طبقه متوسط که دارای سرمایه فرهنگی بالایی بودند، به اوج خود رسید. با استفاده از ابزارهای ارتباطی اینترنت، در نهایت به تجمع میلیونی مسالمتآمیز و متحد مردم باهدف سرنگونی نظام در طول ۱۸ روز مقاومت منجر گردید. در انقلاب مصر بیش از ۸۰۰ معترض کشته شدند، اما مردم به پیروزی رسیدند و در نهایت حسنیمبارک شبیه چائوشسکو دیکتاتور رومانی سرنگون شد.
بشار اسد از سال ۲۰۰۰ قدرت را در سوریه به دست گرفت البته حکومتش ادامه دولت پدرش بود و تا به ۷ دسامبر نیز ادامه داشت؛ اما در نهایت سقوط کرد. فرماندهی ارتش سوریه در پیامی سقوط حکومت بشار اسد را اعلام کرد و بدین صورت حکومت پنجاه ساله خاندان اسد بر سوریه پایان یافت. فقط ۱۱ روز زمان برد تا نیروهای مسلح و معترضین به دروازههای دمشق برسند و آن را تحت کنترل بگیرند. حکومت بشار اسد چندین سال درگیر جنگ داخلی با گروههای تکفیری و معترضین بود.
احتمالاً بشار اسد میدانست در کشورش چه خبر است ولی شاید گمان نمیکرد در مدتی کوتاه ارتش و مردم پشت او را خالی کنند.