صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

صداوسیما به‌عنوان یک نهاد دولتی بدون در نظر گرفتن منافع باشگاه‌ها همچنان فوتبال را پخش می‌کند و حق پخش را نمی‌دهد.
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۱ - ۱۵ آذر ۱۴۰۳

چند سالی است که واژه «حق پخش تلویزیونی» در فوتبال ایران بیش از پیش سر زبان‌ها افتاده و از یک دغدغه حاشیه‌ای به یکی از مسائل اصلی و حیاتی تبدیل شده است.

در گذشته کمتر کسی به این موضوع توجه می‌کرد و برای بسیاری از اهالی فوتبال این مسأله چندان جدی به نظر نمی‌رسید اما اکنون در شرایطی که فوتبال ایران با بحران‌های مالی دست و پنجه نرم می‌کند موضوع حق پخش تلویزیونی تبدیل به یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها و موضوعات مورد بحث در محافل ورزشی کشور شده و سوال اینجاست: چرا حالا؟ چرا اکنون که دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند نادیده بگیرد که فوتبال ایران در جایگاهی بالاتر از یک سرگرمی برای مردم به یک صنعت و یک اقتصاد وابسته است.

پاسخ واضح است. امروزه دیگر نمی‌توان برای تأمین منابع مالی فوتبال به خزانه نفتی دولت تکیه کرد. کشور‌های دیگر در این زمینه در حال پیشرفت هستند و نه‌تنها در عرصه‌های بین‌المللی بلکه از نظر اقتصادی نیز جایگاهی مستحکم دارند. عربستان، قطر و دیگر کشور‌های خاورمیانه که تا دیروز به‌ندرت در عرصه‌های بین‌المللی مطرح می‌شدند با توسعه صنعت فوتبال خود به قله‌های بلند رسیده‌اند. قطر با برگزاری جام جهانی، عربستان با برنامه‌های جاه‌طلبانه‌اش در جذب ستاره‌های بین‌المللی این روز‌ها به هاب‌های جدید فوتبال تبدیل شده‌اند و ما هنوز در ایران خودمان در بحث «حق پخش» و چگونگی تقسیم منابع آن دچار اختلافات اساسی هستیم.

چرا صداوسیما به باشگاه‌ها پول نمی‌دهد؟
یک پرسش تکراری که هر روز از زبان بسیاری از اهالی ورزش شنیده می‌شود این است که: «چرا صداوسیما به باشگاه‌ها حق‌پخش نمی‌دهد؟» و جوابش بسیار ساده است: چون باید بدهد! همه جای دنیا وقتی شبکه‌های تلویزیونی اقدام به پخش مسابقات فوتبال می‌کنند در ازای آن به متولیان برگزاری و باشگاه‌ها مبلغی را از محل درآمد‌های تلویزیونی پرداخت می‌کنند چراکه این مسابقات برای تلویزیون‌ها یک منبع درآمد هستند. از یک‌سو صداوسیما با پخش مسابقات فوتبال می‌تواند تعداد زیادی بیننده جذب کند که این خود منجر به جذب تبلیغات خواهد شد. از سوی دیگر باشگاه‌ها و نهاد‌های ورزشی با دریافت این پول‌ها، منابع مالی مورد نیاز خود را برای توسعه فوتبال تأمین می‌کنند. چرا این روند در ایران نمی‌تواند به‌درستی اجرایی شود؟ پاسخ روشن است. چون در ایران ساختار‌ها و مناسبات به‌گونه‌ای دیگر است. صداوسیما به‌عنوان یک نهاد دولتی بدون در نظر گرفتن منافع باشگاه‌ها همچنان فوتبال را پخش می‌کند و حق پخش را نمی‌دهد.

چالش یا معضل جدی؟!
پیشرفت‌های اخیر در فوتبال عربستان، قطر و دیگر کشور‌ها باعث شده تا فوتبال ایران با یک بحران بزرگ روبه‌رو شود. در حالی‌که این کشور‌ها در حال سرمایه‌گذاری کلان در فوتبال خود هستند و حتی میلیارد‌ها دلار برای جذب بازیکنان بزرگ خرج می‌کنند، ما در ایران هنوز با مشکل تأمین منابع مالی روبه‌رو هستیم. وقتی که باشگاه‌ها نتوانند از محل حق پخش تلویزیونی درآمد‌های خود را تأمین کنند، در این‌صورت چگونه می‌توانند برای جذب بازیکنان با کیفیت، ساخت ورزشگاه‌های استاندارد و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای اقدام کنند؟ این وضعیت در بلندمدت، آسیب‌های جدی به فوتبال ایران خواهد زد و ما را از دنیای حرفه‌ای فوتبال دورتر خواهد کرد.

آیا این مشکل قابل حل است؟

پاسخ این سوال تا حد زیادی به اتحاد و هم‌صدایی جامعه فوتبال ایران بستگی دارد. تنها در صورتی‌که تمامی ارکان ورزش کشور، از باشگاه‌ها گرفته تا فدراسیون‌ها و وزارت ورزش و جوانان، در یک جبهه متحد و هم‌صدا اقدام کرده و از حقوق خود دفاع کنند. این وحدت به قدری ضروری است که بدون آن، نه‌تنها حق پخش به‌طور جدی در ایران تحقق نخواهد یافت، بلکه فوتبال کشور همچنان در محاصره بحران‌های اقتصادی و عدم مدیریت صحیح باقی خواهد ماند.

رهایی از وابستگی مالی باشگاه‌ها به دولت
اکثر باشگاه‌های ایرانی یا به‌طور مستقیم تحت مدیریت دولت هستند یا از بودجه‌های دولتی و شبه‌دولتی بهره می‌برند. این وابستگی مالی باعث می‌شود باشگاه‌ها در مذاکرات با صداوسیما فاقد قدرت و استقلال لازم باشند. باشگاهی که استقلال مالی نداشته باشد، نمی‌تواند در برابر صداوسیما موضعی قوی اتخاذ کند و برای حق پخش خود بجنگد.
 
باشگاه‌ها راضی نیستند
خصوصی‌سازی واقعی و انتقال مالکیت باشگاه‌ها به بخش خصوصی و افزایش شفافیت در امور مالی می‌تواند به استقلال مالی و قدرت چانه‌زنی آنها کمک کند. ایجاد صندوق‌های حمایتی یا تأسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک میان باشگاه‌ها برای تأمین مالی کوتاه‌مدت‌ می‌تواند وابستگی آنها به منابع دولتی را کاهش دهد. در ایران با توجه به اینکه پخش مسابقات ورزشی در انحصار صداوسیماست این سازمان برخلاف شبکه‌های خصوصی در کشور‌های دیگر نیاز چندانی به رقابت یا کسب رضایت باشگاه‌ها ندارد. صداوسیما به دلیل نبود رقبای داخلی مجبور به پرداخت حق پخش به باشگاه‌ها نیست و هیچ فشاری از سوی نهاد‌های نظارتی یا قانون‌گذار بر آن وارد نمی‌شود.
 
انحصار رسانه‌ای تا کی؟
اگرچه تا حدودی در ایران شاهد اجرای مدل‌های مختلفی از پخش فوتبال خارج از شبکه‌های تلویزیونی هستیم اما تأسیس شبکه‌های خصوصی ورزشی یا ایجاد شبکه‌های تلویزیونی یا اینترنتی قدرتمند می‌تواند رقابت در بازار پخش مسابقات را افزایش داده و صداوسیما را مجبور به پرداخت حق پخش کند. اصلاح قوانین انحصار رسانه‌ای و بازنگری در قوانین مرتبط با رسانه‌ها و رفع انحصار صداوسیما می‌تواند راه‌حل مؤثری باشد. همچنین با تدوین آیین‌نامه‌های شفاف و الزام‌آور و قوانینی که به صراحت سهم باشگاه‌ها از حق پخش را مشخص کند و دارای ضمانت اجرایی قوی هم باشد در کنار نظارت نهاد‌های مرتبط یا مجلس شورای اسلامی می‌توان به اجرا و نظارت بر این قوانین کمک کرد.
 
الگو‌برداری بلد نیستیم!
الگو‌برداری از مدل‌های موفق کشورهای دیگر برای تقسیم درآمد‌های حاصل از حق پخش می‌تواند در ایران هم به‌کار گرفته شود. استفاده نکردن از تجربیات بین‌المللی باعث شده فوتبال ایران از الگو‌های موفق درآمدزایی جهانی محروم بماند. الگو‌های کشور‌های اروپایی، آسیایی (مانند ژاپن و کره جنوبی) و  حتی آفریقایی و آمریکای جنوبی می‌تواند در این مسیر الهام‌بخش باشد.
 

حق پخش تلویزیونی در سایر کشورها؛ مدل‌های مختلف و چالش‌ها
حق پخش تلویزیونی در دنیای امروز یکی از اصلی‌ترین منابع درآمدی برای باشگاه‌ها، فدراسیون‌ها و سازمان‌های ورزشی به‌شمار می‌رود. کشور‌هایی که در ورزش حرفه‌ای پیشرفته‌اند به‌خوبی از این فرصت استفاده می‌کنند تا با فروش این حق، منابع مالی لازم برای رشد و توسعه فوتبال و سایر ورزش‌ها را تأمین کنند. در این‌جا نگاهی خواهیم داشت به چگونگی تخصیص حق پخش تلویزیونی در برخی از کشور‌های پیشرفته و مقایسه آن با وضعیت ایران:

حق پخش در فوتبال اروپا
در اروپا بیشتر لیگ‌های معتبر نظیر لیگ برتر انگلستان، لالیگای اسپانیا و بوندس‌لیگای آلمان به سیستم‌های پیچیده و سودآور برای مدیریت حق پخش تلویزیونی خود دست یافته‌اند. در این کشور‌ها حقوق پخش تلویزیونی از جمله اصلی‌ترین منابع درآمدی برای باشگاه‌ها به شمار می‌رود. به‌عنوان مثال در لیگ برتر انگلیس قرارداد‌های حق پخش تلویزیونی نه‌تنها در سطح لیگ بلکه در سطح باشگاه‌ها نیز تقسیم می‌شود. این قرارداد‌ها به‌صورتی تنظیم شده‌اند که هم‌زمان با سودآوری برای شبکه‌های تلویزیونی، باشگاه‌ها نیز سهم معقولی از درآمد حاصل از پخش مسابقات خود دریافت کنند.

انگلیس؛ الگوی تعادلی 

در انگلستان درآمد‌های پخش تلویزیونی به‌صورت مساوی میان باشگاه‌ها تقسیم نمی‌شود. در عوض میزان درآمد هر باشگاه بستگی به عوامل مختلفی همچون موقعیت آن باشگاه در جدول لیگ، تعداد پخش‌های تلویزیونی که مسابقات آن مورد توجه قرار گرفته و قدرت تجاری برند آن باشگاه دارد. این سیستم به‌نوعی یک الگوی درآمدی تعادلی ایجاد کرده که به باشگاه‌های کوچک‌تر و ضعیف‌تر نیز اجازه می‌دهد تا از طریق درآمد‌های حق پخش، منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین کنند. در حال حاضر لیگ برتر انگلیس قرارداد‌های سالانه‌ای با مبلغی بالغ بر ۲.۷ میلیارد پوند دارد که آن را به یکی از پرسودترین لیگ‌های جهان تبدیل کرده است.

مدل‌های حق پخش در کشور‌های آسیایی
در کشور‌های آسیایی به‌ویژه در منطقه خاورمیانه، مدل‌های مختلفی برای پرداخت حق پخش تلویزیونی وجود دارد. کشور‌های مانند قطر و امارات با سرمایه‌گذاری‌های کلان در ورزش به‌خوبی از حق پخش تلویزیونی به‌عنوان ابزاری برای درآمدزایی استفاده می‌کنند. در قطر حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ فوتبال این کشور توسط شبکه «بی‌ان اسپورتس» که مالکیت آن در اختیار دولت قطر است، اداره می‌شود. این شبکه علاوه‌بر پخش مسابقات داخلی، حق پخش بسیاری از رویداد‌های بین‌المللی فوتبال را نیز در اختیار دارد و از این طریق به یکی از بازیگران مهم در بازار پخش تلویزیونی تبدیل شده است.

علاوه‌بر این در عربستان سعودی که به‌ویژه سال‌های اخیر با سرمایه‌گذاری‌های زیاد در فوتبال شاهد رشد چشمگیری بوده‌ایم، مدل حق پخش تلویزیونی به‌گونه‌ای است که باشگاه‌ها از این طریق بخش بزرگی از درآمد‌های خود را تأمین می‌کنند. در این کشور قرارداد‌های پخش تلویزیونی با مبلغ‌های کلانی بسته می‌شود و شبکه‌های تلویزیونی خصوصی نیز نقش مهمی در این بازار دارند. به‌عنوان مثال شبکه «MBC» که یکی از بزرگ‌ترین شبکه‌های تلویزیونی عربی است، از طریق فروش حق پخش لیگ حرفه‌ای عربستان سود‌های هنگفتی به‌دست می‌آورد.

آلمان؛ سیستم مساوات‌محور
در آلمان فدراسیون فوتبال این کشور به شکلی منظم و با دقت بالایی درآمد‌های حاصل از حق پخش تلویزیونی را بین باشگاه‌ها تقسیم می‌کند. بوندس‌لیگای آلمان یکی از معدود لیگ‌هایی است که تقریباً تمامی درآمد‌های حق پخش تلویزیونی را به‌طور برابر بین باشگاه‌های این لیگ تقسیم می‌کند. این شیوه که با عنوان "برابری در تقسیم درآمدها" شناخته می‌شود به‌طور خاص با هدف کاهش شکاف‌های مالی بین باشگاه‌های بزرگ و کوچک طراحی شده است. به این‌ترتیب هر باشگاه صرف‌نظر از موقعیتش در جدول سهمی برابر از درآمد‌های حاصل از حق پخش تلویزیونی دریافت می‌کند که این به ارتقای رقابت‌پذیری و تعادل در بوندس‌لیگا کمک کرده است.

لالیگا؛ سلطه مالی باشگاه‌های بزرگ
اما در اسپانیا شرایط متفاوت است. لالیگای اسپانیا به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین لیگ‌های فوتبال جهان برخلاف آلمان به سمت سیستم‌های تجاری سوق داده شده که این مساله به نفع باشگاه‌های بزرگ‌تری مانند بارسلونا و رئال مادرید است.

در این کشور درآمد‌های حاصل از پخش تلویزیونی به‌طور نامساوی میان باشگاه‌ها تقسیم می‌شود و این امر باعث شده تا باشگاه‌های بزرگ همچنان از امکانات مالی بهتری نسبت به باشگاه‌های کوچک‌تر برخوردار شوند. در این سیستم باشگاه‌های بزرگتر مانند رئال مادرید و بارسلونا درآمد بیشتری از حق پخش تلویزیونی کسب می‌کنند و این باعث شده تا شکاف‌های مالی بین باشگاه‌ها بیشتر شود. همین تفاوت‌ها سبب شده تا بسیاری از منتقدان این شیوه، خواستار اصلاح این سیستم به‌نفع رقابت‌پذیریِ بیشتر در لالیگا شوند.

فرانسه؛ مدل حقوقی و سهم‌بندی دولتی
لیگ ۱ فرانسه یا لوشامپیونه به‌طور گسترده‌ای از سیستم فروش مشترک حق پخش تلویزیونی بهره می‌برد. در این کشور درآمد‌های حاصل از پخش تلویزیونی به‌طور مساوی میان باشگاه‌ها تقسیم می‌شود و این شیوه منجر به کاهش شکاف مالی میان باشگاه‌های کوچک و بزرگ می‌شود. با این حال به‌دلیل وجود چند باشگاه بزرگ و پرطرفدار مانند پاری‌سن ژرمن، این مدل به‌طور غیرمستقیم به نفع این باشگاه‌ها تمام می‌شود.

در فرانسه دولت نیز در تنظیم قرارداد‌های پخش تلویزیونی نقش دارد و برخی از شبکه‌های تلویزیونیِ دولتی در پخش مسابقات فوتبال مشارکت دارند که موجب می‌شود این سیستم به‌طور قابل توجهی تحت تأثیر عوامل سیاسی و اقتصادی قرار گیرد.

ایتالیا؛ درآمدزایی مشابه لالیگا
ایتالیا یکی دیگر از کشور‌هایی است که در آن حق پخش تلویزیونی نقش مهمی در درآمدزایی باشگاه‌ها و لیگ‌ها ایفا می‌کند. لیگ سری آ ایتالیا در حال حاضر از مدل مشابه به اسپانیا بهره می‌برد، جایی که باشگاه‌های بزرگ مانند یوونتوس، اینتر و میلان از سهم بیشتری از حق پخش تلویزیونی برخوردارند. با این حال در ایتالیا نیز مانند اسپانیا تلاش‌هایی برای اصلاح سیستم تقسیم درآمد‌ها صورت گرفته تا بتوان رقابت‌پذیری در لیگ را بهبود بخشید و باشگاه‌های کوچک‌تر نیز سهم منصفانه‌ای از این درآمد‌ها دریافت کنند.

حق پخش در برزیل و آرژانتین
در آمریکای جنوبی، برزیل و آرژانتین به‌عنوان دو قدرت بزرگ فوتبال مدل‌های متفاوتی برای حق پخش تلویزیونی دارند. در برزیل به‌ویژه در لیگ‌های داخلی فوتبال حق پخش تلویزیونی یکی از منابع اصلی درآمد برای باشگاه‌ها است. در حالی‌که در آرژانتین به‌دلیل وضعیت اقتصادی پیچیده این کشور، دولت نقش مهمی در مدیریت و تنظیم پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال ایفا می‌کند. عمده درآمد از پخش تلویزیونی مسابقات به باشگاه‌ها و فدراسیون‌ها اختصاص دارد و دولت نیز درگیر کمک به توسعه زیرساخت‌های ورزشی است.

آفریقا؛ چالش‌ها و فرصت‌ها
در کشور‌های آفریقایی، وضعیت حق پخش تلویزیونی کمی پیچیده‌تر است. در بیشتر کشور‌های آفریقایی فوتبال هنوز با چالش‌های مالی زیادی مواجه است و حق پخش تلویزیونی به‌عنوان منبع درآمد، هنوز به‌طور کامل بهره‌برداری نمی‌شود. با این حال برخی از لیگ‌های معروف مانند لیگ فوتبال مصر و آفریقای جنوبی به‌طور مرتب حق پخش تلویزیونی را به فروش می‌رسانند، اما در مقایسه با لیگ‌های معتبر اروپایی یا آسیایی درآمد‌های این کشور‌ها از این راه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد.

حق پخش در ژاپن و کره جنوبی
در ژاپن و کره جنوبی، حق پخش تلویزیونی به‌طور بسیار موفقی مدیریت می‌شود. در جی‌لیگِ ژاپن و کی‌لیگِ کره جنوبی به‌طور منظم و موفق از طریق فروش حق پخش تلویزیونی درآمدزایی می‌کنند. در این کشور‌ها تلویزیون‌های دولتی و خصوصی نقش مهمی در خرید حق پخش دارند و این به‌نفع باشگاه‌ها و لیگ‌ها تمام می‌شود.

در دنیای حرفه‌ای فوتبال، پول حرف اول را می‌زند. باشگاه‌ها و نهاد‌های ورزشی باید از روش‌های پایدار و قابل اتکا برای تأمین منابع مالی خود استفاده کنند و حق پخش تلویزیونی یکی از اصلی‌ترین این منابع است. در شرایطی که صداوسیما به‌عنوان یک نهاد دولتی با پایگاه اجتماعی همچنان از پرداخت حق پخش خودداری می‌کند، تنها راه حل این مشکل اتحاد جامعه ورزش ایران است. اگر این اتحاد به‌وجود آید و تمام ارکان فوتبال و ورزش کشور در یک جبهه متحد قرار بگیرند، آن‌گاه می‌توان به آینده‌ای روشن‌تر و پر از پیشرفت برای فوتبال ایران امیدوار بود.

ارسال نظرات