روزنامه کیهان در یادداشتی با عنوان «نفر بعدی!» به مصوبه عفاف و حجاب تاخته است.
این روزنامه در ستون «گفت و شنود» خود نوشت:
گفت: از لایحه حجاب و عفاف چه خبر؟!
گفتم: با توجه به وجود قانون درباره ضرورت حجاب و چگونگی برخورد قانونی با متخلفان، معلوم نیست این لایحه بر اساس چه ضرورتی تهیه شده و یک سال و چند ماه است که بین مجلس و دولت و قوه قضائیه و شورای نگهبان دست به دست میشود؟!
گفت: ادعا میکردند که برای مقابله با بیحجابی است ولی از هنگام تهیه این لایحه تاکنون، قوانین موجود را نادیده گرفته و در نتیجه پدیده پلشت و خانمانبرانداز کشف حجاب چند برابر شده است!
گفتم: این لایحه چندین اشکال اساسی دارد. یک عده آن را مانع بیحجابی نمیدانند. برخی دیگر هم آن را برای مقابله با کشف حجاب کارآمد تلقی میکنند! و گروه سوم که شامل پادوهای آمریکا و برخی از مدعیان اصلاحات است، این لایحه را بهانه کرده و با اصل حجاب مخالفت میورزند!
گفت: دو گروه اول و دوم باید مشکل خودشان را با لایحه حل کنند ولی گروه سوم این وسط چهکاره است؟!
گفتم: یارو رفت پیش دکتر و گفت؛ آقای دکتر! هیچکس به من محل نمیگذارد! دکتر گفت؛ نفر بعدی!
قبلنا مؤمنین چن تا بیلبورد میذاشتن وسطِ شهر ... روش یه سری مغزِ گردو میکشیدن میگفتن این مغزا بی حجابن ... یعنی فاسدن ... یعنی پوستِ گردو حجاب ِ برتره گه گردوا پوشیده ن ... این مثالا قدیمی بود کسی باهاش ارتباط برقرار نمیکرد ... آپدیت شدن به پوستِ موز مثال زدن ... مخصوصن چون پوستِ موز باعثِ لغزشه هرکی پاشو بذاره روش با مخ زمین میخوره ... من با این مثالا کار ندارم ... مثالای خودمو میزنم ... امیدوارم بفهمی چی میگم ... ببین دادا ! حجاب سه نوعه : حجاب ِ مگنولیاچوکوبری ، حجاب ِ تخم مرغ شانسی ، حجاب ِکافی میکسِ نستله ... حجاب مگنولیاچوکوبری سه لایه س ... یه لایه بستنی وانیلی ، یه لایه توت فرنگی ، یه لایه ام شکلات روشه ... ستادِ امر به معروف و نهی از منکر رفته ازین حجابه شکایت کرده ... میگه اروتیکه ... شاید بدونی ... من یه زمانی تو منصبِ قضا و قبلش افسرِ تجسس بودم ... تو پشتِ بوم و طبقه نهمِ فلانجائم بوده م ... سیبیلِ ریشوای نفوذیو دود میدادم ... پس با جرم و جنایت و نفوذ و اینجور چیزا غریبه نیستم ... ازتون میپرسم چیه این بده !؟ میگین چوب بستنیه از زیرِ بستنی بیرون زده عکسِ بستنی ام رو فویله ... منم میگم عزیز جان ! حجاب ِ سخنگوی وزارت خارجه روسیه که اومد تهرانم که مثِ این چوب بستنیه... فرض کن چوب بستنی سه لایه لچک کشیده سرش اما مینی ژوپ پوشیده ... این از حجاب مگنولیاچوکوبری ... اما نوعِ دوم ، حجاب کافی میکسِ نستله ... یه لایه خامه کشیده رو قهوه یه کریمرِ گیاهی ام مالیده فکر میکنه با حجابه ... مثِ حجاب سفیرِ جدید سوییسه ... یه چیزیه بینِ کاپوچینو و اسپرسو و کافه لاته ...خب اینم بدآموزی داره .. پس میمونه حجاب ِ تخم مرغ شانسی ... هم چن لایه س ، هم عکسش رو فویل نیست ، هم مثِ کاترین شکدم غیرِ قابلِ پیش بینیه ... تازه جایزه ام داره ... مثِ هندونه دربسته س ... مثِ ازدواجه ... میخری میبری خونه ، وقتی بازش کردی میفهمی توش چیه ... ازینا بگذریم ... شما که دستت به گشتِ نامحسوسِ ارشاد میرسه یه رسیدگی کن ببین تو برزخ چه خبره ... حاج ممرضا اعتمادیان پیشِ امام کراوات میزد ... رفت محضرِ حاج آقا علم الهدی و مرحوم مهدوی کنی تو دانشگاه امام صادق ... یه دفعه یقه آخوندی شد و ته ریشی ، کراواتشم باز کرد ... اما همه که این کارو نکردن ... نمونه ش شهید حاج مهدی عراقیه ... پیرهنِ آستین کوتاه میپوشید میرفت خدمتِ مراجع ... یا صادق طباطبایی ... ریشاشو شیش تیغه میکرد کتاب نیل پُستمنو ترجمه میکرد که اینترنت و تلویزیونو سانسور کنین ... یا مرحوم حاج احمدِ خمینی ... شلوارکِ مامان دوز میپوشید میرفت تو زمین خاکی ... میومد تهرانپارس با داداشِ من و دوستاش فوتبال بازی میکرد... بعد میرفتن نوشابه کوکاکولا میخوردن ... اصلِ امریکایی ... تازه پپسی ام میخوردن ... نمیگفتنم که صاحب پپسی بهائیه ... یه بارم سِوِن آپ خوردن با یخ دربهشت و بستنی یخی ... حالا اینا به کنار ... شما که اینقده اهلِ ارشادی درباره طنازِ فریدون و نعیما طاهری نظری نداری !؟ ... اینام به کنار ... شهید چمران یه دختری داره به اسمِ روشن یه نوه ام داره به اسمِ سارا ... روشن تو بچگی و بغلِ باباش با حجاب بود ... الان تو امریکان ... بی حجابن هردو ... داداشش رحیمم که رفته تو امریکا آتیش نشان شده ... حالا بگذریم از خواهر هنرمندِ ارزشی مرحوم نادرِ طالب زاده اردوبادی ... خواهرِ ناصر برادرِ نادر ( اسم نادرم که Noah Mckay بوده)...ایشون رفته زنِ یه یهودی شده ، از خونواده راچیلد ، اسمِ شوهرشم آنتونی چیسه ... به سایتِ هسته ای نطنزم رفت و آمد داشته ... تازه بیکینی میپوشه میره موج سواری ... اسمشم جالبه ... نی نی طالب زاده اردوبادی ... به خدای احدِ واحد حلال نمیکنم اگه یه کلمه ازینا سانسور بشه ... سلیمانِ نبی ام که باشی امثالِ بلقیسو من و توی دیندار مجبور به کشفِ حجاب کردیم ... بدبخت رو تختِ سلطنتش نشسته بود ... کاری که نداشت با دین !!!!!!!!
گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است ،
چون خوردنِ نوشابه که در جامِ شراب است .
گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است ،
این بار نه جام است و نه نوشابه سراب است .
اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند ،
چون دغدغه مردمِ این شهر حجاب است .
تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد ،
یک آیه بخوانند گناهِ تو ثواب است .
خریدند تنت را و بریدند کفنت را ،
به یک آیه و چند سکه ببستند دهنت را .
نه روحی به کار است نه عشقی به بار است ،
فقط شهوتِ مردانه به اندامِ تو یار است .
آن کس که زنی را بفروشد پی ِ پیسه ،
حق است که روحش تهِ دوزخ به عذاب است .
هر جای ِ جهان مرتبه زن بلند است ،
در کشورِ من زن مثلِ میّت به حساب است .
ای کاش که دلقک شده بودم نه شاعر ،
در کشورِ من ارزشِ انسان به نقاب است .
تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد ،
یک آیه بخوانند گناهِ تو ثواب است .
خریدند تنت را و بریدند کفنت را ،
به یک آیه و چند سکه ببستند دهنت را .
نه روحی به کار است نه عشقی به بار است ،
فقط شهوتِ مردانه به اندامِ تو یار است !!!!!!!!!
پس معلوم می شود آشی که پخته شده خیلی شور بوده .
نه؟
احکام شریعت اجباری نیست.
افانت تکرهوا الناس حتی یکونوا مومنین؟