فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو
شرح لغت: قال و مقال: قیل و قال/ شاه نشین چشم: بالای چشم
۱- حضرت حافظ در بیت آخر می فرماید:
* چهره تو ای محبوب بوستانی، زیباست مخصوصاً که در این بهارستان جمال حافظ خوش سخن، بلبل نغمه ساز تو می باشد.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- به شما مژده می دهم و تبریک می گویم زیرا آنچه سال ها در انتظار انجامش بودی، به زودی جامه عمل می پوشاند. پس اولاً کوشاتر باشید. ثانیاً راز دل خود را جز به پدر و مادر و همسر با کسی نگویید. ثالثاً با فردی با تجربه و استاد مشورت کنید رابعاً به یکی از مشاهد متبرکه بروید و نذر خود را ادا کنید.
تمام تلاشت را کرده ای و با لطف الهی زندگی آرامی برای خود ساخته ای. اکنون شاد و خندان زندگی کن و از آنچه خدا نصیبت کرده لذت ببر. دوستان نزدیک را از خود نران، زیرا هر انسانی هر قدر بزرگ و کامل، به دوستان صادق نیازمند است. از شر و شور دنیا دلگیر مشو که زندگی زیباست.