صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

ترامپ با رویکرد معامله‌گرایانه و تمرکز بر منافع داخلی آمریکا، به‌ویژه از طریق مقابله با تهدیدات داخلی و گسترش سیاست‌های اقتصادی، نقشی پیش‌بینی‌ناپذیر در تحولات جهانی ایفا خواهد کرد. سیاست‌های او در قبال روسیه، چین، و خاورمیانه می‌تواند پیامد‌های غیرمنتظره‌ای داشته باشد.
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۱ - ۱۰ آذر ۱۴۰۳

فرارو- ادوارد لوس سردبیر ملی و ستون نویس روزنامه فایننشال تایمز.

به گزارش فرارو به نقل از فایننشال تایمز، رهبران نظام‌های فاشیستی معمولاً میل شدیدی به گسترش سرزمینی و تصرف کشور‌های دیگر دارند، اما با این معیار نمی‌توان دونالد ترامپ را یک فاشیست دانست. یکی از دلایل محبوبیت ترامپ در میان پایگاه حامیان سرسخت او، موسوم به «ماگا»، مخالفت او با جنگ‌های بی‌پایان آمریکا بوده است. به بیان ساده، ترامپ به جنگ‌های تجاری علاقه دارد، اما از جنگ‌های نظامی بیزار است.

با این حال، رویکرد عجیب کامالا هریس در کارزار انتخاباتی جای تأمل داشت؛ او به جای همراهی با شاون فین، رئیس اتحادیه کارگران خودروسازی، بیشتر در کنار لیز چِینی، دختر دیک چِینی ــ یکی از معماران جنگ عراق و شخصیتی تندرو ــ دیده می‌شد. این در حالی است که ترامپ بهتر از هر سیاستمدار دیگری توانسته بود حال و هوای جامعه آمریکا را درک کند. با این وجود، تصمیمات آمریکا بیش از هر جای دیگر، تبعات خود را در داخل این کشور نشان خواهد داد.

ترامپ و رویکرد معامله‌گرایانه: تهدیدات و فرصت‌های جهانی

تاریخ احتمالاً از روز ۵ نوامبر ۲۰۲۴ به‌عنوان نقطه‌ای یاد خواهد کرد که آمریکا به‌طور رسمی از نقشی که پس از جنگ جهانی دوم در نظام جهانی بر عهده گرفته بود، فاصله گرفت. البته این تغییر جهت، از سال‌ها پیش آغاز شده بود. پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ و حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، دو نقطه عطف مهم دوران سلطه تک‌قطبی آمریکا بودند که هر دو به شدت در میان مردم آمریکا نامحبوب باقی مانده‌اند.

در چنین فضایی، دیر یا زود یک سیاستمدار فرصت‌طلب از این نارضایتی عمومی بهره‌برداری می‌کرد. ممکن بود این فرد کسی، چون برنی سندرز باشد که در دو انتخابات مقدماتی حزب دموکرات با فاصله‌ای اندک دوم شد. اما این‌که این فرصت نصیب سیاستمداری با گرایش‌های اقتدارگرایانه شد، تهدیدی جدی برای ساختار داخلی آمریکا محسوب می‌شود، هرچند الزاماً چنین خطری در عرصه بین‌المللی ایجاد نخواهد کرد.

ترامپ نه تنها به قوانین جهانی پایبند نیست، بلکه به حقوق بشر و دموکراسی نیز اهمیتی نمی‌دهد. او جهان را به چشم یک جنگل می‌بیند که در آن هیچ‌گونه جایگاهی برای اخلاق وجود ندارد. با این حال، رویکرد معامله‌گرایانه او به مسائل، از زندگی شخصی‌اش مانند سه ازدواج گرفته تا سیاست‌های کلانی همچون روابط آمریکا و چین، می‌تواند نتایج غیرمنتظره‌ای به همراه داشته باشد. برجسته‌ترین نمونه این امر را می‌توان در تحولات خاورمیانه مشاهده کرد. شاید واقع‌بینانه‌ترین امید برای دستیابی به آرامشی نسبی در بحران اسرائیل و فلسطین، متقاعد کردن عربستان سعودی به شناسایی اسرائیل باشد. البته، بهای عربستان برای پیوستن به توافقات ابراهیم اکنون، پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به‌مراتب بیشتر از قبل شده است.

با این وجود، احتمال دستیابی به توافق با عربستان سعودی ممکن است به یکی از دلایل اصلی اسرائیل برای بازنگری در سناریوی الحاق غزه و کرانه باختری و اخراج گسترده فلسطینیان تبدیل شود؛ سناریویی که هرچند تلخ و ناگوار است، اما نمی‌توان آن را به‌طور کامل منتفی دانست. ترامپ هیچ‌گونه اعتراضی اخلاقی به چنین پایانی نخواهد داشت، اما مسیر عربستان سعودی، با وعده‌های اقتصادی جذاب، فرصت‌هایی برای معامله فراهم می‌آورد. در این سناریو، ریاض ممکن است از طریق پیشنهاداتی برای بازسازی غزه و ایجاد نوعی خودمختاری فلسطینی، در این فرآیند نقش ایفا کند. پیوند میان خاندان سعودی و خاندان ترامپ نیز فراتر از علاقه مشترکشان به تجمل و زرق و برق است و به منافع استراتژیک و اقتصادی گسترده‌تری گره خورده است.

پوتین و ترامپ: دو شخصیت قدرتمند با دیدگاه‌های مشترک در مقابل نظم بین‌المللی

در پی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، کشور‌های مختلفی از جمله کشور‌های حاشیه خلیج فارس، هند، مجارستان، ترکیه، اسرائیل و بخش‌هایی از جنوب جهانی به طور عمومی از این پیروزی استقبال کردند. اما این پیروزی بیش از همه در دولت ولودیمیر زلنسکی در کی‌یف با نگرانی و حتی ترس همراه بود. در مقابل، احتمال اینکه کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهور پیشین، بتواند از طریق کنگره منابع مالی بیشتری برای حمایت از اوکراین تأمین کند، چندان قوی به نظر نمی‌رسید.

با این حال، سال ۲۰۲۵ مدت‌هاست که به‌عنوان نقطه‌ای حساس برای واشنگتن مطرح شده است، فرصتی که ممکن است آن‌طور که انتظار می‌رود، این کشور بتواند راهی برای برقراری آتش‌بس در اوکراین پیدا کند. با توجه به پیشرفت‌های نظامی روسیه در جبهه‌های مختلف، همچنان ابهامات زیادی پیرامون تمایل ولادیمیر پوتین به پایان دادن به جنگ وجود دارد و هنوز نمی‌توان با قطعیت در این خصوص اظهار نظر کرد.

ترامپ می‌تواند در سیاست‌های خود به جهات مختلفی حرکت کند. او ممکن است پیشنهاد برداشتن تحریم‌ها از روسیه را در ازای فریز کردن وضعیت فعلی در اوکراین مطرح کند یا حتی از سیاست «افزایش تنش برای کاهش آن» استفاده کند، به این معنا که با افزایش فشار به پوتین، او را ترغیب کند تا امتیازات بیشتری بدهد. برخلاف جو بایدن که رویکردی محتاطانه‌تر و پیش‌بینی‌پذیرتر دارد، ترامپ به‌طور کلی فردی غیرقابل پیش‌بینی است. این غیرقابل پیش‌بینی بودن به معنای آن است که اوضاع می‌تواند به‌طور کاملاً غیرمنتظره و حتی فاجعه‌آمیز پیش برود – به عنوان مثال، ممکن است آمریکا به‌طور ناگهانی از اوکراین خارج شود و کی‌یف را در میانه بحران رها کند.

از سوی دیگر، این احتمال نیز وجود دارد که نتایج به‌طور غیرمنتظره‌ای به نفع طرفین درگیر باشد: شاید پوتین در روابط با ترامپ منافع بیشتری ببیند و پیشنهادی به مراتب بهتر ارائه کند. این دو شخصیت قدرتمند که به‌طور روزافزون به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند، در کنار یکدیگر از «نظام بین‌المللی لیبرال» که به‌ویژه در دوران پس از جنگ سرد شکل گرفته، تنفر دارند.

ترامپ و آینده روابط آمریکا و چین: از جنگ تجاری تا توافق با شی جین‌پینگ

پیروزی ترامپ در انتخابات بدون شک لحظه‌ای مهم و روشنگر برای اروپا خواهد بود. به‌راحتی می‌توان پیش‌بینی کرد که پس از انتخاب او، اروپا به‌طور قابل‌توجهی احساس فوریت بیشتری خواهد کرد نسبت به زمانی که کامالا هریس به مقام ریاست‌جمهوری می‌رسید. در دوران دوم ترامپ، افزایش هزینه‌های نظامی و تلاش برای ایجاد یک پایگاه صنعتی دفاعی در اروپا می‌تواند به‌عنوان یک مزیت جانبی مطرح شود. اما پیش‌بینی مسیر ترامپ در روابط آمریکا و چین همچنان پیچیده و دشوار است. هرچند ترامپ پیش از تغییر جهت در سیاست‌هایش، خواستار ممنوعیت تیک‌تاک شد، مواضع او در قبال چین همواره نوسانات و تغییرات ناگهانی داشته است. یک جنگ تجاری تمام‌عیار ممکن است به تنش‌های شدیدتری در دریای چین جنوبی منجر شود یا شاید ترامپ از مشکلات اقتصادی چین بهره‌برداری کند تا به یک توافق ظاهراً جذاب با شی جین‌پینگ دست یابد.

در تمامی این مسائل، ترامپ به احتمال زیاد با مشاورانی که به سیاست «اول آمریکا» اعتقاد دارند، احاطه خواهد شد؛ افرادی، چون معاونش جی‌دی ونس و جمهوری‌خواهان سنتی‌تر مانند مارکو روبیو که احتمالاً به‌عنوان نامزد وزارت امور خارجه او مطرح خواهند شد. برای رسانه‌ها، این شرایط وعده‌ای از روز‌های پر از درز اطلاعات و دعوا‌های داخلی را می‌دهد. اما آنچه بیش از هر چیز برای ترامپ اهمیت دارد، تعقیب «دشمن داخلی» خود است – و او این را به شدت جدی می‌گیرد. در حالی که آینده اوکراین، تایوان، غزه و دیگر مناطق جهان ممکن است از نظر سیاسی برای ترامپ جذابیتی نداشته باشد، او به‌وضوح بر حفظ قدرت داخلی و مقابله با تهدیدات داخلی تمرکز خواهد کرد. خلاء اخلاقی او در سیاست‌های جهانی هم فرصتی است برای اعمال نفوذ، اما در عین حال خطرات بزرگی به همراه خواهد داشت.

ارسال نظرات