صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۸۰۱۷۰۱
وزیر فرهنگ دولت اصلاحات نوشت: «چهارشبه‌شب ۳۰ آبان‌ماه امریکا پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس بدون شرط و دایمی در غزه را (برای چهارمین بار در یک سال اخیر) وتو کرد. اگر نام این رخداد فروپاشی نیست، چیست؟»
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۰ - ۰۳ آذر ۱۴۰۳

سید عطاءالله مهاجرانی در یادداشتی با عنوان «فروپاشی جهان؟!» در اعتماد نوشت: این عنوان ممکن است مبالغه‌آمیز به نظر برسد: فروپاشی جهان! اما می‌توان برای آن تفسیری دست‌کم از دیدگاهی جست‌وجو کرد. چهارشبه شب ۳۰ آبان‌ماه به‌رغم موافقت ۱۴ عضو دایم و موقت شورای امنیت سازمان ملل، از جمله هم پیمانان امریکا یعنی انگلستان و فرانسه، امریکا پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس بدون شرط و دایمی در غزه را (برای چهارمین بار در یک سال اخیر) وتو کرد. گویی این همه بمباران که با حجم تخریب بمب‌های اتمی امریکا در هیروشیما و ناکازاکی قابل سنجش است، کشته شدن نزدیک به پنجاه هزار نفر به ویژه کودکان که روی به زندگی داشتند؛ هنوز بسنده نیست، چون اسراییل به اهدافش نرسیده است. اگر نام این رخداد فروپاشی نیست، چیست؟

سال‌ها پیش در سال ۱۳۸۸ کتابی از امین معلوف نویسنده ممتاز لبنانی- مسیحی با عنوان: «اختلال العالم» منتشر شد. از حسن اتفاق این کتاب را من در بیروت در همان سال‌ها از کتابفروشی انطونی خریده بودم. امین معلوف گرچه رمان‌نویس است. اما همواره نگاهی ویژه به جهان و نیز منطقه غرب آسیا داشته و دارد. این نگاه ویژه هم در رمان‌های او پیداست مثل رمان «التائهون» که روایت انسان‌های سرگشته نه تنها در لبنان بلکه در حقیقت جهان را روایت کرده است. قهرمان داستان نامش «آدم» است و همه ما می‌توانیم تصویری یا مصداقی از همان آدم باشیم! با همان تجربه جنگ و برهم خوردن نظام ارزش‌ها و بر باد رفتن سنت‌هایی که به عنوان چفت و بست قوام جامعه به شمار می‌آمد؛ و البته تجربه جنگ. جنگ‌های محلی و داخلی، مثل جنگ داخلی ۱۵‌ساله در لبنان از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۰۰ و نیز تجربه مهاجرت و آوارگی.

آوارگی جسم و مهم‌تر از آن آوارگی روح. اسماعیل خویی شاعر ایرانی واژه ترکیبی تلخی ساخته بود برای بیان محل زندگی‌اش: «بیدرکجا» در این جهان مختل و فروپاشیده، نه دموکراسی وجود دارد و نه حقوق بشری و نه منشوری و نه اخلاقی و ارزش‌های انسانی و نه تعهدی و وجدانی. منظورم مردم جهان نیست که ما هر روز و ساعت شاهد حمایت آنان از فلسطین و مردم لبنانیم. مرادم «نظم جهانی» است. این نظم با یک جهان فروپاشیده معنی پیدا می‌کند. هرجا هم که سخن از سازش و آتش‌بس به شکل رسمی از سوی امریکا مطرح می‌شود یقینا طرح فریب است. مگر امریکا و فرانسه در عالی‌ترین سطح به ایران وعده ندادند که اگر درباره شهادت اسماعیل هنیه دست نگهدارد و اقدامی صورت ندهد آنها درباره آتش‌بس در غزه اقدام می‌کنند؟ طرح فریب بود.

مگر هوکشتاین نماینده امریکا که در واقع نماینده اسراییل و حافظ منافع اسراییل است به لبنان نمی‌رود و از آتش‌بس سخن نمی‌گوید؟ آتش‌بس یعنی اعمال و دیکته شرایط اسراییل که دیگر به صراحت می‌گوید که به قطعنامه ۱۷۰۱ هم پای‌بند نیست. می‌گوید در جنوب لبنان که آن را شمال اسراییل می‌خوانند! تا نهر لیطانی اصلا لبنانی‌ها نبایست حضور داشته باشند. نوار کمربندی سیاه! می‌گویند هر وقت و در هر جای لبنان به هر نحوی اسراییل احساس خطر امنیتی کند می‌تواند اقدام کند و این اقدام قانونی است. مثل هم‌اکنون که آسمان لبنان در اختیار ارتش اسراییل است و هر شهری و هر جایی را بخواهند بمباران می‌کنند.

در چنین جهانی تنها پناه ملت‌ها و کشور‌های مستقل و آزاده «قدرت نظامی و امنیتی» و البته ساماندهی قدرت اقتصادی است. اگر کشور ما توانایی‌های نظامی کسب نکرده بود، تردید نکنید که سرنوشتی مثل اشغال افغانستان یا اشغال عراق یا دست کم اشغال بخشی از سرزمین و غارت منابع ملی همانند سوریه سرنوشت‌مان شده بود. از هماهنگی دیپلماسی و میدان بسیار سخن گفته شده است. در این شرایط فروپاشی جهانی و درندگی امریکا و اسراییل به نظرم مرکزیت با میدان است.

ارسال نظرات