وقتی که عناصر فراطبیعی در درامهای تینیجری گنجانده میشوند، سریالی جذاب رقم میخورد که ریسکها و تنشهای بیشتری همراه با جنبههای مختلف دوران نوجوانی به همراه دارد. برخی از بهترین سریالهای فانتزی دنیای سریال برای مبتدیان ترکیبی از داستانهای جادویی و اتفاقات ناگوار دبیرستانی است که برای بینندگان با هر سنی جالب توجه هستند چراکه داستانهای مربوط به دوران بلوغ هرگز قدیمی نمیشوند و همین موضوع در مورد موجودات افسانهای نیز صدق میکند.
بهترین سریالهای تینیجری و فراطبیعی توانستند توجه مخاطبان بسیار زیادی را به خودشان جلب کنند و آثاری موفق باشند.
آثار درام و تینیجری بخشی ماندگار از چشمانداز تلویزیون را به خودشان اختصاص دادهاند و این فرصت را به دست آوردند تا ژانرها را در طرح داستانی خودشان ترکیب کنند و آثاری هیجانانگیزی را برای مخاطبان به ارمغان بیاورند.
وقتی که عناصر فراطبیعی در درامهای تینیجری گنجانده میشوند، سریالی جذاب رقم میخورد که ریسکها و تنشهای بیشتری همراه با جنبههای مختلف دوران نوجوانی به همراه دارد. برخی از بهترین سریالهای فانتزی دنیای سریال برای مبتدیان ترکیبی از داستانهای جادویی و اتفاقات ناگوار دبیرستانی است که برای بینندگان با هر سنی جالب توجه هستند چراکه داستانهای مربوط به دوران بلوغ هرگز قدیمی نمیشوند و همین موضوع در مورد موجودات افسانهای نیز صدق میکند.
همپوشانیهای زیادی بین روایتهای اساطیری تینیجری و بهترین سریالهای عاشقانه اقتباسی از کتابها وجود دارند چراکه عاشقانه بخش اصلی از هر سریال درام و تینیجری است. جهانسازی درون رمانها به خوبی به دنیای سریال اقتباس میشوند، خصوصاً زمانی که روایتهای فانتزی و داستانهای عاشقانه در کانون توجه قرار میگیرند.
با این حال، سریالهای فراطبیعی و سوپرنچرال بیشتر از دیگر آثار برای مخاطبان جالب توجه هستند. این سریالها نه تنها به خاطر عناصر فانتزی بلکه به خاطر عمق شخصیتها نیز جذاب به شمار میروند.
سریال «شکارچیان سایه» بر اساس مجموعه کتابی نوشته کاساندرا کلیر ساخته شده و بهترین اقتباس ساخته شده از این داستان به شمار میرود چراکه اقتباس سینمایی بر اساس این کتابها در سال ۲۰۱۳ میلادی با شکست بسیار سنگینی مواجه شده بود.
با این حال، این داستان در دنیای سریال موفقیتآمیز بود و توانست با توجه به زمان بیشتری که در اختیار دارد، بهتر جهان و روابط کاراکترها را به نمایش بگذارد. این سریال داستان زن جوانی به نام کلیری با بازی کاترین مکنامارا را دنبال میکند که جهان شکارچیان سایه را کشف میشود و تواناییهای خودش برای شکار اهریمنها را متوجه میشود.
هر یک از کتابهای مجموعه «شکارچیان سایه» به عناصر مختلف جهان میپردازند اما سریال «شکارچیان سایه» در درجه اول بر داستانهای The Mortal Instruments تمرکز دارد. بیشتر این داستانها نیز حول محور رابطه عاشقانه بین کلیری و همکار شکارچی سایهاش به نام جیس با بازی دومینیک شروود است.
این سریال در طول مدت زمان پخش خودش بسیاری از بهترین لحظات کتابها را زنده میکند اما توانسته خودش را متمایز کند و جنبههای جدید و جالبی را نیز به این جهان بیاورد. حتی مخاطبانی که با کتابها آشنایی ندارند نیز مجذوب این سریال جادویی خواهند شد.
بیشتر بینندگان با سیتکام فانتزی «سابرینا جادوگر نوجوان» از سال ۱۹۹۶ میلادی ناآشنا هستند، اثری که توانسته درون مایه بسیار روشنتر و آرامتری نسبت به سریال سوپرنچرال «ماجراجوییهای هراسانگیز سابرینا» محصول سرویس آنلاین نتفلیکس در پیش بگیرد. کیرنان شیپکا که بیشتر به خاطر هنرنماییاش در نقش سالی دراپر در سریال Mad Men شناخته میشود، در این سریال نقش سابرینا را بازی میکند. به طور کلی، این سریال نسبت به اثر قبلی توانسته رویکرد بسیار ترسناکتری را در پیش بگیرد و درون مایه آن نیز گوتیکتر است.
در سریال «ماجراجوییهای هراسانگیز سابرینا»، سابرینا در تلاش است تا بین جنبههای انسانی و جادوگری خودش تعادل برقرار کند اما معمولاً در حال مبارزه برای سمت خوب است. اگرچه سابرینا بیشتر حول محور نیروهای بهشت و جهنم است اما دوستان و متحدانش باعث شدند تا او شخصیتی ملموستر باشد و داستانهای فرعی قوی درباره فراز و نشیبهای تجربه معمول دبیرستانی ارائه میدهد. زندگی عاشقانه سابرینا نیز بخشی مهم از این سریال است و باعث شده تا عناصر فانتزی بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کنند.
جان شوارتز و استفانی سویج خالق پشت سریالهای نمادین تینیجری و درامی همچون The O.C و Gossip Girl با یکدیگر همکاری کردند تا سریال «فراریها» را خلق کنند که یکی از انسانیترین پروژههای مارول به شمار میرود. این سریال داستان گروهی از قهرمانان نوجوان غیرمنتظره را دنبال میکند که وقتی متوجه میشوند، پدر و مادرانشان در واقع ابرشرورها هستند، با یکدیگر همکاری میکنند. در این سریال، رابطه بین والدین و فرزند بسیار پرخاشگرانه و متفاوت است.
همانطور که این نوجوانان قدرتها و تواناییهای خاص خودشان را به دست میآورند، کم کم خودشان را پیدا میکنند و با ناامنیها و تردیدهایی که آنها را آزار میدهند، روبرو میشوند. همانند دیگر سریالهای ابرقهرمانی، سریال «فراریها» از قدرتهای کاراکترها بهعنوان استعارهای برای تفاوت و دیگر بودن استفاده میکند اما نشان میدهد که چطور این نوجوانان بهعنوان یک گروه آرامش و پذیرش را مییابند. با این حال، این سریال به خوبی توانسته پیام خودش را ارائه کند، اینکه مهمترین فردی که باید آنها را بپذیرد، خودشان هستند.
چه در دنیای پس از مرگ و چه در دنیای زندگان، افرادی که مدی را میشناساند، سعی دارند تا معمای مرگ او را حل کنند و بینندگان نمیدانند که چه کسی حقیقت را میگوید. حتی در مرگ، مدی توانسته درامای تینیجری زیادی را پیدا کند چراکه او متوجه خیانت نامزدش میشود و شروع به ارتباط با دیگر ارواح میکند. سریال «ارواح مدرسه» از طریق مفهوم فراطبیعی خودش توانسته با برخی از دردناکترین و واقعیترین بخشهای تینیجری دست و پنجه نرم میکند.
سریال «اولین قتل» پس از پخش یک فصل کنسل شد و مطمئناً یک اثر دست کم گرفته شده در ژانر تینیجری و فراطبیعی است که یک عاشقانه ممنوعه جذاب در مرکز داستان خودش دارد. این سریال داستان یک خونآشام از خانوادهای سلطنتی و فراطبیعی به نام ژولیت با بازی سارا کاترین هوک را دنبال میکند که عاشق یک شکارچی هیولا به نام کال با بازی ایمانی لوئیس میشود. هر دو دستور دارند تا همدیگر را بکشند و جای خود را در خانواده خود بگیرند اما هیچ یک نمیتوانند به این عشق پایان بدهند.
خالق سریال «اولین قتل» یعنی ویکتوریا شواب، بیشتر به خاطر کارهایش در ژانر کتاب فانتزی بزرگسال و YA شناخته میشود و این سریال نیز همان جهانسازی و سبک خاص شوخ طبعی وی را دارد. واقعاً جای تأسف دارد که این سریال این قدر زود کنسل شد چراکه این سریال به اندازه کافی اضطراب، خونخواهی و اشتیاق در درون خودش داشت تا هر بینندهای را راضی کند.
با نزدیک شدن به فصل دوم سریال «ونزدی»، این احتمال وجود دارد که درام و دسیسه بیشتری بین ونزدی و گروه دوستان تازه او ایجاد شود. اگرچه لحظات جدیای نیز در سریال وجود دارند اما در بیشتر موارد، سریال «ونزدی» به عناصر عجیب و غریب و فانتزی پایبند است که باعث شده تا بینندگان با این سریال ارتباط برقرار کنند. از میان تمام سریالهای درام و تینیجری اخیر، سریال «ونزدی» کار بسیار خوبی در آوردن احساسات معاصر به دنیای فانتزی انجام داده است.
تایلر پوسی و دیلن اوبرایان در این سریال نقش دو دوست صمیمی به نام اسکات و استیلز را بازی میکنند که وقتی که اسکات به گرگینه تبدیل میشوند، درگیر دنیای پنهان فراطبیعی شهر خودشان میشوند. گرچه سریال «تین ولف» با بسیاری از هیولاها و موجودات مختلف داستانهای عامیانه سروکار دارد اما جنبههای خونآشامی آن این سریال را متمایز کرده است.
در بیشتر موارد، سریال «تین ولف» جنبههای آشنای نوجوانی را دنبال میکند و از داستانهای فرعی عاشقانه معمولی این ژانر دور نمیشود. با این حال، نویسندگان و سازندگان سریال جایگاه این اثر و نقشی که در دنیای سریال داشت را درک کردند و به این سریال اجازه دادند تا در فصول مختلف با انتظارات بینندگان بازی کند. جذبه دو بازیگر اصلی سریال نیز به موفقیت این اثر بسیار کمک رده است.
فصل پنجم سریال «چیزهای عجیب» آخرین فصل سریال است و قطعاً سازندگان سریال داستان را در یک نقطه اوج و بزرگ به پایان خواهند رساند و آشکارسازیهای زیادی را انجام خواهند داد. چیزی که سریال «چیزهای عجیب» در مقایسه با دیگر سریالهای تینیجری و فراطبیعی انجام میدهد، گنجاندن حس قوی از معمایی بودن است که در طول تمام فصول حفظ شده است. بینندگان مشتاقانه منتظر پاسخ سؤالاتی هستند که سریال تاکنون مطرح کرده و سفر برای دستیابی به این پاسخها نیز بسیار جذاب و جالب توجه است.
در حالی که محبوبیت لزوماً نشان دهنده کیفیت نیست اما این واقعیت که دو نسخه فرعی از سریال «خاطرات خونآشام» ساخته شده، نشان دهنده ماندگاری و طول عمر این داستان است. سریال «خطرات خونآشام» با جنبههای عاشقانه و خونین زیادی که مخاطبان را به خودش جلب کرد، توانست داستانهای عاشقانه زیادی را نیز به تصویر بکشد و توسعه شخصیتی خارقالعادهای را ارائه بدهد. این سریال از درون مایه خودش آگاه است و توانسته برخی جنبههای کمپی و خندهدار را نیز درون خودش داشته باشد.
سریال «بافی قاتل خونآشامها» نه تنها بهترین سریال خونآشامی تاریخ است بلکه الگویی برای سریالهای تینیجری و فراطبیعی محسوب میشود. در حقیقت، سریال «بافی قاتل خونآشامها» توانست درام تینیجری و فراطبیعی را بهعنوان یک ژانر برجسته و جدی به مخاطبان و منتقدان نشان بدهد و این سریال ثابت کرد که در یک سریال درباره نوجوانان، جایی برای بحثهای پیچیده و ظریف درباره زندگی و عشق نیز وجود دارد. بافی با بازی سارا میشل گلار از ابتدا یک نوجوان معمولی نیست و داستان آن نیز به شکلی معمولی روایت نشده است.
بافی در طول هفت فصل سریال بسیار تکامل پیدا کرد و سریال پس از سه فصل نیز دوران دبیرستان و نوجوانی را پشت سر گذاشت. با این حال، این به معنای آن نبوده که شخصیتها از یادگیری، رشد و بلوغ دست کشیدند. بسیاری از درسهایی که در سریال «بافی قاتل خونآشامها» وجود دارند، جهانی هستند و با بینندگان در هر سنی ارتباط برقرار میکنند. این سریال واقعاً توانسته به چیز بسیار بزرگی دست پیدا کند که سریالهای جدید در پی آن هستند.
منبع: گیمفا