به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، با معرفی نامزدهایی برای پستهای کلیدی امنیت ملی، موجی از نگرانیها را حتی در میان برجستهترین چهرههای سیاسی و کارشناسان کهنهکار جمهوریخواه برانگیخته است. این انتصابات که از دید بسیاری بحثبرانگیز و غیرمتعارف هستند، سوالات اساسی و جدیای را در خصوص جهتگیری سیاست خارجی و امنیتی دولت دوم او به میان آوردهاند.
دونالد ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود وعدههایی بلندپروازانه و جنجالی داد که نشاندهنده تغییرات اساسی در رویکرد ایالات متحده بود. از پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین و آغاز جنگی گسترده در عرصه تجارت جهانی گرفته تا استفاده از نیروی نظامی برای اجرای سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه و بهرهگیری از وزارت دادگستری بهعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف شخصی، همگی از عزم او برای ایجاد تحولی بنیادین در دولت آینده حکایت دارند.
انتصاب چهرههای جدید برای پستهای حساس نشان میدهد که ترامپ برای تحقق این وعدهها مصمم است. با این حال، این تصمیمات حتی در فضای سیاسی واشنگتن که در دوره دوم ریاستجمهوری کاملاً در سیطره جمهوریخواهان خواهد بود، واکنشهای نگرانکنندهای را به همراه داشته است.
جان بولتون، که در دوره نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ بهعنوان مشاور امنیت ملی فعالیت میکرد و اکنون از منتقدان سرسخت او به شمار میرود، معتقد است بزرگترین تهدید ترامپ برای منافع ملی ایالات متحده، ناتوانی او در تفکیک میان منافع شخصی و منافع کشور است. بولتون با اشاره به جمله معروف لوئی چهاردهم گفت: «همانطور که لوئی چهاردهم میگفت «کشور من هستم، ترامپ نیز منافع شخصی خود را معادل با منافع ایالات متحده میبیند.»
جان بولتون، با سابقهای طولانی از فعالیت در دولتهای جمهوریخواه، هشدار داد که ناآگاهی ترامپ از پیچیدگیهای روابط بینالمللی، او را در برابر رهبران قدرتمند جهان آسیبپذیر میکند. او به نمونههایی از دوره اول ریاستجمهوری ترامپ اشاره کرد که برای نمونه میتوان به تصمیم یکجانبه او برای کاهش مانورهای نظامی مشترک ایالات متحده و کره جنوبی اشاره کرد که هدف از این کار جلب رضایت کیم جونگ اون بود. به گفته بولتون، چنین تصمیماتی نه تنها نشانه دیپلماسی هوشمندانه نیستند، بلکه ضعف و ناآگاهی ترامپ را آشکار میسازند. وی تاکید کرد: «رهبرانی مانند شی جینپینگ و ولادیمیر پوتین با وضوح و قاطعیت اهداف و منافع خود را دنبال میکنند، در حالی که دونالد ترامپ اغلب قربانی کمتجربگی و سوءاستفاده آنان میشود.»
انتخابهای جدید ترامپ برای دولت دوم، برخلاف انتصابات متعادل و حرفهای دوره نخست، نگرانیها را افزایش داده است. افرادی، چون جیم متیس، اچ. آر. مکمستر، مایک پمپئو و حتی بولتون، که در دوره اول نقشهایی کلیدی داشتند، در متعادل کردن تصمیمات او تأثیرگذار بودند. اما در ترکیب جدید، نامهایی، چون مایک والتز بهعنوان مشاور امنیت ملی، مارکو روبیو برای وزارت امور خارجه، تولسی گابارد برای مدیر اطلاعات ملی، مت گیتز برای دادستانی کل، و الیز استفانیک بهعنوان سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد دیده میشود، که حکایت از تغییر رویکردی جدی به سمت تصمیمگیریهای غیرمعمول و چالشبرانگیز دارد.
این ترکیب نشان میدهد که دولت دوم ترامپ احتمالاً با سیاستهایی تهاجمیتر، غیرقابل پیشبینیتر و بحثبرانگیزتر از گذشته همراه خواهد بود؛ سیاستهایی که میتوانند پیامدهای عمیق و گستردهای برای جایگاه جهانی ایالات متحده و همچنین ثبات داخلی آن به دنبال داشته باشند. جان بولتون، با ابراز نگرانی عمیق از انتصابات اخیر، اظهار داشت: «برخی از اسامی اعلامشده جای تردید جدی دارند و نشاندهنده نبود هماهنگی و انسجام در این انتخابها هستند.» او در ادامه، مایکل والتز و مارکو روبیو را بهعنوان گزینههایی معرفی کرد که واکنشهای مثبتی دریافت کردهاند یا حداقل نگرانی جدیای بر نینگیختهاند. با این حال، معرفی چهرههایی مانند تولسی گابارد و مت گیتز، نه تنها موجب نگرانی در میان جمهوریخواهان سنا شده، بلکه انتقاد کهنهکارانی همچون خود او را نیز برانگیخته است.
جان بولتون با تأکید بر حساسیت بالای این انتصابها اظهار داشت: «مشکل اساسی این است که وفاداری این افراد نه به اصول و ارزشها، بلکه صرفاً به شخص دونالد ترامپ معطوف است. وفاداری، اگر مبتنی بر آگاهی و منطق باشد، میتواند تحسینبرانگیز باشد. اما زمانی که این وفاداری کورکورانه باشد، به اطاعتی شبیه به سرسپردگی در قرون وسطی تبدیل میشود. بهنظر میرسد دونالد ترامپ تنها به اطرافیان مطیع و بلهقربانگو نیاز دارد.»
او بهویژه از معرفی مت گیتز برای تصدی وزارت دادگستری ابراز نگرانی کرد و افزود: «این وزارتخانه نقشی کلیدی در امنیت ملی ایالات متحده دارد و نظارت بر اف بی آی تنها بخشی از وظایف گسترده آن است. معرفی فردی با سابقهای بحثبرانگیز، شامل اتهامات سوءرفتار اخلاقی و مصرف مواد مخدر غیرقانونی و حتی استعفای ناگهانیاش از مجلس نمایندگان نیز برای پایان دادن به پروندههای اخلاقیاش بود، اقدامی بهشدت نگرانکننده است.»
جان بولتون در ادامه، با اشاره به یک نمونه تاریخی، هشدار داد: «این وضعیت مرا به یاد داستان معروف امپراتور کالیگولا میاندازد که صرفاً با هدف تحقیر و بیاعتبار کردن سنای روم، اسب خود را بهعنوان کنسول منصوب کرد. اینکه اکنون شاهد معرفی افرادی هستیم که آشکارا فاقد صلاحیت برای مسئولیتهای محوله هستند، آزمونی جدی برای سنای ایالات متحده خواهد بود. تأیید چنین انتصابهایی میتواند پیامدهایی فاجعهبار و غیرقابل جبران برای کشور به همراه داشته باشد.»
در پاسخ به سوالی درباره اصلیترین دغدغههایش نسبت به دولت آینده، جان بولتون به سه چالش اساسی اشاره کرد: نخست، خطر آغاز یک جنگ تجاری گسترده که میتواند اقتصاد جهانی را با بحرانی جدی و غیرقابل پیشبینی مواجه کند. دوم، احتمال پایان شتابزده جنگ اوکراین به شکلی که منافع کییف و ناتو را به خطر بیندازد و به تقویت موضع روسیه در منطقه منجر شود؛ و سوم، اتخاذ سیاستهای سختگیرانه و تقابلی علیه چین که ممکن است واکنش تهاجمی پکن را به دنبال داشته باشد، مشابه آنچه در دوران ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش تجربه شد. او در پایان هشدار داد: «این بحرانها احتمالاً در همان مراحل ابتدایی دولت آینده رخ خواهند داد و چالشهایی جدی برای امنیت ملی و ثبات جهانی به همراه خواهند داشت.»