صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

ترامپ در مرکز توجهات؛ قدرت طلبی ادامه دارد
پیروزی دوباره دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، جهان را با چهره‌ای قوی‌تر و مصمم‌تر از او مواجه ساخته است که با تجربه و حمایت داخلی بیشتری همراه است. با چالش‌های ژئوپلیتیک جدید از جمله جنگ سرد دوم، روابط با روسیه و چین و آزمون‌های اقتصادی پیش رو، ترامپ می‌تواند مسیر آمریکا در عرصه بین‌المللی را تغییر دهد. آینده این ریاست‌جمهوری بسته به انتخاب‌های کلیدی ترامپ در تعامل با جهان یا گرایش به انزواگرایی، تأثیری عمیق بر نظم جهانی خواهد گذاشت.
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۰ - ۲۴ آبان ۱۴۰۳

فرارو– متیو کامینسکی، سردبیر ارشد سابق نشریه پولیتیکو

به گزارش فرارو به نقل از نشریه پولیتیکو، هشت سال پیش، شاهد پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بودم؛ پیروزی‌ای که قانون‌گذاران و سیاست‌گذاران اروپایی را در بهت و حیرت فرو برد.  اما امسال واکنش پایتخت‌های جهان به‌کلی متفاوت بود. در بسیاری از کشور‌ها اضطراب و نگرانی موج می‌زد و در برخی دیگر شادمانی دیده می‌شد؛ اما این بار خبری از شوک نبود. دنیا حالا تجربه‌ی چهار سال ریاست‌جمهوری ترامپ را پشت سر گذاشته و بسیاری از همان چهره‌هایی که در آن صبح سال ۲۰۱۶ حضور داشتند، ماه‌هاست که خود را برای احتمال بازگشت دونالد ترامپ آماده کرده‌اند.

واکنش‌های متفاوت اروپا به بازگشت ترامپ؛ بین اندوه و امید

این بار تغییرات دیگری نیز در برداشت جهانیان از سیاست آمریکا دیده می‌شود. یکی از انتقاد‌هایی که همواره به آمریکا وارد بود، «دو قطبی» و «ناکارآمد» بودن سیاست‌هایش بود. اما از زمان اعلام پیروزی دونالد ترامپ، دیگر کمتر این واژه‌ها شنیده می‌شود. موفقیت او - پیروزی قاطع در ایالت‌های کلیدی، کسب رأی مردمی و احتمالاً تسلط بر هر دو مجلس کنگره - پاسخی است به این باور قدیمی که آمریکا، با همه برتری‌هایش، به دلیل آشفتگی سیاست داخلی، در مسیر افول است.

این انتخابات وضوح بیشتری به سیاست آمریکا بخشیده است. این بار ترامپ در رأس یک حزب متحد قرار دارد و احتمالاً با دولتی همسو کار خواهد کرد؛ وضعیتی که با سال ۲۰۱۶ به‌کلی متفاوت است. شاید بتوان این شرایط را از زوایای مختلف بررسی کرد، اما قطعاً دست کم در کوتاه مدت نشانی از ناکارآمدی یا دوگانگی تضعیف‌کننده ندارد.

دونالد ترامپ اکنون مأموریت و اختیارات روشنی در اختیار دارد و دیگر نیاز ندارد مانند ماجرای دخالت روسیه در سال ۲۰۱۶ از پیروزی‌اش دفاع کند. البته چالش‌هایی پیش روی اوست که می‌توان به پرونده‌های حقوقی و عادت‌های دیرینه اش اشاره کرد. اما ترامپ امروز شخصیتی به‌مراتب قوی‌تر از سال ۲۰۱۶ دارد؛ شخصیتی که آن زمان نه تنها بی‌اعتمادی رهبران جمهوری‌خواه را به همراه داشت، بلکه به دلیل اختلاف سه میلیونی در آرای مردمی، مورد نفرت دموکرات‌ها نیز بود. اکنون او در داخل کشور قدرت بیشتری دارد و این به نفوذ او در عرصه بین‌المللی نیز افزوده است.

این بازگشت سیاسی، اعتبار و جایگاهی در صحنه جهانی به دونالد ترامپ بخشیده که در سال ۲۰۱۷ فاقد آن بود. البته این به معنای انطباق بیشتر رفتار او با استاندارد‌های معمول ریاست‌جمهوری نیست. دونالد تاسک نخست‌وزیر لهستان او را «غیرقابل پیش‌بینی» توصیف کرد. پس این پیروزی الزاماً به تقویت قدرت آمریکا منجر نخواهد شد؛ چرا که تمایل ترامپ به انزواگرایی، نزدیکی به ولادیمیر پوتین و سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی همچنان از نگرانی‌های دیرینه‌ای است که در کارنامه سیاسی او باقی مانده‌اند.

با این حال، ترامپ اکنون توانایی شکل دادن به جهان را به شیوه‌ای دارد که پیش از این نداشت. این امر، بسته به تصمیم او برای تعامل یا انزوا از جهان، برای برخی ترسناک و برای برخی دیگر هیجان‌انگیز است. کارل بیلت، نخست‌وزیر پیشین سوئد و از چهره‌های برجسته اروپا، حال و هوای این روز‌های اروپا را «اندوه و یأس» توصیف کرده است. در مقابل، نیل فرگوسن، تاریخ‌نگار اقتصادی بریتانیا و ستون‌نویس «فری پرس»، ظرفیت ترامپ برای تأثیرگذاری جهانی را جدی می‌داند و از «خط تداومی» سخن می‌گوید که از ریگان به ترامپ رسیده و در «جنگ سرد دوم» می‌تواند آزادگان را به پیروزی برساند.

از سال ۲۰۲۱ که دونالد ترامپ از ریاست‌جمهوری کناره‌گیری کرد، جهان به مراتب پیچیده‌تر و خطرناک‌تر شده است. آمریکا اکنون در نوعی جنگ سرد جدید گرفتار شده و با ائتلافی از دولت‌های اقتدارگرا به رهبری چین روبه‌روست. روسیه در اروپا آتش جنگ را روشن کرده، ایران در خاورمیانه درگیر نبرد است و کره شمالی نیز به این محور پیوسته است. این گروه در ماه گذشته، همراه کشورهایی، چون آفریقای جنوبی و ترکیه (که عضو ناتو نیز هست) در کازان روسیه گرد هم آمدند؛ نشستی که به نظر می‌رسد با هدف مقابله با نفوذ آمریکا شکل گرفته است.

دو مسیر محتمل؛ انزواگرایی دهه ۱۹۳۰ یا صلح از طریق قدرت به سبک ریگان

در این شرایط، متحدان آمریکا در آسیا و اروپا منتظرند ببینند واشنگتن چه نوع رهبری‌ای از خود نشان خواهد داد. آیا ترامپ آنها را غافلگیر خواهد کرد؟ پاسخ این سوال بستگی دارد به آنکه آیا شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم» به معنای سیاست انزواطلبانه «اول آمریکا» خواهد بود (به سبک دهه ۱۹۳۰) یا تمرکز آن بیشتر بر «صلح از طریق قدرت» خواهد بود که به‌روشنی یادآور دوران ریگان است. این انتخاب سرنوشت‌ساز در دستان دونالد ترامپ است.

سه آزمون بزرگ مسیر ترامپ را آشکار خواهند کرد: اینکه چه افرادی را به سمت‌های کلیدی منصوب می‌کند، چه موضعی در قبال اوکراین خواهد گرفت و تا چه اندازه می‌خواهد تجارت جهانی را محدود کند.

تیم احتمالی ترامپ ترکیبی متنوع خواهد داشت. افرادی مانند رابرت اوبراین، مشاور پیشین شورای امنیت ملی و سناتور مارکو روبیو، طرفداران پررنگ حضور آمریکا در عرصه جهانی هستند. برایان هوک که مسئولیت انتقال در وزارت خارجه را بر عهده دارد، نیز در همین دسته قرار می‌گیرد. اما در مقابل، ریک گرنل، سفیر پیشین آمریکا در آلمان که برای یک سمت کلیدی در نظر گرفته شده، بیشتر به تمایلات شخصی ترامپ توجه دارد تا اصول دیپلماتیک. جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور منتخب، نماینده جناح انزواطلب است. علاوه بر اینها، افرادی با انگیزه‌های سودجویانه نیز در میان گزینه‌های ترامپ دیده می‌شوند. یکی از سفرای حامی ترامپ هشدار داده که اگر او افرادی مانند جانی مک‌انتی یا کاش پاتل را به کار بگیرد، ممکن است مشکلات جدی پیش بیاید.

مسئله اوکراین آزمونی کلیدی برای ارزیابی قدرت نظامی و دیپلماتیک آمریکا خواهد بود و از اهمیتی بنیادین برای اروپا برخوردار است. اوکراین حتی در اولویت فکری کشور‌های آسیایی نیز قرار گرفته است؛ آنان عملکرد آمریکا در اوکراین را معیاری برای سنجش توانایی واشنگتن در بازدارندگی چین در شرق و جنوب شرقی آسیا می‌دانند. اروپایی‌ها نیز نگران تعهد آمریکا به ناتو و حفظ ثبات در جبهه شرقی خود در برابر روسیه هستند.

در طول کمپین انتخاباتی، دونالد ترامپ، ولودیمیر زلنسکی را عامل آغاز جنگ دانست و حمایت خود را از پیروزی اوکراین صریحاً اعلام نکرد. او وعده داده است که جنگ را در همان روز نخست پایان خواهد داد؛ هرچند امید می‌رود چنین وعده‌ای را عملی نکند. این موضوع باید برای ترامپ و مشاورانش روشن باشد که هر پیروزی برای ولادیمیر پوتین، به معنای تقویت چین و تضعیف جایگاه آمریکا و اروپا است؛ که به‌وضوح با اهداف بزرگ‌تر و قدرت آمریکا در تضاد است.

بسیاری از رهبران جهان، با نگاه به سیاست‌های دوران ریگان، امیدوارند که ترامپ نیز مسیری مشابه را برگزیند. ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین  با هوشمندی عبارت «صلح از طریق قدرت» را در پیام تبریک خود به ترامپ به کار برد. مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان، که بسته کمک ۶۰ میلیارد دلاری به اوکراین را در بهار امضا کرده بود، همین عبارت را در سخنرانی خود در مارالاگو تکرار کرد. مارک روت، رئیس جدید ناتو، نیز از «رهبری قوی» ترامپ در دوره اول او تمجید کرد. حتی ولادیمیر پوتین نیز، پس از حادثه‌ای که گلوله‌ای گوش ترامپ را خراشیده بود، از شجاعت او تجلیل کرد.

در نهایت، مسئله تجارت آزمون دیگری برای سنجش رهبری اقتصادی آمریکا در سطح جهانی خواهد بود. دونالد ترامپ در این زمینه سابقه‌ای درخشان ندارد و وعده‌هایی برای اعمال تعرفه‌های سنگین (۲۰، ۵۰ و حتی ۱۰۰ درصد) داده است. با این حال، به‌عنوان فعال حوزه املاک، اغلب قیمتی بسیار بالاتر از ارزش واقعی ارائه می‌دهد تا در نهایت به توافقی نسبی برسد.

اکنون این سوال مطرح است که آیا او حاضر است اقتصاد جهانی را با اعمال این تعرفه‌ها به رکود و تورم بکشاند؟ یکی از گزینه‌ها، مشابه دوران اول ریاست‌جمهوری او، بازنگری در توافق‌های تجاری است. در آن زمان، او با تهدید‌هایی آغاز کرد، اما در نهایت توافق تجارت آزاد میان آمریکا، کانادا و مکزیک را مجدداً مذاکره کرد. هرچند احتمال حمایت ترامپ یا حتی کامالا هریس از توافق‌های گسترده تجاری منطقه‌ای کم است، اما ترامپ می‌تواند با اعمال محدودیت‌های تجاری، هم‌زمان فشار بر چین را افزایش دهد و از اقتصاد آمریکا و جهان حمایت کند.

ارسال نظرات