این برنامه بود که او را به آرزویش رساند و روبروی مخاطبانش در ایران قرار داد تا با او همخوانی کنند. (آن روزها دیگر برنمیگردد.) جواد یساری که آخرین کارش در ایران پیش از انقلاب، «سپیدهدم» بود؛ سپیدهدمی که زود به غروب رسید و فعالیتهایش را محدود کرد. اما حالا بهنظر میرسد ستاره بختش دوباره طلوع کرده است.
سال ۹۷ در سکانسی از فیلم «دشمن زن» ظاهر شد و امید میرفت راه برای حضور رسمیاش باز شود، اما باز هم ممکن نشد. اما حالا این همان جواد یساری است که بعد از سالها، در مراسم بزرگداشتش در تهران میخواند. او پیش از این هم در مراسمهای مختلف، به شکل پراکنده اجرا میکرد، اما هیچکدام رسمی و عمومی نبودند.
یک کشتیگیر و بازاری که در هر دو شکست خورده و بعدها شروع کرد برای دل خودش آواز بخواند. اما در خوانندگی هم شانس نمیآورد. موسیقی کوچهبازاری بخشی از تاریخ و هنر ماست که هنرمندان بسیاری را در خود گرد آورده است. اما هیچکدام فرصتی برای حضور رسمی نداشتهاند و کارشان معمولا جدی گرفته نمیشود. در حالی که کار آنها از بعضی خوانندگان پاپ فعلی هم حرفهایتر است.
سیاستهای یک بام و دو هوا، بدون هیچ معیار مشخصی، مرزها را روی بعضی از خوانندگان میبندد و روی بعضی دیگر باز میکند؛ و بعضی وقتها آنقدر دیر سراغشان میرود که بخش بزرگی از عمر و سالهای فعالیت آنها از دست رفته است.
مثل این مراسم که معلوم نیست مهمانهای آن بر چه اساسی انتخاب و اینجا جمع شدهاند و قرار است کدام مشکل از مشکلات جامعهی کمتر دیدهی موسیقی کوچه و بازاری را حل کنند.