صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۹۶۹۰۷
سناریو‌های احتمالی رویارویی ایران و اسرائیل از نگاه یک کارشناس
«اگر موضع رسمی جمهوری اسلامی این است که انتخابات در سرزمین فلسطین و با حضور همه فلسطینیان و یهودیان و مسیحیان معیار اصلی برای راه‌حل بحران فلسطین است، پرسش مقدر این است که اگر «ساکنان» به جدایی از یکدیگر رأی دهند (مانند جدایی چک از اسلواکی و پیدایش دو دولت) آیا این به معنی پذیرش دودولتی از سوی ایران خواهد بود؟ در این صورت آیا دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای مواجهه با چنین شرایطی پیش‌بینی لازم را کرده است؟»
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۰ - ۲۰ آبان ۱۴۰۳

کیومرث اشتریان طی یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: آیا به نفع ایران است که تنش با اسرائیل در مرحله درگیری محدود و پینگ‌پنگی باقی بماند؟ آیا اگر در این مرحله بتوان به آتش‌بس در غزه و لبنان دست یافت، یک موفقیت برای ایران است؟ آیا رضایت نسبی در پذیرش قطع‌نامه ۱۷۰۱ برای ایران حاصل می‌شود؟ 

بر فرض اگر ایران قدرت تخریب بیشتری در مرحله بعد داشته باشد، آیا به مصلحت است که از آن استفاده کند؟ به‌ویژه اگر ریسک تخریب‌ها بیشتر، سرعت بازسازی کمتر و دامنه مدنی بحران بیشتر باشد؟ اگر پاسخ این پرسش‌ها برای ایران مبهم باشد، آن‌گاه آیا بهتر است که در همان مرحله اول و دامنه زمانی کشدارتری بازی را ادامه دهد و آن را به مرحله دوم نکشاند؟ یا اینکه باید سطح تنش را ارتقا دهد؟ (escalation game) آیا ورود به مرحله دوم قهراً ورود به مرحله سوم را تسهیل می‌کند؟ 

حال فرض کنیم بخواهیم وارد مرحله بعد بشویم، بازی «پایان استراتژیک» (strategic termination) شکل می‌گیرد. بازی «پایان استراتژیک» حداقل سه چشم‌انداز احتمالی دارد. چشم‌انداز اول، پیروزی نظامی ایران در برابر ائتلاف جهانی آمریکا، اروپا و اعراب منطقه. احتمال دوم، شکست ایران در نبرد در یک دوره زمانی میان‌مدت. سوم، مقاومت طولانی‌مدت ایران و افزایش ریسک و احتمال به‌کارگیری سلاح اتمی از سوی اسرائیل و آمریکا. 

در صورت به‌کارگیری چنین سلاحی آیا افکار عمومی جهانیان برای نیروهای ائتلاف اهمیتی خواهد داشت؟ 

اگر دستاوردهای آن برای همه و از جمله چین و روسیه مطلوب باشد، افکار عمومی جهانی اهمیتی نخواهد داشت. سناریوی «پایان استراتژیک»، برای نیروهای ائتلاف یعنی تعیین‌تکلیف نهایی مسئله خاورمیانه برای قرن بیست‌ویکم. با قراردادن داده‌های عینی در این مدل، مانند تأسیسات برق، آب، پیمایش‌های مدنی درباره حمایت‌های مردمی، میزان توان نهادی برای ائتلاف بین‌المللی، حجم مبادلات تجاری منطقه‌ای، انتظارات اقتصاد بین‌الملل و… می‌توان برآورد کرد که جنگ در کدام‌یک از مراحل سه‌گانه تنش به‌نفع کدام‌یک از طرفین خواهد بود. تصمیم‌گیری جنگی برای ایران مستلزم بررسی این ابعاد است. به وجهی پارادوکسیکال، تصمیم جنگی مهم‌تر از آن است که به دست نظامیان سپرده شود. این نوشته در چارچوب وضعیت فعلی معنا پیدا می‌کند، والا سطح دیگری از گزینه‌ها می‌تواند در پیش‌روی ما قرار گیرد. 

اگر موضع رسمی جمهوری اسلامی این است که انتخابات در سرزمین فلسطین و با حضور همه فلسطینیان و یهودیان و مسیحیان معیار اصلی برای راه‌حل بحران فلسطین است، پرسش مقدر این است که اگر «ساکنان» به جدایی از یکدیگر رأی دهند (مانند جدایی چک از اسلواکی و پیدایش دو دولت) آیا این به معنی پذیرش دودولتی از سوی ایران خواهد بود؟ در این صورت آیا دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای مواجهه با چنین شرایطی پیش‌بینی لازم را کرده است؟

ارسال نظرات