صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۹۶۸۵۹
شهرام قائدی در فیلم «آن‌ها مرا دوست داشتند» به کارگردانی محمدرضا رحمانی که این روز‌ها بر پرده اکران است، در نقش مکمل بازی می‌کند، اما جنس بازی‌اش بلندتر از کوتاهی نقش‌اش است. بازیگری که به نظر می‌رسد توانمندی‌اش در ایفای نقش‌های جدی و اثرگذار همواره پشت تصویر مخاطب از او به‌عنوان بازیگر نقش‌های تیپیکال کمدی پنهان شده است. این درحالی‌است که اتفاقاً او از نقش‌های جدی شروع کرده بود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۶ - ۲۰ آبان ۱۴۰۳

بازی ماندگارش در فیلم «ارتفاع پست» در نقش یک مامور امنیتی در حافظه سینمایی ما ثبت شده و خودش در این گفتگو تاکید کرده که تنها یک نقش در عمرش بازی کرده و آن هم همین است؛ نقشی که او را در تراز توانمندی‌های خود می‌داند، اما گویی این توانایی اثبات‌شده دیده نشده است.

به گزارش هم‌میهن، بهانه گفت‌وگوی ما با شهرام قائدی بر سر همین سوژه بود؛ اینکه چرا برخی از بازیگرانی که توانایی خود را در نقش‌های مکمل و کوتاه و ژانرهای گوناگون نشان می‌دهند چنانکه شایسته است قدر نمی‌بینند و در نقش‌های بلندتر استفاده نمی‌شوند. شهرام قائدی یکی از آنهاست که از این درد می‌گوید.

راستش در فیلم «آن‌ها مرا دوست داشتند» بازی شما را دوست داشتم، اما در پس آن به این هم می‌اندیشیدم که چرا شهرام قائدی را هم کمتر در نقش‌های جدی می‌بینم و هم چرا بیشتر در نقش‌های کوتاه می‌بینم. جدی اینجا به معنی این نیست که کمدی کم است؛ به معنای نقش‌های غیرکمیک است. چرا وقتی بازیگری توانمندی‌اش در نقش‌های کوتاه جدی ثابت می‌شود، نقش‌های بلندتری به او پیشنهاد نمی‌شود. این البته درباره برخی بازیگران مثل جواد عزتی، امیر جعفری، مهران غفوریان یا عباس جمشیدی هم اتفاق افتاد، اما گویی یک قاعده نیست. به نظر من شما در این سال‌ها با بعضی از نقش‌ها ازجمله همین فیلم دست به یک ساختارشکنی زدید و این تصویر کلیشه‌ای در ذهن مخاطب را شکاندید که شهرام قائدی بازیگر ژانر کمدی یا نقش‌های تیپیکال است.

لطف دارید به من. در مورد تمام دوستانی که همه از دوستان نزدیکم هستند و تقریباً با هم هم‌دوره‌ایم، در مورد نظر شما موافقم. به استثنای اینکه من خیلی زودتر از همه‌ی اینها قالب‌شکنی کردم. یعنی من سال ۸۰ که «ارتفاع پست» را بازی کردم و قبلش در سال ۷۹ در سریال «خاک سرخ» هم همان نقش مامور امنیتی «ارتفاع پست» را بازی کرده بودم. درواقع من قبل از اینکه بخواهم با یک کمدی شروع کنم، با نقش جدی شروع کردم، اما متاسفانه بعد از «خاک سرخ» و «ارتفاع پست»، من یک مشاوره اشتباهی از استادی گرفتم و یکی، دو سال کار نکردم و پیشنهادهای مشابه را رد کردم و زندگی بازیگری‌ام از این اشتباهات دچار چالش شد.

آن هم فقط به‌خاطر اینکه آن استاد از نزدیک من را می‌شناخت و می‌گفت تو کمدین قابلی می‌شوی. اگر در این نقش مأمور یا محافظ، گیر کنی دیگر به تو پا نمی‌دهند و سینما آنقدر بی‌رحم است که این فضا را برای تو باز نمی‌کند که بتوانی نقشی را که دوست داری بازی کنی. او اعتقاد داشت، از طریق کمدی است که می‌توانی خود را تثبیت کنی و بعد به نقش‌های جدی برسی.

حالا به این نتیجه رسیدم که مشاوره آن استاد که براساس مناسبات فضای سینما در آن سال‌ها بود، درست نبود. مشاوره‌ای صادقانه که تحلیل و پیش‌بینی‌هایش درست ازآب درنیامد و مسیر حرفه‌ای مرا به سمت آنچه فکر می‌کردم و دوست داشتم، نبرد. همین الانش هم من درباره هر سناریو یا فیلمنامه‌ای که به من پیشنهاد بشود، با چند تا آدمی که به قول خیلی خودمونی چهارتا پیراهن از من بیشتر پاره کرده‌اند صحبت می‌کنم، مشاوره می‌گیرم و در همین فضای کوچکی که بالاخره مجالی هست دست و پایی بزنیم، مشاوره می‌گیرم.

آن موقع هم نیت و تصمیمم همین بود و این هم از این نشأت می‌گیرد که کار به‌شدت برای من حرفه‌ای و تخصصی است. از سوی دیگر مناسبات سینما و تغییر و تحولاتی که در آن اتفاق می‌افتد، چیزی نیست که منِ بازیگر بتوانم آن را پیش‌بینی کنم یا منتظر بنشینم و پیشنهادات را رد کنم تا نقش مورد نظرم به من پیشنهاد شود. خب اینطور روند زندگی و معاش بازیگر دچار مشکل می‌شود؛ بنابراین استعداد و توانمندی‌های بازیگر و حتی علاقه او به شکل خاصی از بازیگری، همواره تابع شرایط و مناسبات تولید در سینماست؛ نه صرفاً علائق و انتخاب‌های او. در سینما که هنر و حرفه‌ای جمعی است، انتخاب فردی یا ممکن نیست یا نمی‌تواند پایدار باشد؛ چالش بزرگ هر بازیگری این است که مدام بین بازی در نقشی که دوست دارد و حضور در سینما، در نوسان است.

خب برخی بازیگر تیپیکال‌اند و در سینمای ژانر مثلاً فیلم‌ها یا سریال‌های کمدی و طنز می‌توانند خوب بازی کنند، اما توانایی بازی در نقش‌های شخصیت‌محور را ندارند و مثلاً برای درام و تراژدی مناسب نیستند.

گاهی این نه از ضعف و ناتوانی بازیگر که به‌دلیل عدم شرایط لازم برای بازیگر است که بتواند توانایی و استعداد دیگرش را به خوبی نشان دهد. درواقع گاهی ظرفیت لازم در وجود یک بازیگر هست، اما از این ظرف و ظرفیت به درستی استفاده نمی‌شود. گاهی فرصت و امکان لازم برای اینکه بازیگری توانمندی‌های خود را اثبات کند فراهم نیست یا محدود به برخی از بازیگران است؛ بازیگرانی که همه جا حضور دارند؛ از سینما و تلویزیون گرفته تا پلتفرم‌ها. این نقدی است که باید به مناسبات تولید یا مرام و شیوه برخی تهیه‌کنندگان و کارگردان‌ها داشت و حتی منتقدان.

گاهی یک منتقد و تحلیلگر سینمایی در شأن خود نمی‌بیند که درباره فلان بازیگری که فکر می‌کند نقش کوتاه و فرعی داشته، بنویسد؛ حتی اگر خوب بازی کرده باشد. به نظرم من یکی از مهمترین چالش‌ها یا بی‌عدالتی و نابرابری‌ها در سینمای ایران این است که جایگاه بازیگران لزوماً به اندازه توانایی‌شان نیست. یکی پایین‌تر از توانایی‌اش و دیگری بالاتر از توانایی‌اش قرار می‌گیرد و مناسبات تجاری سینما اجازه نمی‌دهد در این زمینه به تعادل و توازن برسیم.

 

ارسال نظرات