صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

فرهنگستان زبان فارسی بار‌ها و بار‌ها در طول حدود ۹۰ سال تلاش، کلمات زیبا و دقیقی را در برابر معادل‌های خارجی انتخاب کرده، اما مدت‌هاست که بسیار از این انتخاب‌ها نه‌تنها جا نمی‌افتند، که بساط شوخی و نشاط را فراهم می‌کنند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۱ - ۱۶ آبان ۱۴۰۳

دوباره واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی سر و صدای زیادی بر پا کرده. این بار موضوع بر سر کلمه پیکسل است که فرهنگستان گفته از این پس به جای «پیکسل» بگوییم: «تصدانه».

از کی فرهنگستان راه افتاد؟

به گزارش تابناک، از اواخر دوره قاجار و حتی اوایل دوره پهلوی که ارتباطات با دنیای خارج از ایران خیلی بیشتر شد، کلمه‌های خارجی کم‌کم وارد دایره زبان فارسی شدند. دقیقا مثل همین امروز که ما از کلماتی مانند پیکسل، کامپیوتر، سینما، موبایل و... استفاده می‌کنیم. دل‌نگرانی ادبا و انجمن‌ها و محافل ادبی ریشه اصلی شکل‌گیری چنین مرکزی بود که اتفاقا دل‌نگرانی درستی هم بود؛ که اگر فرهنگستان نبود، دایره واژگان کلمات بیگانه در فارسی خیلی بیشتر از آنچه امروز هست، می‌شد.

اولین جلسه رسمی «فرهنگستانِ اول» ۱۲ خرداد ۱۳۱۴، در دوره نخست‌وزیری محمدعلی فروغی تشکیل شد. رئیس فرهنگستان اول آقای فروغی بود و ۲۴ عضو پیوسته، یکی از یکی مهم‌تر: ملک‌الشعرای بهار، سعید نفیسی، علی‌اکبر دهخدا، بدیع‌الزمان فروزانفر، علی‌اصغر حکمت، محمود حسابی، و... اعضای وابسته فرهنگستان اول چه کسانی بود؟ آنها هم از بزرگ‌ترین ادبیان و پژوهشگران و دانشمندان زمان خودشان: محمدعلی جمال‌زاده، ابراهیم پورداود، عباس اقبال آشتیانی، علی‌اکبر سیاسی و...

فرهنگستان راه طولانی و پرفرازو نشیبی را طی کرده، بار‌ها تعطیل شده، نقل مکان کرده، اما الان چند سالی است که در بزرگراه حقانی، در نزدیکی کتابخانه ملی، در بنایی ۵ طبقه، جای ثابتی پیدا کرده.

ما چه کلمات تصویب‌شده‌ای از فرهنگستان را پذیرفته‌ایم؟

ما یعنی عامه مردم. یعنی همه ایرانی‌ها. یعنی حافظه زبانی و ذهن ما یک کلمه جدید را جای کلمه‌ای بیگانه بپذیرد و حاضر باشد که از آن استفاده کند. بیایید از چند سال اخیر مثال بیاوریم. درست است که کلمه «پیامک» به جای sms تصویب شد، اما راستش هنوز خیلی‌ها همان اس ام اس را می‌گویند و در مقابل بعضی‌ها اگر بگویی پیامک (که اتفاقا کلمه کوتاه و زیبایی است) لبخندی می‌زنند و جواب می‌دهند: «چقدر شما ادیبانه حرف می‌زنی!» و حتی آن را بیشتر به ادبیات مجری‌هایی نسبت می‌دهند که انگار جدا از مردم کوچه و بازار هستند و باید طبق یک سری قواعد زبانی حرف بزنند. کلمه «تلفن همراه» به جای موبایل هم همین وضعیت را دارد. فقط بعضی از ما در مکالمات روزمره‌مان می‌گوییم تلفن همراه. وگرنه، در لحظه‌ای که عجله داریم و به دوستمان می‌خواهیم بگوییم به خودم زنگ بزن (و نه مثلا به شماره خانه یا محل کار)، در هاگیر واگیر رفتن می‌گوییم: «به موبایلم زنگ بزن.» تا حالا شده شما در چنین شرایطی بگویید: «به تلفن همراهم زنگ بزن.»؟ این مثال را آوردم، تا بگویم که در بحران است که آن صورتِ ثبت‌شده از کلمه، در ذهنمان زنده می‌شود و از همان استفاده می‌کنیم. شاید یک دلیل همه‌گیر نشدن تلفن همراه در گفتگو‌های روزانه (و نه رسانه صدا و سیما و نه برگه‌های پرکردن مشخصات بانک‌ها و ادارات) این باشد که یک کلمه مرکب است و خودش از ۲ کلمه تشکیل شده، اما موبایل صرفا ۱ کلمه است و استفاده‌اش آسان‌تر و راحت‌تر.

اما همیشه وضعیت انتخاب واژه‌ها این طور نبوده. درباره کلمه یونیورسیتی، همین فرهنگستان زبان فارسی بود که کلمه «دانشگاه» را انتخاب کرد و بعد هم دانشکده؛ و این دو کلمه به خوبی هم در زبان فارسی جا افتاده و هم در ذهن ما. همانطور که کلماتی مثل: دادگستری، دادگاه، شهرداری و... لطفا اولین نقدی که می‌خواهید بگیرید، این نباشد که خب، سال‌هاست از تصویب این واژه‌ها گذشته و به مرور زمان همه آن را در ذهنشان ثبت کرده‌اند و نسل جدید کلا همین را شنیده و اصلا یونیورسیته را نشنیده. این موضوع جای بحث طولانی دارد...

بیایید مروری داشته باشیم بر واژه‌های تصویب‌شده از سوی فرهنگستان که کاملا بین ما جاافتاده و چه بسا، خیلی‌ها اصلا ندانند که این کلمه درستِ فارسی، حاصل تلاش استادان و پژوهشگران در فرهنگستان بوده:

اینها فقط تعدادی از کلماتی بود که فرهنگستان تصویب کرده و در ۲۲ مرداد ۱۳۹۰، محموداحمدی‌نژاد در ک نامه خطاب به سازمان‌ها و نهاد‌ها گفت که: «.. در اجرای تبصره (۱) ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه ـ مصوب ۱۳۷۵ ـ و ضمن ابلاغ هشتمین دفتر فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به شرح پیوست جهت اجرا انتظار دارد همه و در تمام سطوح توجه ویژه به این موضوع معمول نمایند.»

یک لیست طولانی و بلندبالایی هم پیوست به همین نامه می‌شود که کلمات با همین شکل در آن ارائه می‌شوند. این نامه و پیوستش را هم می‌توانید با جستجو در گوگل پیدا کنید.

فرهنگستان آنقدر‌ها هم بی اثر نیست...

یادمان باشد که وقتی نقد می‌کنیم، نقدمان منصفانه باشد. فرهنگستان درست است که گاهی کلمات نچسب و دوست‌نداشتنی تصویب کرده و ما مردم که باید از آنها استفاده کنیم، هیچ‌جوره با کلمه ارتباط نمی‌گیریم و حتی مثل امروز که رسانه‌های جمعی بیشتر شده، این عدم علاقه راحت‌تر اعلام می‌شود، اما یک سری تهمت‌ها را نباید باور کنیم.

مثل این که می‌گفتند فرهنگستان تصویب کرده که بگوییم: «درازآویز زینتی» به جای «کروات». یا کلمه «کش‌لقمه» به جای «پیتزا»، یا کلمه «دست به بوق» به جای «تلفن»، یا «خودروی بزرگ جمعی» به جای «اتوبوس» و...

این کلمات را هیچ‌وقت فرهنگستان تصویب نکرده و صرفا یک شوخی یا حتی تمسخری بود که بین مردم رایج شده.

چه خبر از واژه‌های جدید؟

این روز‌ها هم مثل چند ماه گذشته، وقتی فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه جدیدی را از سوی کارگروه واژه‌گزینی معرفی کرده، بازار شوخی با آن داغ شده.

واژه «تصدانه»، جایگزین واژه خارجی «پیکسل» است که به تاکید نسرین پرویزی، از ترکیب واژه‌های pictures و element ساخته شده و معادل آن، تصویردانه می‌شود؛ اما، چون پیکسل، خلاصه و چکیده شده آن لغت‌هاست (pics+el)، تصویردانه هم شده: تصدانه!

اواخر مهرماه سال جاری بود که، خانم پرویزی در انتخاب واژه «گرایه» به جای ترند گفته بود: «چون ترند شدن به معنی آن است که امری در کوتاه مدت مورد علاقه مردم قرار می‌گیرد و به همین خاطر از گرایش استفاده کردیم و گرایه را ساختیم.»

یا کمی قبل‌تر که اعلام شد به جای واژه «چکاپ» باید از معادل «به‌آزمایی» استفاده کنیم.

با این همه بودجه؟!

هر سال درباره بودجه‌ای که به فرهنگستان زبان و ادب فارسی اختصاص پیدا می‌کند، بحث‌های زیادی می‌شود. بودجه سال ۱۴۰۳ را ببینید:

البته که گاهی اوقات از سوی فرهنگستان شکایاتی می‌شود که همین بودجه هم کم است و حتی ما برای پرداخت حقوق به استادان دچار مشکل هستیم و. بودجه‌ای با رشد خوبی در هر سال مواجه بوده است. یادمان باشد که واژه‌گزینی فرهنگستان این طور نیست که دو سه شخصیت از استادان بزرگ ما کنار هم بنشینند و یک واژه را تصویب کنند. بلکه فرهنگستان گویا ۷۰ گروه تخصصی دارد که هر گروه بین شش تا هشت نفر عضو دارد و خلاصه، به نتیجه رسیدن یک واژه فرایندی طولانی را طی می‌کند؛ که البته میزان موفقیت آن، حرف دیگری است.

البته بد نیست بدانید که در سال ۱۳۹۵ هزینه ساخت هر واژه، چه رایج شود چه نشود، ۳ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان اعلام شده است. حال باید عدد امروز را محاسبه کرد.

اما این سوال را هیچ وقت نمی‌توان از ذهن‌ها پاک کرد: با چنین بودجه سنگینی، دقیقا خروجی غیر از عدد و رقمی و ملموس فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای پاسداری و توسعه این زبان و ادبیات چیست؟ چه اتفاقی در آنجا رخ بدهد که ما مردم عادی خوشحال باشیم که چنین بخش مهمی از بودجه صرف چنان فرهنگستانی می‌شود؟

به راستی چه مقدار بودجه برای ساختن واژه‌ای به جای پیکسل آن هم با استفاده از واژه عربی تصویر و تلفیقش با واژه فارسی دیگری که نهایتا منجر به تصدانه می‌شود، باید هزینه شود؟ عجیب نیست اگر بپذیریم گاهی استفاده از ایده‌ها و واژه سازی‌های مردم عادی جامعه، بسیار بهتر جواب می‌دهد، بودجه هم لازم ندارد.

ارسال نظرات