با آشکار شدن نحوه ورود ساکنان شهر در سریال From و روشن شدن رازهای گذشته آنها، مرموزترین گذشته همچنان متعلق به ویکتور است که مدتهاست در این شهر عجیب حضور دارد.
به گزارش روزیاتو، بعد از ورود خانواده متیوز با کاروان خود به شهر، به تدریج فلاشبکها و سرنخهایی درباره زندگی شخصیتها و چگونگی گیر افتادنشان در این مکان به نمایش درمیآید؛ از جمله ماجرای ورود بوید و الیس در سالها قبل. اما گذشتهای که بیشترین رمز و راز را دارد، مربوط به ویکتور است؛ شخصیت منزوی و علاقهمند به نقاشی با مداد شمعی که دوستی نزدیکی با ایتن، پسر کوچک جیم و تابیتا دارد.
خاطرات ویکتور و گذشته تلخ او نقش مهمی در تلاش ساکنان برای کشف رازهای هیولاها و اتفاقات فراطبیعی در شهر دارد. با اینکه او از همه بیشتر در جریان تاریخ و دگرگونیهای این مکان بوده، تمایلی به صحبت درباره گذشتهاش ندارد؛ از جمله اینکه چگونه و در چه زمانی به این شهر آمده است. با این حال، این سریال به مرور و با نمایش فلاشبکهای مختلف از دوران کودکی ویکتور، پرده از رمز و رازهای حضورش در این مکان بر میدارد؛ بهویژه قسمت هشتم از فصل دوم که اشارههایی به خواهر، مادر و اتفاقات وحشتناکی از دوران کودکی ویکتور دارد.
صحنههای فلاشبک مربوط به دوران کودکی ویکتور سرنخهایی از مدت زمان حضور او در این شهر به ما میدهند؛ از جمله ظاهر او در آن زمان، خودروهای آن دوران و نوع لباسهای شخصیتها. در این صحنهها، ویکتور تقریباً ۱۰ تا ۱۱ ساله به نظر رسیده و به نظر میرسد که این صحنهها مربوط به اواخر دهه ۱۹۷۰ یا اوایل دهه ۱۹۸۰ باشند. با توجه به اینکه اسکات مککورد، بازیگر نقش ویکتور در بزرگسالی در سال ۱۹۷۱ متولد شده، منطقی است که ویکتور در آن دوران حدوداً ۱۰ ساله بوده باشد.
اگر این فرض درست باشد، ویکتور حدود ۴۰ تا ۴۳ سال پیش از ورود خانواده متیوز به این شهر رسیده است. در حالی که نظریههای مختلفی درباره نحوه ورود ویکتور و اینکه آیا او جزء اولین ساکنان این مکان بوده یا نه، مطرح است. سادهترین توضیح این است که ویکتور همراه با مادر و خواهرش در یک سفر جادهای به این شهر آمده است.
تقریباً تمامی شخصیتهای سریال From از هر نقطهای از آمریکا با خودرو وارد این شهر شدهاند. با این حال، یکی از نظریههای جالب این است که ویکتور در همین شهر مرموز متولد و بزرگ شده و در دوران کودکی او، دیگر ساکنان در این شهر گرفتار شدهاند.
ویکتور، با داشتن بیشترین مدت حضور در شهر، اطلاعات بیشتری از اسرار آن دارد. اما او در عین حال درباره گذشتهاش بسیار محافظهکار است و فقط از طریق نقاشیهایش میتوان به بعضی از خاطرات او دست یافت. مدت طولانی حضور ویکتور در این مکان، او را به منبعی برای کشف سؤالات اساسی تبدیل کرده است؛ مانند منشاء هیولاها، هدف فانوس دریایی، معنای نمادهایی که جید میبیند و دلیل رؤیاهای مشترک برخی شخصیتها.
اگرچه مشخص نیست که ویکتور واقعاً جزء اولین ساکنان شهر بوده یا نه، اما تجربههای او میتواند بینشهایی درباره ایجاد شهر مرموز From و چرایی آن ارائه دهد. همچنین، ممکن است که این موضوع به ارتباط او با پسری مرموز به نام «پسر سفیدپوش» مرتبط باشد که فقط ویکتور و ایتن او را دیدهاند. زمانی که این سریال ورودویکتور به شهر را در بیش از ۴۰ سال پیش به تصویر بکشد، بسیاری از رازهای این مجموعه فاش خواهند شد.
مهمترین سؤالی که فصل سوم باید درباره ویکتور پاسخ دهد، ارتباط او با خانوادهاش است؛ چراکه او تا به حال درباره آنها صحبت نکرده است. این مسئله زمانی جدیتر شد که ویکتور با دیدن بازگشت پدرش، هنری به شهر شوکه شد. این اتفاق مهمی بود؛ زیرا معلوم شد که مادر و خواهر ویکتور به محض ورود به این مکان به طرز تلخی جان باختند و او برای چندین دهه بهتنهایی و در انزوا زندگی و راهی برای بقا پیدا کرد.
اما پدرش، هنری، پس از ۴۰ سال جدایی از پسرش (و همچنین از همسر و دخترش)، دوباره به شهر بازگشته است. هنری ویژگی دارد که هیچکس تاکنون موفق به انجام آن نشده؛ او تنها کسی است که میتواند ویکتور را وادار به پاسخگویی به سؤالات مهم کند.
هرچند ویکتور اذعان کرد که نمیدانست چگونه به خانه بازگردد، اما شاید چیزهای زیادی دیده باشد که بتواند به دیگران کمک کند. در همین حال، هنری احساس گناه میکرد که نتوانسته خانوادهاش را پیدا کند؛ بنابراین شاید این دو نفر بالاخره کلیدی برای کمک به دیگران در From باشند تا راه بازگشت خود را پیدا کنند.