صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۹۳۲۱۸
سعید، پسر آقا جان روز سیزدهم مرداد ماه دقیقا راس ساعت یک ربع به سه ،متوجه میشود که عاشق لیلی دختر دایی جان شده ولی از آنجایی که دایی جان و آقاجان میانه خوبی با هم ندارند کار برای سعید سخت خواهد بود. بعلاوه در مهمانی خانه دایی جان سرهنگ یک صدای مشکوک بهانه جدیدی برای قهر کردن دایی جان و آقا جان میشود...
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۳ - ۱۰ آبان ۱۴۰۳
نام سریال  دایی‌جان ناپلئون
سال انتشار ۱۳۵۵
ژانر کمدی-درام
نویسنده ایرج پزشک‌زاد
ناصر تقوایی
کارگردان ناصر تقوایی
بازیگران غلامحسین نقشینه
پرویز فنی‌زاده
نصرت‌الله کریمی
پرویز صیاد
سعید کنگرانی
اسماعیل داورفر
پروین ملکوتی
محمدعلی کشاورز
محمدعلی ورشوچی
جهانگیر فروهر
بهمن زرین پور
محمود لطفی
خیرالله تفرشی آزاد
سوسن مقدم
میراحمد ایروانلو
مینو ابریشمی
مهری ودادیان
پروین سلیمانی
مستانه جزایری
زری زندپور
گربل سینک
نورمحمد ذوالفقاری
کارمن زکی
سهیلا ملکی
روح‌الله مفیدی
اکبر دودکار
نریمان شیری فرد
راوی هوشنگ لطیف‌پور
کشور سازنده ایران
زبان اصلی فارسی
تعداد قسمت‌ها 16
امتیاز (imdb) 8.7 از 10

خلاصه سریال

وقایع در تهران اتفاق می‌افتد. زمان، حدود جنگ دوم جهانی است. راوی، داستان را از روزی شروع می‌کند که در چهارده‌سالگی روزی، ناگهان احساس کرده که عاشق دختر‌دایی خود شده است.
به گزارش انتخاب، این دایی، از یک خانواده ثروتمند قدیمی، افسر بازنشسته ژاندارمری است که علاقه‌ای در حد شیفتگی به ناپلئون بناپارت دارد و آن‌قدر مکرر از ناپلئون و نبوغش حکایت کرده که بچه‌های برادران و خواهرانش بین خود، به او لقب «دایی‌‌جان ناپلئون» داده‌اند.
 
مشکل عشق راوی و دختر‌دایی، خصومت کهنه و سرپوشیده بین پدران آنهاست که علل مختلفی دارد؛ از‌جمله، دایی از آغاز با ازدواج خواهرش با یک دکتر داروساز که او را هم‌شأن خانواده محترم خود نمی‌دانسته، مخالف بوده است. از طرفی این شوهر‌خواهر افتخارات ادعایی و موهوم خانوادگی دایی‌جان را به چیزی نمی‌گیرد و ضمنا هیچ نظر خوشی به ناپلئون بناپارت ندارد. در آن دوران، به علت سابقه صد‌ساله دخالت‌های امپریالیسم بریتانیا در امور ایران، اعتقاد عمومی بر این است که هر اتفاقی در مملکت می‌افتد، زیر سر انگلیسی‌هاست. دوستی با انگلیسی‌ها موجب ترقی و دشمنی با آنان باعث عقب‌افتادگی است. دایی‌جان خیال‌باف که به عارضه خودبزرگ‌بینی مبتلاست، عقب‌افتادگی شغلی خود را به خصومت انگلیسی‌ها نسبت می‌دهد و آن‌قدر درباره این توهم خیال‌پردازی کرده و زدوخوردهای با دزدان و راهزنان، در دوران خدمت ژاندارمری را به‌عنوان مبارزه با امپریالیسم انگلیس معرفی کرده که خودش هم باورش شده که مورد غضب انگلیسی‌هاست.
 
درباره سریال

سریال «دایی جان ناپلئون» براساس رمانی به همین نام نوشته ایرج پزشگزاد ساخته شد. پزشگزاد در دهه چهل رمانش را به صورت پاورقی در نشریه فردوسی منتشر ساخت و در سال پنجاه و یک در یک ماه دوبار به صورت کتاب چاپ شد که از آن پس تا زمان نمایش این سریال از تلویزیون گویا به چاپ هشتم هم رسید.

براساس گفته‌های دوستان نزدیک پزشگزاد، رمان براساس رخدادهای واقعی زندگی خود او شکل گرفته و به نگارش درآمده است. گویا به خاطر همین پیوند نزدیک نویسنده با وقایع بوده است که پزشکزاد واگذاری امتیاز کتاب را به تلویزیون مشروط بر این کرده است که خود نیز بر مراحل نگارش فیلمنامه و ساخت آن نظارت داشته باشد. حتی پزشگزاد در سر صحنه هم حاضر می‌شده و در یکی از همین حضورهایش از نصرت کریمی که نقش «آقا جان» را در سریال ایفاء می‌کند، به خاطر این‌که این نقش را خوب اجراء می‌کند تشکر کرده است. چون «آقا جان» در حقیقت پدر خود پزشگزاد است.

رمان فروپاشی نمادین یک خانوادهٔ اشرافی از نوع قجری را روایت می‌کند که حوادث آن به نوعی با یک نخ تسبیح بسیار نازک و ظریف (عشق یک پسر تازه بالغ شده به دختر دایی جان ناپلئون که فرزند بزرگ این خانوادهٔ اشرافی است) به هم متصل شده‌اند دایی جان که فرزند بزرگ «آقای بزرگ» است، نظامی بازنشسته‌ای است که در خیال، خود را با ناپلئون بناپارت مقایسه می‌کند و سخت در توهم این است که بالاخره انگلیس‌ها بلائی را که سر ناپلئون آوردند بر سر او هم خواهند آورد.

ارسال نظرات