اینجا گرکز است؛ یکی از بزرگترین روستاهای خراسان شمالی. جمعیت آن بر پایه آخرین سرشماری در سال 1385، حدود 2 هزار نفر بوده و اکنون اعضای شورای آن میگویند؛ با احتساب کارگران فصلی به 3 هزار هم نفر میرسد. این روستا از مجموعهای کلاته تشکیل شده و 13 کیلومتر پراکندگی دارد؛ با این حال 5 سال است کمبود آب امان را بریده و آنها مجبورند هر چند روز یک بار از تانکرهای شخصی آب بخرند. بررسیهای خبرنگار نشان میدهد که بیشتر خانوادههای این روستا حداقل 250 تا 350 هزار تومان در هفته آب میخرند. آن هم مردمی که در یکی از محرومترین استان ایران زندگی میکنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، یکی از ساکنان این روستا میگوید: «ما فراموش شدهایم. صدایمان به هیچکجا نمیرسد. آب نداریم و مسوولان کاری برای ما نمیکنند.» محمدمهدی شهریاری، نماینده مجلس خراسان شمالی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» در پاسخ به این شرایط میگوید: «بعید است که روستایی آب بخرد. تانکرهای آب آشامیدنی اداره آب و فاضلاب، آب را به صورت رایگان به روستاهایی که کمبود دارند، میرسانند.» محمد پاینده، یکی از اعضای شورای روستا اما در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تاکید میکند: «چند سال است که هر روز از این اداره به آن اداره میروم. ما فقط 2 چاه داریم و یک چشمه که آب این همه خانواده باید از آن تامین شود. گاهی خانوادهها تا یک ماه آب ندارند. فصل تابستان اینجا کمبود آب بیداد میکند. بیشتر خانوادههایی که در بالادست زندگی میکنند، مجبورند آب بخرند و آنهایی که پول ندارند با خواهش و تمنا چند دبه آب از آنهایی که چاه دارند میگیرند.»
درباره این شرایط از رضا عطایی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان خراسان شمالی پرسیدیم. او پاسخ میدهد: «این روستا با بیآبی روبهروست، اما از آنجا که پراکندگی دارد، آبرسانی به آن سخت است. گزارشی از خرید آب به ما نشده، تانکرهای خودمان به روستاها آب میرسانند. شما بگویید دقیقا کدام روستاست که آب به آن برسانیم.» این در حالی است که یکی از ساکنان این روستا میگوید: «هر روز منتظریم آب به ما برسد. بیآبی زندگی ما را غیرممکن کرده است. مردم کوچ میکنند. دامهایشان را میفروشند. حتی تانکرهای آب نمیتوانند به بسیاری از نقاط روستا بروند. هیچکس نمیداند که ما با چه سختیهایی روبهروییم.»
«ما اهالی روستای گرکز هر سه روز یک بار آب میخریم. افرادی از روستاهای مجاور که آب چاه دارند، تانکر خریدند و به روستاهای ما آب میفروشند. هر خانوادهای معمولا هر هفته ۲۵۰ تا۳۵۰ هزار تومان آب میخرد. حالا حساب کنید ما در ماه چه مبلغی را باید برای خرید آب بدهیم، به نظر شما در این اوضاع بد اقتصادی واقعا چند نفر از پس خرید آب برمیآیند؟» صاحبجمال رحیمی این روزها حال خوشی ندارد. او پس از چند سال پیگیری مداوم برای رساندن آب به روستای گرکز کارد به استخوانش رسیده است. برخی از مسوولان میگویند که تانکرهایی برای رساندن آب آشامیدنی وجود دارد، اما اینها برای کشاورزی و دام صرف میشود. صاحبجمال اما از آنها میپرسد؛ پس چرا اطلاعرسانی نمیکنند؟ مردم روستای گرکز باید همچنان آب مورد نیازشان را از تانکردارهای شخصی بخرند.» او شرحی میدهد از آنچه بر روستا رفته و کمکم دارد غیرقابل سکونت میشود: «سال گذشته یادم میآید؛ ۱۳۰۰ گوسفند فقط در گله همسایه ما بود، اما امسال تعداد گوسفندان این گله به ۳۵۰ رسیده است. گلهدارها دامهایشان را میفروشند تا خودشان را از این روستا نجات دهند. برخی در حال کوچ هستند.»
او از مادرش یاد میکند که از چاه همسایه برای خانواده و گوسفندان برمیدارد: «تانکر آبرسان حتی نمیتواند وارد حیاط ما شود و همچنان بیآب ماندهایم. در حیاط ما یک تانکر ۶ بشکهای آب آشامیدنی وجود دارد که حدود ۵ سال قبل که کم کم با کمبود آب مواجه شدیم آن را خریده بودیم تا بتوانیم آب را ذخیره کنیم. اما باز هم بیشتر وقتها آب کم میآوریم.» یکی دیگر از مردم این روستا از وضعیت زندگیاش میگوید: «خانه ما در ارتفاعات است، مادرم با فرقانی که فقط 2 دبه ۲۰ لیتری روی آن جا میشود برای مصرف روزانه آب میآورد. او دچار دیسک کمر و آرتروز شده و پاهایش تاول زده است.»
آنها هم هفتهای یکی، دو بار آب میخرند؛ برای هر تانکر ۱۰ بشکهای، ۳۵۰ هزار تومان. در روستای گرکز هر خانوادهای باید حدود 2 میلیون تومان در ماه برای خرید آب بگذارد. در جایی که بیشتر مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و گاهی درآمدشان کفاف خرید مواد غذایی را هم نمیدهد. صاحبجمال میگوید: «در یکی، دو سال اخیر پیگیریهای زیادی از سوی مسوولان روستا و مردم و به خصوص زنان انجام شده است.
حتی یک روز زنان روستا از پیگیریهای شورا، دهیار، بخشدار و اداره آب و فاضلاب منطقهای ناامید شده و خودشان برای اعتراض به بخشداری رفتند و در آنجا مطالبات بحق خودشان را بیان کردند. آنها هم پاسخ دادند که پیگیری میکنند و این مشکل درست میشود، اما هنوز این وعدهها محقق نشده است.» او به تلاشهایی که مردم در چند سال گذشته انجام دادهاند، میپردازد: «بعد از اعتراض زنان، مردهای روستا و جوانان هم چندین بار به ادارههای مختلف مراجعه کردند، ولی میبینید که همچنان در روی همان پاشنه میچرخد. کار به جایی رسیده که جوانان روستا تصمیم میگیرند که مبلغی پول برای زدن چاه جدید هزینه کنند و به همین منظور پول هم از مردم جمعآوری شد، اما با جانمایی غلط اداره آبوفاضلاب جایی را کندند که آب نداشت و رویاهایشان به باد رفت. سالهاست تیتر یک صحبتهای اهالی روستا مساله آب است.»
مردم روستا سالهاست درگیر جابهجایی دبههای آب هستند و سروکله زدن با تانکردارها... آنها مدام سوالشان از مسوولان این است که چرا اقدامی برای ساماندهی سیستم آبرسانی این روستا با این همه جمعیت نمیشود. شهریاری، نماینده مجلس خراسان شمالی مهمترین مشکل اصلی کمبود آب در خراسان شمالی را در لولههای آب مستهلک میداند: «چاهها دیگر آب ندارند و لولههای پوسیده مشکلساز شدهاند.» او نوید میدهد که دو، سه پروژه بزرگ در حال اجراست. سدی هم آنجا زدند. چند تا هم چاه زدهاند. لولهها را عوض کنند، خیلی از مشکلات حل میشود. چارهکار از دید او این است: «من این موضوع را بارها از مسوولان آب و فاضلاب استان و کشور پیگیری کردم و خواستار بودجههای ملی برای این کار شدم؛ چرا که استان ما نه فقط در این زمینه بلکه در بسیاری از شاخصهای دیگر هم دچار عقبماندگی هستیم و این عقبماندگی به سالها پیش برمیگردد.»
شهریاری اما بعید میداند که مردم روستای گرکز کاملا بدون آب بمانند و مجبور شوند آب خریداری کنند؛ چرا که اداره آب و فاضلاب استان خراسان شمالی وظیفه دارد به مردم آب آشامیدنی برساند. محمد بردی زاهدی، دهیار روستای گرکز اما این گفته را نمیپذیرد و میگوید: «مسوولان اصلا به ما سر نمیزنند. مشکل ما چند برابر شده و ما مجبور هستیم که از همسایههایی که چاه دارند آب بگیریم، اما چند روز پیش این همسایه گفت که امسال پول برق چند برابر شده، او هم زن و بچه دارد و دیگر به ما آب نمیدهد. هیچ کس از ما خبری نمیگیرد.» شهریاری اما همچنان بعید میداند که این شرایط برای روستای گرکز اتفاق بیفتد: «روستاهای دیگری که مشکل داشتند به من گفتند و بعد از پیگیری مشکلشان برطرف شد. اما درباره این روستا نمیدانم.»
«اهالی روستای گرکز در بیآبی شدید به سر میبرند. ما بارها و بارها به مسوولان مراجعه کردیم و منتظریم که کاری برای روستای ما انجام دهند اما این انتظار 5 ساله شده و هیچ خبری از انجام آن نیست.» این را یکی از ساکنان روستای گرکز به روزنامه «دنیای اقتصاد» میگوید. او که خانوادهای پنج نفره دارد، شرح حال هر روزه زندگیاش را اینگونه میدهد: «ما اهالی هر سه روز یک بار آب میخریم. مسوولان میگویند که آب رایگان را با تانکرها به شهرستانها میرسانند، کجا هستند این تانکرها؟ چرا آنها یک بار هم شده به روستای گرکز نیامدهاند؟ ما تا کی باید به این شکل آب بخریم؟» او از مسوولان میخواهد که در برابر این شرایط مسوولیتپذیر باشند: «بعضی وقتها هر 10 روز یک بار آب به ما میرسد و هیچکس درباره شرایطی که داریم شفافسازی نمیکند.»
از مدیرعامل آب و فاضلاب خراسان شمالی خواستیم که در این زمینه شفافسازی کند. اگرچه او بر خلاف بسیاری از اعضای شورای روستای گرکز معتقد است؛ این روستا جمعیتی حدود 1500 نفر دارد: «این جمعیت در چندین کلاته پراکندهاند. آبرسانی به این روستاها به دلیل پراکندگی بسیار دشوار است. در فصل مهر و آبان بدترین فصل آبگیری از چاههاست. کم بارشی تابستان خودش را در مهر نشان میدهد. در این زمان بارشها بهشدت کم میشود. به همین دلیل ما به روستای گرکز آب رسانی سیار داریم.» او در پاسخ به این سوال که چرا مردم آب میخرند، میگوید: «شاید برای دام آب بخرند یا کشاورزی اما تانکرهای ما روزانه و هفتگی روستاهایی را که با کمبود آب مواجه هستند، پوشش میدهند. مثلا کلاته نوروزی کمبود آب داشت و تانکرها به آن آب رساندند. اگر جای دیگری هم مشکل دارد ما با تانکر آب شرب بهداشتی میبریم.» عطایی از برنامههای بزرگ این شرکت برای حل مشکل کمبود آب میگوید: «ما دو برنامه کوتاهمدت و یک برنامه بلندمدت برای برطرف کردن مشکل آب در این روستاها داریم.
یک پروژه آبرسانی به مجتمع پرسهسو شهرستان راز و جرگلان است که میخواهیم از منابع مرزی بین خراسان شمالی و ترکمنستان آب دریافت کنیم و به این روستاها برسانیم. تا کنون 50 درصد این پروژه پیش رفته است و اگر تامین اعتبار خوب باشد ما میتوانیم 50 درصد بقیه را هم پیش ببریم و تا 20 سال آینده به آب پایدار برسیم.» بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد پروژه پرسهسو در ۸ شهریور ۱۴۰۱ کلنگزنی شده است. اعلام شده بود: «مسوولان تلاش کنند تا این پروژه را ظرف مدت ۳۰ ماه افتتاح کرده و به بهرهبرداری برسانند.» بعد از این پروژه، در سال 1402، خبری منتشر شده از اختصاص 50 میلیارد اعتبار جهت رفع مشکلات آب شرب روستاهای خراسان شمالی که در نهایت به هیچ نتیجهای نرسیده است.
پاینده هم از طرح پرسهسو میگوید که قرار بود با اجرای آن 55 روستا را پوشش بدهد اما فقط 30 درصد پیشرفت داشته است: «اقداماتی در دست اجراست، اما در روستای ما قرار بود یک منبع آب زده شود، زمینش را صاف کردند و رفتند. هنوز حتی به لولهکشی نرسیده است. من فکر نمیکنم اگر با همین روش پیش بروند تا 10 سال دیگر هم ما آب نداشته باشیم.»
عطایی اما معتقد است که با تدابیر کوتاهمدت روستاهای تشنه از این مرحله عبور میکنند: «برای عبور از شرایط فعلی رفتیم اقدام به حفر چاه کردیم. با مالک به توافق رسیدیم که زمین را بخریم. دستگاه هم بردیم. حالا باید ببینیم این چاه چه زمانی به نتیجه میرسد.
این چاه البته به صورت موقت است. ما در تلاش هستیم فعلا با راهکارهای موقت مشکل بیآبی را حل کنیم تا پروژههای بزرگمان به نتیجه برسد.» زاهدی دهیار روستای گرکز اما میگوید: «ما بارها از فرمانداری و استانداری و اداره آب و فاضلاب بارها و بارها پیگیری کردیم. متاسفانه سال گذشته ما نزدیک 80 میلیون از خیرین پول جمع کردیم و کارشناسان آب و فاضلاب یک زمین به ما نشان دادند که چاه بکنیم، اما متاسفانه به آب نرسید و با شکست مواجه شد.»
مردم این روستا در شرایط سخت بیآبی بسیاری از کمبودهای خود را از یاد بردهاند. اینجاست که آنه قاری سهراب، یکی دیگر از اعضای شورای روستای گرکز میگوید: «تنش آبی مردم را وادار به خرید آب میکند. من که خودم عضو شورا هستم این مشکل را با همه وجودم احساس میکنم. بارها از مسوولان پیگیری کردهام، اما همیشه به ما وعده و وعید میدهند.» او هم از پولی که برای زدن چاه آب به هدر رفت میگوید و اینکه هیچکس در برابر این اشتباه و از بین رفتن پولها پاسخگو نبود. سهراب از همروستاییهایش حرف میزند که چنان از اوضاع به تنگ آمدهاند که میخواهند دامهایشان را بگذارند و بروند. پاینده هم با او همنظر است و شرایط 700 تا 800 خانوار در این سرزمین دیرین را دشوار برآورد میکند. این عضو شورای شهر میگوید: «منابع آبی برای این همه جمعیت فقط دو حلقه چاه است و یک چشمه دائمی.
در تابستانها گاهی شش تا هفت ماه مردم به صورت کامل آب ندارند و تمام امیدشان به تانکرهای آبفروش است.» او چشمانداز خوبی برای آینده مردم این روستا پیشبینی نمیکند: «من اینجا محلهای را میشناسم که از 50 خانوار 20 خانوارشان کوچ کرده و به شهرهای بزرگ همچون تهران رفتهاند. خانوادهای که 10 روز آب ندارد چه باید بکند؟» این شرایط حال خوبی برای مردم نگذاشته و حتی باعث شده مدام روستای خودشان را با شهرهای بزرگ مقایسه کنند و معترض به مرکزگرایی شوند. صاحبجمال میگوید: «چند روز پیش من در تهران بودم. یکی از پرجمعیتترین شهرهای ایران. در آنجا فراوانی آب بود. مدام از خودم میپرسیدم که چرا باید اینطوری باشد چرا هیچکس به داد ما نمیرسد.»