صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۸۷۳۲۹
با گذشت یک سال از درگیری‌‌‌ها در منطقه که با جنگ بین اسرائیل و حماس آغاز شد، می‌توان گفت که این تنش با فرمول قدیمی که مدت‌‌‌ها تصور می‌‌‌شد یکی از معدود موارد قطعی در بازارهای جهانی نفت است، تناقض داشت؛ یعنی «جنگ در خاورمیانه = قیمت بالای نفت».
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۲۶ مهر ۱۴۰۳

در حالی که این درگیری‌‌‌ها، تلفات غیرقابل شمارشی بر جای گذاشته و بر اقتصاد همه کشورهایی که درگیر هستند، تاثیر منفی‌‌‌اش قابل مشاهده است، اما بخش انرژی منطقه تا حد زیادی در امان مانده است. حوادث جداگانه‌‌‌ای وجود داشته است که ظاهرا تولید گاز طبیعی اسرائیل را هدف قرار داده، اما طرف‌‌‌های درگیر تاکنون ثابت کرده‌‌‌اند که علاقه‌‌‌ای ندارند یا قادر به انجام حملات بزرگ و موفقیت‌‌‌آمیز علیه تاسیسات انرژی نیستند. اختلال در حمل‌ونقل دریایی در دریای سرخ توسط حوثی‌‌‌ها در واقع یک مشکل دائمی و بدون راه‌‌‌حل روشن است، اما تهدید قابل‌‌‌توجهی برای در دسترس بودن منابع انرژی از منطقه نیست و تا حد زیادی تبدیل به واقعیت زندگی شده که اکنون بازار با توجه به آن قیمت‌گذاری کرده است.

به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از موسسه خاورمیانه، با این حال، پتانسیل شروع درگیری که به دلیل خطرات سریع در حال ظهور برای بخش انرژی منطقه‌‌‌ای تاثیر مستقیم بیشتری بر بازارها داشته باشد، هفته گذشته متبلور شد. اما احتمال درگیر شدن بخش انرژی به دلیل تحولات دو هفته اخیر، توسط بازاری که به نظر می‌‌‌رسید تا حد زیادی از درگیری مصون است، جدی گرفته شد و قیمت‌های معیار به شکل نزدیک به ۱۰ دلار در هر بشکه افزایش واکنش نشان دادند. در فاصله این یک هفته ایران نیز تهدید کرده که تولید انرژی اسرائیل را هدف قرار خواهد داد و به همین ترتیب مطرح شده که تهران یا نیروهای نیابتی آن می‌توانند به تاسیسات انرژی در کشورهای عربی خلیج فارس حمله کنند. صرف احتمال این نتیجه، شبح چرخه انتقام‌‌‌جویی را افزایش می‌دهد که در صورت خارج شدن از کنترل می‌تواند آسیب‌‌‌های بی‌‌‌شماری به تولید انرژی منطقه‌‌‌ای وارد کند.

سرریز به خلیج فارس

پتانسیل هدف قرار دادن بخش پالایش نفت ایران، که تولید ۲.۵ میلیون بشکه در روز دارد، به عنوان گزینه‌‌‌‌‌‌ای ارائه شده که تاثیر محدودتری بر بازارهای جهانی خواهد داشت، زیرا این بخش در درجه اول به تقاضای داخلی خدمات می‌دهد. منطق مفروض پشت این اقدام، ارائه جایگزین است. اگرچه آسیب رساندن یا تخریب زیرساخت‌‌‌های صادراتی مطمئنا مستقیم‌‌‌ترین راه برای محدود کردن درآمد نفتی ایران است، اما جلوگیری از نوعی افزایش قیمت بعدی نیز غیرممکن است. واشنگتن بدون شک مایل است از جهش بزرگ در قیمت نفت به دلیل از دست دادن عرضه ایران، به‌ویژه در نزدیکی یک انتخابات داغ، جلوگیری کند. چین، در حال حاضر تنها خریدار واقعی صادرات نفت ایران که به شدت تحریم شده است، در ماه سپتامبر حدود ۱.۴ میلیون بشکه در روز از ایران نفت وارد کرد.

محروم کردن خریداران چینی از این عرضه، پکن را مجبور می‌کند تا به دنبال یافتن بشکه‌‌‌های اضافی در جای دیگری باشد، اگرچه این امر احتمالا تاثیر عمده‌‌‌ای بر بازاری که در حال حاضر عرضه در آن به خوبی صورت می‌گیرد، نخواهد داشت.در حالی که این مساله به خودی خود به دلیل عرضه نسبتا فراوان و تقاضای کلی ضعیف‌تر در سال ۲۰۲۴ فاجعه‌آمیز نخواهد بود، هرگونه تاثیر متعاقب آن بر تولید یا حمل‌ونقل در منطقه خلیج‌فارس مساله دیگری است.

اوپک‌پلاس می‌تواند به راحتی عرضه از دست رفته را با ۵ تا ۶ میلیون بشکه در روز ظرفیت مازاد تولید که در نتیجه کاهش مداوم و عمیق تولید در اختیار دارد، جایگزین کند. با این حال، اگر رویدادها به گونه‌‌‌ای رخ دهند که دسترسی به آن ظرفیت را دشوار یا غیرممکن کند، یعنی ایران یا گروه‌‌‌های نیابتی آن حمله تلافی‌‌‌جویانه‌‌‌ای به بخش انرژی خلیج‌‌‌فارس انجام دهند، آن‌‌‌گاه احتمال یک شوک بزرگ عرضه به یک نتیجه تقریبا قطعی تبدیل خواهد شد که اثرات آن در سراسر بازارهای جهانی بازتاب می‌یابد.

 

حدود ۳۰‌درصد از حجم نفت خام جهان و ۲۰‌درصد از محصولات پالایش‌شده (مایعاتی مانند بنزین و گازوئیل) از خلیج فارس تامین می‌‌‌شوند. قبل از اینکه تانکرهای بارگیری کامل حامل این حجم از تنگه هرمز عبور کنند، که اغلب به عنوان یک نقطه توقف بالقوه برای تجارت انرژی در صورت بروز درگیری مطرح می‌شود، این کشتی‌‌‌ها در تعداد انگشت‌شماری از پایانه‌‌‌های صادراتی در اطراف منطقه بار را حمل می‌کنند. این تسهیلات می‌تواند خود یک گلوگاه برای جریان عرضه از خلیج فارس باشد.

پایانه‌های صادراتی مانند جعیمه یا راس تنوره در عربستان سعودی و جزیره داس یا جزیره زیرکوه در ابوظبی مجموعا ۶.۲ میلیون بشکه در روز نفت خام و میعانات گازی در ماه سپتامبر صادر کردند که نشان‌دهنده حجم عمده صادرات مشترک بین این چند تاسیسات کلیدی است. در حالی که می‌توان نفت را از خلیج فارس از طریق مسیرهایی غیر از تنگه صادر کرد، مانند خط لوله شرق به غرب عربستان سعودی یا خط لوله شرکت ملی نفت ابوظبی‌ (ADNOC‌‌)که از ابوظبی به فجیره می‌رود، زیرساخت‌‌‌هایی که این مسیرهای جایگزین را به گزینه‌‌‌ای قابل قبول تبدیل می‌کنند، کمتر در معرض خطر قرار دارند.

 

در مورد عربستان سعودی، خط لوله ۵ میلیون بشکه در روز شرق-غرب آن، خروجی خود را به پایانه‌‌‌های دریای سرخ متصل می‌کند با توجه به اینکه حدود ۷۰‌درصد از کل صادرات نفت خام و میعانات گازی این کشور به سمت بازارهای آسیایی می‌رود، علاوه بر کاهش صادرات، محموله‌های عربستان را برای مقابله با بی‌ثباتی مداوم در اطراف باب المندب می‌‌‌طلبد.

تاثیر بر اسرائیل

اگرچه تولید گاز طبیعی اسرائیل به خوبی با بازارهای جهانی گاز طبیعی مایع (LNG)  ادغام نشده است، اما خط لوله حجم قابل‌توجهی را به مصر و اردن صادر می‌کند و خطر حمله بزرگ به تولید را برای زندگی مصرف‌کنندگان انرژی در کشور مهم می‌کند. لویاتان، بزرگ‌ترین میدان تولید اسرائیل، در نیمه اول سال ۲۰۲۴ کمتر از ۹۰‌درصد کل تولید خود را به مصر و اردن صادر کرد.مصر در وضعیت فعلی خود در موقعیتی منحصر به فرد قرار دارد. در خلال یک ماه تعطیلی یک میدان گازی اسرائیل در اکتبر گذشته، در آغاز درگیری، قاهره مجبور شد برای مدیریت کمبود واردات گاز اسرائیل که به شدت به تولید برق وابسته است، خاموشی‌هایی را اعمال کند.

با توجه به اینکه رشد سریع تقاضای مصر همچنان از توانایی آن برای افزایش تولید داخلی پیشی گرفته است، در صورت از دست دادن دسترسی به حجم خط لوله از اسرائیل، مصر گزینه‌های دیگری جز روی آوردن به واردات LNG نخواهد داشت. علاوه بر این، نیاز به واردات این حجم، پتانسیل تنگ‌‌‌تر کردن بازارهای LNG را دارد که منجر به واردات گران‌‌‌تر انرژی ‌برای بازارهای اروپایی و همچنین برای مصر در زمانی می‌شود که توان خرید آنها را ندارد.

در حالی که به نظر می‌رسد حمله به بخش پالایشی با هدف جلوگیری از شوک عرضه گسترده‌‌‌تر در بازارهای جهانی مدنظر است، تضمینی برای چنین نتیجه‌ای وجود ندارد و با گذشت زمان احتمال آن کاهش می‌‌‌یابد. در واقع، اگر این درگیری وارد مرحله‌‌‌ای شود که هدف‌‌‌گیری مستقیم دارایی‌‌‌های انرژی به یک امر عادی تبدیل شود، اهمیت چندانی نخواهد داشت که از کجا شروع شده است، زیرا تقریبا کل چشم‌انداز منطقه‌‌‌ای از شرق مدیترانه تا خلیج فارس با آنچه به طور بالقوه می‌تواند به عنوان اهداف با ارزش تلقی شود، پر شده است.

چرخه تداوم تشدید تنش در این جهت نشان‌دهنده تهدید جدی برای بازارهای جهانی است که اخیرا از نوسانات ژئوپلیتیکی سال ۲۰۲۲ بهبود یافته‌اند و عرضه روزانه انرژی و معیشت میلیون‌ها نفر را در خود منطقه تهدید می‌کند. کشورهای تولیدکننده وابسته به درآمدهای صادراتی برای تامین بودجه ملی یا تنوع بخشیدن به اقتصاد خود برای دوران پس از نفت، میلیاردها درآمد در این فرآیند از دست خواهند داد و در آماده‌‌‌سازی برای انتقال انرژی با شکست‌‌‌های بی‌‌‌شمار مواجه خواهند شد.

توانمندی‌‌‌ها در طول درگیری به طور کامل به نمایش گذاشته شده است و نباید تردیدی در مورد توانایی برای درگیرشدن اهداف انرژی باقی بماند. آنچه به عنوان نقش ایران در حمله سال ۲۰۱۹ به تاسیسات پالایشی آرامکوی عربستان عنوان می‌شود نیز می‌تواند توانایی این کشور برای هدف قرار دادن تاسیسات مشابه را با دقت قابل‌توجهی تایید کند. در نتیجه، در خصوص ضربه زدن به دارایی‌‌‌های انرژی به عنوان ابزاری برای اعمال نوعی اهرم در این درگیری باید با احتیاط کامل برخورد شود. دستاوردهای استراتژیک به ظاهر کوتاه‌مدت ممکن است منجر به سطوح بی‌سابقه‌ای از آسیب به اقتصادهای منطقه و فراتر از آن شود.

ارسال نظرات