صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۷۸۶۷۳۰
حمله‌ای که در ماه آوریل تحت عنوان «عملیات وعده صادق» صورت گرفت، اگرچه ممکن است به‌عنوان نقطه عطفی در رقابت طولانی‌مدت میان ایران و اسرائیل به شمار آید، اما تأثیر قابل توجهی بر تقویت بازدارندگی تهران نداشت.  در واکنش سریع، اسرائیل با حمله‌ای هدفمند به یک تأسیسات پدافند هوایی در حوالی اصفهان، نقاط ضعف سپاه پاسداران را در مجاورت چند تأسیسات هسته‌ای برجسته کرد. این حرکت باعث شد تهران، حداقل برای مدتی، از اقدام به حمله مستقیم دیگری علیه اسرائیل خودداری کند.  هرچند ایران تلاش کرد این حادثه را کم‌اهمیت نشان دهد، اما در اواخر ژوئیه ضعف‌های این کشور بیشتر برجسته شد. اسرائیل با اقدامی بی‌سابقه، اسماعیل هنیه، رهبر حماس، را در حالی که برای حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران در تهران حضور داشت، ترور کرد.
تاریخ انتشار: ۲۱:۲۶ - ۲۴ مهر ۱۴۰۳

فرارو- علی واعظ، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا گروه بین المللی بحران.

به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن افرز، در طی چهار دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران برای تضمین بقا، تقویت نفوذ منطقه‌ای و ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی، بر سه محور کلیدی تمرکز کرده و سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای انجام داده است:

الف)  تأمین مالی و تسلیحاتی شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی غیردولتی.

ب)  توسعه موشک‌های بالستیک با توان هدف‌گیری رقبا در منطقه.

ج) پیشبرد برنامه هسته‌ای با دو هدف بالقوه: بهره برداری اقتصادی یا دستیابی به توانایی ساخت سلاح هسته‌ای در صورت لزوم.

با این وجود، شکست در اجرای مسیر اول، نتایج ناهماهنگ در مسیر دوم و ابهاماتی که پیرامون مسیر سوم وجود دارد، این رویکرد کلان را با چالش‌های بزرگی روبه‌رو کرده است.

پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، تنش‌ها در منطقه به سرعت گسترش یافت و گروه‌های وابسته به محور مقاومت تحت حمایت ایران در چندین جبهه به فعالیت پرداختند. انصارالله یمن با حملات موشکی و پهپادی خود، امنیت کشتیرانی در دریای سرخ را تهدید کرد، در حالی که هم زمان نیرو‌های آمریکایی مستقر در عراق و سوریه هدف حملات راکتی و پهپادی شبه‌نظامیان قرار گرفتند. همزمان، حزب‌الله لبنان با شدت بخشیدن به حملات مرزی علیه اسرائیل، بر وخامت اوضاع افزود. در واکنش به این تحرکات و همزمان با گسترش عملیات نظامی در غزه، اسرائیل تلاش کرد با هدف قرار دادن نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از نفوذ و تحرکات ایران در منطقه جلوگیری کرده و «حلقه آتش» ایران را مهار کند.

در ماه آوریل، حمله اسرائیل به یک مرکز کنسولی ایران در دمشق منجر به کشته شدن چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران شد. در پی افزایش تلفات فرماندهان سپاه پاسداران در لبنان و سوریه، تهران برای نخستین بار دست به یک حمله نظامی مستقیم علیه اسرائیل زد. البته به طور غیرمستقیم ایران، این حمله را از قبل به آمریکا اطلاع داده بود و در نتیجه آن، موج حملات پهپادی و موشکی ایران عمدتا اثربخش نبود. با این حال مقامات ارشد ایران، این عملیات را موفقیت آمیز تلقی کردند.

حمله‌ای که در ماه آوریل تحت عنوان «عملیات وعده صادق» صورت گرفت، اگرچه ممکن است به‌عنوان نقطه عطفی در رقابت طولانی‌مدت میان ایران و اسرائیل به شمار آید، اما تأثیر قابل توجهی بر تقویت بازدارندگی تهران نداشت.  در واکنش سریع، اسرائیل با حمله‌ای هدفمند به یک تأسیسات پدافند هوایی در حوالی اصفهان، نقاط ضعف سپاه پاسداران را در مجاورت چند تأسیسات هسته‌ای برجسته کرد. این حرکت باعث شد تهران، حداقل برای مدتی، از اقدام به حمله مستقیم دیگری علیه اسرائیل خودداری کند.  

هرچند ایران تلاش کرد این حادثه را کم‌اهمیت نشان دهد، اما در اواخر ژوئیه ضعف‌های این کشور بیشتر برجسته شد. اسرائیل با اقدامی بی‌سابقه، اسماعیل هنیه، رهبر حماس، را در حالی که برای حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران در تهران حضور داشت، ترور کرد.

این‌بار، علی‌رغم لفاظی‌های تند، نظام ایران از  اقدام نظامی سریع خودداری کرد. یکی از دلایل اصلی این تصمیم، تلاش‌های ایالات متحده برای برقراری آتش‌بس در غزه بود. همچنین به دولت جدید ایران هشدار داده شد که اقداماتش در راستای بهبود روابط با غرب، پیش از آن‌که فرصتی برای ارزیابی بیابند، ممکن است به خطر بیفتند.  افزایش حضور ناو‌های جنگی و جنگنده‌های آمریکایی در منطقه، به علاوه نگرانی از پاسخ قاطع و گسترده اسرائیل به هرگونه اقدام نظامی ایران، احتمالاً از دیگر عوامل مؤثر در بازدارندگی تهران در این زمان به شمار می‌رفت.

با این حال، این وقفه به‌طور موقت و کوتاه بود. مذاکرات برای ایجاد آتش‌بس در غزه به نتیجه نرسید و همزمان، اسرائیل به شدت، عملیات خود را در جبهه شمالی علیه حزب‌الله افزایش داد. 

عملیاتی که در ۱۷ سپتامبر به وقوع پیوست و به انفجار هزاران پیجر اعضای حزب‌الله انجامید، آغازگر یک حمله گسترده بود که ظرف کمتر از دو هفته به کشته شدن حدود ۱۶ فرمانده ارشد این گروه، از جمله حسن نصرالله، منجر شد. تهران که در گذشته تحت تأثیر چندین عملیات مخفیانه اسرائیل، از جمله حملات به تأسیسات هسته‌ای و ترور افراد کلیدی قرار گرفته بود، ممکن است اکنون احساس کند که در برابر چنین حملاتی دیگر از مصونیت برخوردار نیست.

مسولان ایران احتمالاً خود را در موقعیتی یافتند که تنها گزینه‌های دشواری پیش رویشان بود: یا باید با از دست رفتن بازدارندگی خود به‌طور منفعلانه کنار بیایند یا با وجود ریسک حملات تلافی‌جویانه اسرائیل، دوباره به میدان نبرد وارد شوند. در ۱ اکتبر، ایران به‌طور غیرمنتظره دومین حمله مستقیم خود به اسرائیل را انجام داد. بر اساس برآورد وزارت دفاع ایالات متحده، این حمله از لحاظ مقیاس دو برابر بزرگ‌تر از حمله موشکی و پهپادی ماه آوریل بود و شامل شلیک ۱۸۰ موشک بالستیک به سمت دو پایگاه هوایی نظامی اسرائیل بود. این حمله نگرانی‌هایی درباره توانایی ایران برای اجرای حملات بزرگ‌تر در آینده ایجاد کرد.

این حمله که تهران آن را «عملیات وعده صادق ۲» نامیده، به‌عنوان قمار بزرگ‌تری نسبت به حمله موشکی و پهپادی ماه آوریل تلقی می‌شود. جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به‌طور علنی از اسرائیل خواسته است که از حمله به تأسیسات هسته‌ای و نفتی ایران خودداری کند؛ توصیه‌ای که با توجه به درگیری‌های جاری اسرائیل در غزه و لبنان، احتمالاً می‌تواند واکنش تل‌آویو را محدود کند. با این حال، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، هشدار داد که پاسخ اسرائیل «مرگبار، دقیق و به‌ویژه غافلگیرکننده» خواهد بود. حتی اگر این دور از تنش‌ها به‌طور موقت کاهش یابد، ممکن است تنها یک وقفه کوتاه‌مدت در درگیری‌ها باشد. پیچیدگی اوضاع و شدت تنش‌ها نشان می‌دهد که احتمال شعله‌ور شدن دوباره درگیری‌ها همچنان وجود دارد.

با ضعف نیرو‌های نیابتی ایران، شگفت‌آور نیست که بخشی از طبقه سیاسی و رسانه‌های وابسته به حکومت ایران، اکنون با صدای بلندتر خواستار کنار گذاشتن ادعای صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای شده‌اند و ساخت سلاح اتمی را به‌عنوان راه‌حل نهایی برای دستیابی به بازدارندگی مطرح می‌کنند.

بیل برنز، مدیر سازمان سیا، اخیراً تخمین زده است که زمان گریز هسته‌ای ایران «حدود یک هفته یا کمی بیشتر» خواهد بود و پس از آن تنها چند ماه برای تبدیل این مواد به یک سلاح عملیاتی نیاز است. با توجه به پیشرفت‌های اخیر ایران در برنامه هسته‌ای و یک سری ناکامی‌ها، تهران اکنون هم انگیزه و هم فرصت لازم را برای اتخاذ تصمیمی که مدت‌ها به تعویق افتاده، در دست دارد. با این حال، چنین اقدامی ممکن است مشکلات ایران را نه‌تنها حل نکند، بلکه به سه دلیل می‌تواند آنها را به‌طور جدی تشدید کند.

   ۱.     نخستین دلیل این است که حتی اگر تأسیسات هسته‌ای ایران از حمله اولیه اسرائیل در امان بمانند، تعجیل و تسریع در تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای ممکن است از سوی اسرائیل و ایالات متحده به‌عنوان یک بهانه برای آغاز جنگ در نظر گرفته شود. در این وضعیت، تأسیسات کلیدی هسته‌ای ایران به‌طور مستقیم در معرض حملات اسرائیل و احتمالاً ایالات متحده قرار خواهند گرفت.

   ۲.     دومین مسئله، به‌روشنی مطرح شده است. استدلال در خصوص ضرورت دستیابی به سلاح هسته‌ای به‌عنوان نهایت بازدارندگی، با توجه به این واقعیت که تهران در سال جاری حملات متعارفی را علیه دو قدرت هسته‌ای – اسرائیل و پاکستان – انجام داده است، تضعیف می‌شود.

   ۳.     سومین چالش در مسیر ساخت زرادخانه هسته‌ای، از بین رفتن هرگونه امید برای بهره‌برداری از برنامه هسته‌ای به‌عنوان ابزاری برای کاهش تحریم‌های بین‌المللی است. تا اواخر سپتامبر، دولت ایران در حال بررسی امکان تعامل مجدد با قدرت‌های غربی و ارزیابی شرایط مذاکرات جدید بود. اما در صورت حرکت تهران به سمت توسعه سلاح‌های هسته‌ای، کشور‌های اروپایی عضو برجام به احتمال زیاد مذاکرات را متوقف کرده و سیاست‌های خود را تغییر خواهند داد. در این وضعیت، به‌جای مذاکره، این کشور‌ها احتمالاً پیشگام بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل خواهند شد و مطابق منشور سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی را به عنوان تهدیدی برای امنیت بین الملل دسته بندی خواهند کرد.

تغییر در دکترین هسته‌ای جمهوری اسلامی به احتمال زیاد معضلات راهبردی آن را حل نخواهد کرد. حرکت به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای به احتمال زیاد در کوتاه‌مدت به درگیری منجر خواهد شد و در بلندمدت، حتی با وجود بازدارندگی نهایی، این سلاح لزوماً نمی‌تواند ایران را در برابر دشمنان داخلی و خارجی حفظ کند. 

ارسال نظرات